ناصر ملک مطیعی هیچگاه ستاره اصلی سینمای ایران نبود اما جایگاهی همعرض ستارگان اصلی سینمای ایران پیدا کرد.
اولین حضور او در سینمای ایران به سال ۱۳۲۸ و بازی در «واریته بهاری» برمیگردد. اما این «ولگرد» مهدی رئیسفیروز بود که از ملک مطیعی یک ستاره ساخت. اما این حضور دیرپا هم باعث نشد ملک مطیعی تبدیل به نفر اول سینمای ایران شود. زمانی که سینمای فارسی در اوج قرار داشت این محمدعلی فردین بود که به عنوان ستاره اصلی سینمای ایران شناخته میشد و زمانی که موج نوی سینمای ایران شکل گرفت این بهروز وثوقی بود که تبدیل به ستاره اصلی سینمای ایران شد.
ملک مطیعی همیشه پشت سر ستارگان اصلی سینمای ایران قرار گرفت اما برخلاف بازیگرانی مانند بهمن مفید و رضا کرم رضایی تبدیل به بازیگر نقش مکمل نشد و سوپراستار باقی ماند. دلیل اصلی سوپراستار باقی ماندن ملک مطیعی هم یک چیز بود؛ او مستقل از ستارگان اصلی سینمای ایران کارنامه کاری خود را شکل داد. او در فیلمهای زیادی ستاره اصلی بود. فیلمهایی که به لحاظ هنری ارزش چندانی ندارند اما ملک مطیعی را به عنوان یک ستاره در کنار ستارگان اصلی سینمای ایران قرار میداد.
در کنار این کارنامه مستقل ملک مطیعی آنقدر هوشمند بود که نقشهای کوتاهی را در فیلمهای مهم سینمای ایران بازی کند تا کارنامهاش به لحاظ کیفی هم کیفیت خوبی هم داشته باشد. فرمون فیلم «قیصر» نقش بزرگی نیست و این حضور ملک مطیعی است که به آن وزنی هم عرض نقش اصلی فیلم قیصر میبخشد. شاید هرکس دیگری جای ملک مطیعی بود و جایگاه او را داشت حاضر نمیشد در قیصر بازی کند اما ملک مطیعی متواضعانه بازی در قیصر را پذیرفت و از نقش حاشیهای فرمون یک شخصیت ماندگار ساخت.
در «طوقی» هم او متواضعانه نقش مکمل بهروز وثوقی یعنی آسید مصطفی را بازی کرد تا از خود ردپای پررنگی در سینمای متفاوت ایران برجای بگذارد. همین هوشمندی و انتخابهای درست بود که از ملک مطیعی ستارهای در قامت محمد علی فردین و بهروز وثوقی ساخت بدون این که به اندازه این دو نفر در شکل گیری سینمای ایران نقش داشته باشد.
ملک مطیعی جایگاه خودش را میشناخت و میدانست که قرار نیست فردین و وثوقی شود. همین شناخت درست به او کمک کرد تا بتواند یکی از سه ضلع مثلث بازیگری سینمای ایران در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باشد. سینمای ایران را نمیشود بدون فردین، وثوقی و ملک مطیعی به یاد آورد. مردم ایران همان اندازه که از فردین و وثوقی خاطره دارند از ناصر ملک مطیعی هم خاطره دارند. او برای مردم ایران ناصر است. کمتر بازیگری را سراغ داریم که مردم او را بخشی از خانواده خود بدانند و با او چنان احساس صمیمیت کنند که به نام کوچک صدایش بزنند.
ملک مطیعی رسیدن به چنین جایگاهی را بیش از هر چیز مدیون هوشمندی ذاتی خود بود. این هوشمندی به او کمک کرد تا درست انتخاب کند و این انتخابهای درست از او ستارهای ساخت که شاید هیچ وقت نفر اول سینمای ایران نبود اما بدون شک جایگاهی هم عرض ستارگان اصلی سینمای ایران داشت. به مناسبت در گذشت این بازیگر بزرگ سینمای ایران نگاهی انداختیم به هشت فیلم مهم کارنامه بازیگری او.
ولگرد | کارگردان: مهدی رئیس فیروز | سال ساخت: ۱۳۳۱ ولگرد اولین فیلم واقعاً مهم سینمای ایران است. تا پیش از ولگرد سینمای ایران فیلم مهمی که بتواند آن را در برابر فیلمهای خارجی قرار دهد و اکران کند نداشت. اما ملودرام مهدی رییس فیروز یک فروش رویایی را تجربه کرد و این اعتماد به نفس را به عوامل تولید فیلم در ایران داد تا برای رقابت با محصولات خارجی وارد میدان شوند. برخلاف تصویر عمومی تماشاگران که ملک مطیعی را با کلاه مخملی و در قالب شخصیتی بزن بهادر به یاد میآورند ناصر فیلم ولگرد مرد سادهای است که فریب دوستان بدکردار را میخورد و از راه راست زندگی منحرف میشود. هرچند به سبک فیلمهای ایرانی در پایان همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود اما مخاطب در طول فیلم با رنجها و مشکلات ناصر مواجه میشود. استقبال از چنین داستانی در قالب یک فیلم سینمایی نشاندهنده علاقه مردم ایران به ژانر ملودرام است. ولگرد در زمانی که سینمای ایران خالی از یک ستاره واقعی بود از ناصر ملک مطیعی یک ستاره حقیقی ساخت. ستارهای که تا سالهای سال توانست این عنوان را حفظ کند.
قیصر | کارگردان: مسعود کیمیایی | سال ساخت: ۱۳۴۸ قیصر بدون شک مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. فیلمی که میتوان آن را پایه گذار تحولی اساسی در فضای فرهنگی دهه ۴۰ هجری شمسی دانست. فیلم یک شخصیت مرکزی کنشگر دارد که همه چیز حول محور او شکل میگیرد. به همین خاطر سایر شخصیتها از اهمیت کمتری نسبت به کاراکتر اصلی برخوردارند. بنابراین کمتر بازیگری حاضر میشود در چنین فیلمی و با این مختصات در نقشی غیر از نقش اصلی بازی کند، چه برسد به سوپراستاری مانند ملک مطیعی که اگر کیمیایی او را برای نقش قیصر انتخاب میکرد هم کسی بر او خرده نمیگرفت. اما ملک مطیعی هوشمندانه و متواضعانه نقش فرمون برادر بزرگتر قیصر را برعهده گرفت و این نقش کوتاه را به قدری باصلابت بازی کرد که جایگاهی هم عرض شخصیت اصلی پیدا کرد. درخشش ملک مطیعی در قیصر نشان داد او اگر در اختیار کارگردان خوبی قرار بگیرد میتواند بازیهای درخشانی ارائه دهد و برای ارائه یک بازی درخشان نیازی ندارد که حتماً نقش اصلی یک فیلم را برعهده بگیرد.
طوقی | کارگردان: علی حاتمی | سال ساخت: ۱۳۴۹ بعد از موفقیت همه جانبه قیصر کارگردانان ایرانی تلاش میکردند فیلمهایشان را در حال و هوای قیصر بسازند. علی حاتمی هم از این قاعده مستثنی نبود. او پس از ساخت موزیکال پرخرج و پرسرو صدای حسن کچل به سرعت دست به کار ساخت طوقی شد. فیلمی که از هر نظر به قیصر شباهت داشت. هرچند قهرمان اصلی طوقی جوانکی سربه هوا بود که به هیچ چیز جز کفترهایش اهمیت نمیداد. بازیگران اصلی و عوامل فنی طوقی همان کسانی بودند که در قیصر با مسعود کیمیایی همکاری کرده بودند. به همین خاطر است که آسید مصطفی (ناصر ملک مطیعی) که دایی شخصیت اصلی آسیدمرتضی (با بازی بهروز وثوقی) است انقدر شبیه فرمون قیصر از کاردرآمده است. طوقی شاید مهمترین فیلم کارنامه علی حاتمی نباشد اما یکی از نقشهای مهم کارنامه هنری ناصر ملک مطیعی است. نقشی که ثابت کرد او بازیگر خوب و توانمندی است که از پس بازی در فیلمهای متفاوت سینمای ایران هم برمیآید.
سه قاپ | کارگردان: زکریا هاشمی | سال ساخت: ۱۳۵۰ زکریا هاشمی کارش را در استودیو گلستان آغاز کرد و زیرنظر معلم سخت گیری بنام ابراهیم گلستان راه و رسم نویسندگی و کارگردانی را آموخت. شاید به همین خاطر است که رمانها و فیلمهای زکریا هاشمی سرشار از جزئیات شگفت انگیزی از واقعیتهای زندگی طبقات پایین جامعه ایران هستند. سه قاپ زکریا هاشمی هم چنین وضعیتی داشت. فیلم پر بود از جزئیاتی درباره بازی سه قاپ که هر بینندهای را به شگفتی وا میداشت. شخصیتهای اصلی فیلم هم واقعی و به دور از ادا و اطوارهای نمایشی بودند. به همین خاطر است که بازی در چنین فیلمی برای ناصر ملک مطیعی که دوست داشت بازیهای نمایشی انجام دهد، کار بسیار سختی بوده است. اما ملک مطیعی توانست از پس این آزمون سخت بربیاید و بازی به دور از اغراق و تصنع ارائه دهد. بازی ملک مطیعی در سه قاپ به قدری درخشان بود که برای او جایزه سپاس بهترین بازیگر مرد را از جشنواره سپاس به ارمغان آورد.
باباشمل | کارگردان: علی حاتمی | سال ساخت:۱۳۵۰ علی حاتمی تلاش کرد با ساختن باباشمل موفقیت هنری و تجاری فیلم اولش یعنی حسن کچل را تکرار کند اما برخلاف آن فیلم باباشمل از هر نظر یک شکست کامل هنری بود. ریتم کند و کشدار فیلم در کنار داستانی که برای ساخت یک فیلم سینمایی کافی نبود، باعث شد باباشمل تبدیل به یک شکست در کارنامه هنری علی حاتمی شود. شخصیت پردازی فیلم هم دچار مشکلات عدیدهای بود که باعث میشد بازیگران نتوانند بازی خوبی ارائه کنند. ناصر ملک مطیعی در باباشمل تلاش خود را برای ثبت یک بازی متفاوت انجام داد اما به واسطه ضعفهای کلی فیلم بازی او هم چندان به چشم نیامد.
سلطان صاحبقران | کارگردان: علی حاتمی | سال ساخت: ۱۳۵۴ سلطان صاحبقران تنها سریالی است که ناصر ملک مطیعی در آن بازی کرده است. سریالی که داستان حکومت ناصرالدین شاه قاجار را روایت میکند. بازی در نقشی تاریخی آن هم در قالب یک شخصیت حقیقی یقیناً چالش بسیار بزرگی برای ملک مطیعی به حساب میآمد. امیرکبیر شخصیت کوچکی در تاریخ ایران به حساب نمیآمد و با کاراکتری که ملک مطیعی از خود در ذهن تماشاگران ثبت کرده بود قرابت چندانی نداشت. به همین خاطر بازی در چنین نقشی ریسک بسیار زیادی داشت. اما ملک مطیعی که پیش از این هم ثابت کرده بود از چالشهای سخت نمیهراسد در قالب امیرکبیر فرو رفت و توانست بازی خوبی در این نقش انجام دهد. این که ناصر ملک مطیعی امیرکبیر بهتری بود یا سعید نیک پور سوال بسیار سختی است که پاسخ به آن غیرممکن است. اما یک چیز قطعی است و آن این است که هر دو این بازیگران بازیهای درخشانی در نقش امیرکبیر انجام دادهاند.
بت | کارگردان: ایرج قادری | سال ساخت: ۱۳۵۵ اکثر منتقدان و صاحب نظران سینمای ایران بت را در کنار میخواهم زنده بمانم بهترین فیلمهای ایرج قادری میدانند. داستان پرکشش فیلم در کنار شخصیت پردازی نسبتاً خوب آن باعث شد بت تبدیل به فیلم موفقی در کارنامه کاری ایرج قادری شود. نقش ژاندارم هم که ملک مطیعی آن را بازی کرد تبدیل به کاراکتری محبوب شد که دیالوگ مشهورش (گِردش کن) خیلی زود بر سر زبانها اُفتاد. به طور کلی بت را میتوان یکی از موفقترین فیلمهای ملک مطیعی دانست. ایرج قادری درباره نحوه هدایت ناصر ملک مطیعی و موفقیت نقش ژاندارم گفته است:« مشکل میشود با بازیگری جا افتاده طرف شد. من سعی میکردم حرکت ابرو را از ملک مطیعی بگیرم، میدیدم این بار غبغب میگیرد. مواظب غبغبش بودم، دستش حرکت اضافی میکرد. خب تا چه اندازه میتوان مواظب بود؟ این است که در بت، ناصر همانی است که بوده.»
برزخیها | کارگردان: ایرج قادری | سال ساخت: ۱۳۵۸ برزخیها را میتوان توبه نامه مفصل و طولانی تمام بازیگران سینمای قبل از انقلاب برای بقا دانست. پروژهای که البته شکست خورد و تمام بازیگران این فیلم به جز یکی دو نفر ممنوع الکار شدند. با توقیف برزخیها پرونده فعالیتهای ناصر ملک مطیعی هم برای همیشه بسته شد. او هم مانند فردین و خیلیهای دیگر راه انزوا را در پیش گرفت و حسرت به دل ماند. سالها بعد که نقش کوتاهی را در فیلمی از علی عطشانی بازی کرد دیگر خبری از صلابت همیشگی او نبود. کار به جایی رسید که مسئولان صدا و سیما اجازه ندادند آخرین برنامه تلویزیونی او پخش شود تا این ستاره سینمای ایران هم با دلی شکسته رهسپار دیار باقی شود.