ایران وایر - اشکان خسروپور: «از ترس اینکه انگ جاسوسی را به ما بچسبانند، با چند واسطه از حال بچهها در اسراییل خبر میگیریم. یک سلامعلیک ساده با دوست و فامیل را باید چند دست بچرخانی تا به دست مخاطبش برسد تا معلوم نباشد با یک نفر در اسراییل صحبت میکنی و گرفتار نشوی.»
این، صحبت یکی از ایرانیهایی است که این روزها و بهخصوص بعد از حمله حماس به اسراییل تلاش کرده با دوستانش که اکنون ساکن اسراییل هستند، تماس بگیرد تا از حالوروزشان باخبر شود.
سفر کردن به کنار، این روزها یک احوالپرسی ساده هم میتواند فرد را با اتهامهای جدی مواجه کند. این گزارش، روایت بخشی از همین دوری و فاصلههاست.
حملات جمهوری اسلامی به اسراییل در ۲۵ فروردین را، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک ضربشست و حمله موثر نامگذاری کرده و اسراییل آن را بیاثر میداند. فارغ از بازی و لفاظیهای سیاسیون اما، مردمی در دو سوی مرز نشستهاند که با دیدن هر نور ناگهانی در آسمان، نگران عزیزانشان در آنسوی مرز میشوند.
یهودیان ایران نسبت به همکیشانشان در دنیا نگرانی مضاعفی را تحمل میکنند، حتی اگر امکان تماس با سوی دیگر خط مهیا باشد، آنها باید در تماس با خویشاوندانشان احتیاط بیشتری به خرج دهند تا گرفتار شنود و اتهامهای واهی از سوی جمهوری اسلامی نشوند.
*** برخورد سختگیرانه با یهودیان؛ مهاجرت گسترده به اسراییلتا پیش از وقوع انقلاب، یهودیان جزو اقلیتهای دینی کمتعداد، اما پرتلاش جامعه ایران محسوب میشدند که بهخصوص در زمینههای اقتصادی، فعالیتهای گستردهای داشتند.
«حبیب القانیان»، مالک ساختمان پلاسکو، شاید مشهورترین یهودی-ایرانی باشد که در همان روزهای اول انقلاب بهواسطه قوه قهریه جمهوری اسلامی اعدام شد. پس از او اما کم نبودند کسانی که با اتهام جاسوسی مواجه شدند، اموالشان مصادره شد و خودشان ناچار به مهاجرت شدند و در کشورهای اروپایی، اسراییل و آمریکای شمالی ساکن شدند.
آمار جستهوگریختهای که از جمعیت یهودیان پیش از انقلاب وجود دارد، با آنچه در چند سال اخیر تخمین زده شده، اختلاف دارد. بنا به آمارها، تعداد یهودیان ایران در ابتدای انقلاب، حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر بوده است.
درحالحاضر آمار یهودیان در ایران در منابع متعدد، تفاوت فاحشی دارد. برخی منابع آن را حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار تن تخمین میزنند و منابع رسمی حکومت با استناد به سرشماری ملی، تعداد آنها را حدود ۸ تا ۱۰ هزار نفر میدانند.
یکی از مهمترین مقصدهای یهودیان برای زندگی در بیرون از ایران، اسراییل است؛ کشوری که شرایط بهتری برای مهاجرت یهودیان فراهم کرده است و هرسال تعدادی از یهودیان برای زندگی به آنجا مهاجرت میکنند. داستان ایرانیان یهودی اما کاملا متفاوت است. آنها با مهاجرت به اسراییل بخش قابلتوجهی از ارتباط با خویشاوندان و دوستانشان در ایران را از دست میدهند، چون این ارتباط حتی اگر در حد سلام و احوالپرسی هم باشد، میتواند افراد داخل ایران را با ریسک اتهامهای سنگینی مثل جاسوسی برای دولت متخاصم روبهرو کند.
برداشت یک: دو دوست در دو سوی مرزروابط تاریک دو کشور بر روابط ایرانیانی که در دو سوی مرزها -در ایران و اسراییل- زندگی میکنند نیز، سایه افکنده است.
یکی از این موارد به دو دوست دبیرستانی مربوط میشود که سالها پیش در تهران همشاگردی بودهاند و پس از انقلاب یکی از آنها که یهودی بوده، با خانواده خود به اسراییل مهاجرت میکند. آنها چند سال بعد و از راه شبکههای اجتماعی یکدیگر را پیدا میکنند، اما اولین تماسشان مدتها طول میکشد، مبادا برای دیگری مشکلی ایجاد شود.
یکی از طرفین این ارتباط به «ایرانوایر» میگوید: «برادرم در خارج از ایران دوستم را بهطور اتفاقی پیدا کرد و تلفنی به من خبر داد. آدرس پیج را داشتم. عکس دوستم را دیدم، ولی نگران بودم که مبادا به او پیام بدهم و برایش دردسر شود.»اولین تماس این دو با یک واسطه انجام میشود تا خطری برای دو طرف ایجاد نشود: «یک حساب کاربری تلفنی برای همین تماس خاص ساختیم و ویدیویی تماس گرفتیم. قرار بود دوستم هم کشور محل سکونتش را جای دیگری بنویسد که شناسایی نشویم. همه این پیامها را برادرم بین ما رد و بدل میکرد. کسانی که در این شرایط زندگی نکردهاند، نمیتوانند تصور کنند ما چرا تا این حد حساس هستیم.»
در نهایت، تماس این دو بعد از سالها برقرار میشود، اما بعد از آن تماس و چند احوالپرسی در ماههای بعد از آن، اختلالهای اینترنت و قطع و وصل شدن مداوم صدا و تصویر باعث میشود راه کمریسک و دردسرتری را برای خبر گرفتن از حال یکدیگر انتخاب کنند: «بعد از حمله حماس به اسراییل، احوالپرسیهای ما با واسطه انجام میشود. من پیام را برای دوستی در خارج ارسال میکنم و او از دوستم میپرسد. احوالپرسی روزانه ما از ترس انگ و اتهام جاسوسی با این شیوه انجام میشود. آنهم درحالیکه ما هیچ نسبت خونی و خانوادگی با یکدیگر نداریم. وقتی وضعیت ما اینطور باشد، اوضاع کسانی که اقوامی در اسراییل داشته باشند، روشن است.»
برداشت دو: یک خارجی توریستهرچند با افزایش درگیریها میان اسراییل و ایران، شهروندان کشورهای مختلف از سفر به این دو کشور منع شدهاند، پیش از شرایط کنونی هم، سفر همزمان به اسراییل و ایران ریسک قابلتوجهی داشته است.
یکی از شهروندان اروپایی که حدود ۱۰ سال پیش سفری گردشگری به ایران داشت، به ایرانوایر میگوید: «من پیش از اینکه به ایران بیایم، چند باری به اسراییل سفر کرده بودم و این موضوع در پاسپورتم مشخص بود. به من توصیه شد پیش از اینکه برای ویزای ایران درخواست بدهم، پاسپورتم را عوض کنم و هیچ اشارهای به سفرهای قبلیام نکنم. یک دوست اسراییلی به من گفت اگر در بدو ورود به اسراییل درخواست بدهی، مهر ورود به کشور را روی پاسپورت درج نمیکنند، تا مشکلی برای سفرهای آیندهات پیش نیاید؛ ولی من این راه را امتحان نکردم.»
او توانسته بود ویزای کوتاهمدت توریستی به ایران را دریافت کند و سفر کوتاهی به ایران داشته باشد. این روزها اما ترجیح میدهد کشورهای دیگر را بگردد.
یهودیان ایران که در طی سالهای گذشته به ناچار به کشورهای دیگر کوچانده شدهاند، حالا باید برای یک گفتوگو ساده با عزیزانشان، نگرانی مضاعفی را تجربه کنند و همچنان باید برای بقا در ایران و کاهش فشارها بر جامعهشان، بهطور یکطرفه سیاستهای اسراییل را -بدون در نظر گرفتن نقش حماس و ایران- محکوم کنند. چه شهروند اسراییل باشند یا ماندگار در ایران، دلشان برای دوست دیگری که در سمت دیگر گرفتار شده، میسوزد.
کسانی که در ایران ماندهاند اما باید با سکوتشان همه این درگیریها را بدرقه کنند و صدای اعتراضشان تنها درصورتی میتواند بلند شود، که یک طرف جنگ را محکوم کنند.
+11
رأی دهید
-3
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.