رحیم قمیشی می نویسد:
میدانم یکی از مهمترین ارکان دمکراسی مراجعه به رأی مردم است و من آرزویم دمکراسی است.
من هم در کتابهای تاریخی خواندم تحریمکنندگان انتخابات، نتوانستند تاثیر مهمی بر سرنوشت جامعهشان بگذارند، معلوم است من نمیخواهم در سرنوشتم بیتاثیر باشم!
من از داوطلبان میشنوم میخواهند ایرانی بسازند زیبا و قابل زندگی، و من هم ایران را دوست دارم.
من هم میخواهم رأی بدهم.
دوست دارم ایرانم بهتر شود.
دوست دارم دمکراسی را تجربه کنم.
نمیخواهم بیتفاوت باشم...
شاید به قول شما خدا از من راضی شود
میگویید شهدا اگر بودند رأی میدادند...
ولی من از دروغ بیزارم
من کم فریب نخوردهام!
به اسم کاچی هیچی به من دادید.
به من ۴۵ سال گفتید مصلحت این است
شرایط حساس است، دشمن سوءاستفاده میکند، امریکا، ترامپ، بوش، اسرائیل، منافقین
مرا فقط ترساندید
که وضع بدتر میشود!
من باور کردم
و هر بار که رای دادم همه چیز بدتر شد
و من پیش فرزندانم شرمندهتر شدم.
من یک رأی دارم!
نمیخواهم رأی ندهم.
رأی من باید حفظ شود
رأی من شخصیت من است
من آن را به هیچکس نمیدهم
صندوق را بگذارید برای رای منِ شهروند!
شناسنامه هم آوردهام تا مُهرش بزنید
راست میگویید نباید بیتفاوت بود
راست میگویید تحریم فایده ندارد!
من میخواهم برای آینده ایران رأی بدهم
بهخاطر صدها دوست شهیدم
اصلا بهخاطر خدایی که میگویید
بپرسید آیا آینده خوب ایران را در ادامه همین نظام میبینم؟
تا بنویسم؛ نه!
بپرسید آیا با تغییر رئیسجمهور چیزی عوض میشود؟
بنویسم؛ نه!
بپرسید آیا رأی مرا مثل دفعههای قبل به عنوان تاید نظام نمیخوانند؟
تا بگویم؛ بله!
سؤال کنید؛ آیا ۳ سال دیگر نخواهم گفت چه غلطی کردم به این شخص رأی دادم؟
تا بگویم؛ بله!
خدایا شاهد باش من رأی میدهم
رأی من پایان این دوران تحقیر است
پایان دورهای که ایران بسیار لطمه خورد
رأی من ایجاد صندوقهای رأیی واقعی است
صندوقهایی که هم مسیحی بتواند داوطلب شود، هم مسلمان، هم بیدین، هم کراواتی، هم فقیر، هم زندانی، هم سرمایهدار، مهم ایرانی بودن باشد، و برنامه داشتن برای آینده ایران.
رأی من دمکراسیای است که صندوق نگذارند فقط برای "اسامی"
من میخواهم امکان انتخاب بین برنامهها را داشته باشم
من میخواهم رأی بدهم
لطفا برای من که نمیخواهم در زمین شما و در نمایش شما بازی کنم
یک صندوق بگذارید
تا بگویم؛
آیا مشکل من با تغییر رئیسجمهور حل میشود؟
نه!
من میخواهم رأی بدهم به آزادی
رأی بدهم به محاکمه دیکتاتورها
من میخواهم رأی بدهم به ایران آباد
به ایرانی فارغ از زندان و سرکوب
به ایرانی که دخترانم به آن افتخار کنند
و سایه ترس بالای سرشان نباشد
نترسند از مأموران، از ونها، از آخوندها...
من میخواهم رأی بدهم.
بگذارید بهجای اسمهایی که قبولشان ندارم
من هم رأی بدهم
دخترم، پسرم، همسرم رأی بدهند
و بگوییم ما هیچکدام از شما را نمیخواهیم...
بگذارید ایران را با دستهای خودمان بسازیم
شرکت نکردن ما را در انتخابات لطفا بشمارید
ما جزو آن درصدی هستیم بسیار بزرگ
که شما را اصلأ نمیخواهد
این رأی ما را بشمارید
وقتی ۸ تیر شد
و نیامدیم!