به گفته منبعی که این تصاویر را در اختیار بیبیسی قرار داده و همینطور، بر اساس تاریخ روی دوربین، این حادثه مربوط به آبان ۱۴۰۲ است.
در این تصاویر شخصی که به نظر میرسد مدیر مدرسه باشد در حضور چند بزرگسال دیگر که بنابر گزارشها معلمها و ناظم مدرسه هستند و همینطور کودکان دیگر، چند دانش آموز را کتک میزند. این در حالی است که دبستان و پیشدبستانی خصوصی البرز، با انتشار تصاویر متعدد از فعالیتهای کودکان در این مدرسه خود را آموزشگاهی «خاص و متفاوت» معرفی میکند.
در تصاویر تبلیغاتی این مدرسه در اینستاگرام، کامران صفتی، مدیر این مجتمع آموزشی، بارها در برنامههای مختلف در کنار کودکان دیده میشود، و در یکی از این تصاویر میگوید «عشقم این است که در کنار دانشآموزان باشم».
بیبیسی بعد از تماس های متعدد مدرسه البرز، در نهایت موفق شد با همسر مدیر صحبت کند که به نظر میرسد او هم از کارکنان این آموزشگاه است اما او حاضر نشد با خبرنگار این شبکه گفتگو کند.
منبعی که تصاویر خشونت علیه کودکان در مدرسه البرز را در اختیار بیبیسی قرار داده میگوید این رفتارپیش از این هم رخ داده اما حتی شکایت به آموزش و پرورش نتیجهای نداشته است.
بیبیسی نمیتواند این ادعا را به طور مستقل تایید کند.
خشونت فیزیکی علیه دانشآموزان در ایران بارها رسانهای شده است. این در حالی است که در قوانین جمهوری اسلامی ایران چنین رفتاری ممنوع است.
آییننامه اجرایی مدارس میگوید ، «تنبیه بدنی دانشآموز و سوءرفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است و با متخلفین برابر با قوانین و مقررات رفتار میشود.»
+4
رأی دهید
-36
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) چنین مسایلی -که تازگی هم ندارند و در طول تاریخ مدارس متوسطه در ایران همیشه وجود دارند- بسیار ناراحتکننده است. در پاراگراف یکیمانده به آخر در متن بالا، نوشته؛ "خشونت فیزیکی علیه دانشآموزان در ایران بارها رسانهای شده است. این در حالی است که در قوانین جمهوری اسلامی ایران چنین رفتاری ممنوع است." --- ممنوع است؟ که همیشه بساط کتکزدن در مدارس دیده شده و میشود؟، این چه ممنوعیتیاست؟ که جلوی این وحشیگریها را نمیگیرد؟. / اواسط تابستان ۱۳۶۷ که جنگ تمام شد، به محلهای دیگر در تهران اسبابکشی کردیم. در طول سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۰، که در کلاس سوم و چهارم و پنجم در دبستانی واقع در نزدیکی خانه درس میخواندم، مدیری داشتیم که بسیار عصبی بود، - وقتی در مراسم صبحگاه با میکروفون صحبت میکرد، ناگهان میکروفون را میانداخت روی زمین، دواندوان میآمد سمت ما، یکی از بچهها را میگرفت با یک دست، و با دستی دیگر، کتک شدید به گرده و کمر نحیف همکلاسی میزد. - خود من نیز، هم در کلاس اول دبستان، و هم در کلاس چهارم، از معلم کلاس و معلم ورزشمان، کتک و سیلی خوردم. ~ (ادامه....)
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) البته ایران تنها کشوری نیست که بساط تنبیه بدنی در مدارس متوسطهی آن از دیرباز رایج است. در همین اکراین، سال ۲۰۰۶ یا ۲۰۰۷ (که نسل اول موبایلهای دوربیندار بین مردم رایج شده بود)، چندبار در اخبار سراسری، ویدیوهایی (با پیکسل و کیفیت متوسط آنزمان) نشان دادند، که برای نمونه در مدرسهای متوسطه، معلم کلاس چهارم یا پنجم، با قراردادن خودکار بین انگشتان دست دانشآموز و فشار دادن انگشتان نحیف او بر روی خودکار، دانشآموز را تنبیه کرده بود، که این صحنه توسط دانشآموز دیگری که موبایل دوربیندار همراه داشت، فیلمبرداری شده بود، و سپس به بخش خبری یکی از کانالهای تلویزیونی سراسری اکراین ارائه، و آنها نیز در چند نوبت، این ویدیوی خوشونتآمیز را نشان دادند، و بعد گفتند که با آن معلم خاطی، برخورد قضایی شده است. امید آنکه "معضل تنبیه در مدارس" ریشهکن شود. ~ (ادامه....)
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) و یک خاطره در همین زمینه. - سال تحصیلی ۱۳۷۳ - ۱۳۷۴ که کلاس اول دبیرستان بودم، دبیر زبان انگلیسی داشتیم که بسیار باسواد بود، و با آنکه من از انگلیسی سر در نمیآوردم، اما متوجه گویش سلیس او میشدم. ایشان از جهت ظاهر نیز، همیشه تهریش آنکادر شده داشت، کتوشلوار مرتب میپوشید، و با دیدناش گمان میشد که او مترجم رسمی است (که شاید هم بود)، اتوموبیلاش نیز پیکان پژویی بود که جلوی دبیرستان پارک میکرد، اما او همیشه چهرهاش بهگونهای بود که انگار از یک چیزی در زندگی ناراضی است، و سرانجام روزی کاشف بهعمل آمد که دلیل این نارضایتی چیست. --- یکی از همکلاسیهای ما، پدرش ماشین مد روز آنزمان که "پراید" بود داشت و گاهی صبحها، فرزندش را با پراید به جلوی دبیرستان میرساند. یک روز که زبان انگلیسی داشتیم، دبیر یادشده به این دانشآموز -که پدرش پراید داشت- گیر داد، و گفت که تو اصلا زبان نگلیسی را درک نمیکنی!، دانشآموز دوباره متن را خواند و دبیر بازهم به او گیر داد .. ~ (ادامه....)
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) گیردادنهای دبیر آنقدر ادامه پیدا کرد که دانشآموز شاکی شد، بعد دبیر با حالتی از قبل آماده گفت؛ "آخه میدونی، من که مثل بابای تو [پرراااید] ندارم که برسونن منرو دبیرستان!، آخه من خودم تلاش کردم و نه اینکه بچهی لوسی باشم!". - آنروز گذشت اما این همکلاسی از اینکه دبیر راجع به ماشین پدر او با حسادت صحبت کرده و او را نیز تحقیر کرده، بسیار دلخور شده بود. فردای آنروز، در زمان زنگ تفریح، با این همکلاسی و چند نفر دیگر، در کلاس مانده بودیم. یکی از بچهها که از جهت سن و جثه از ما بزرگتر بود، به این همکلاسی گفت که نمیخوای انتقام بگیری از این یارو معلمه؟، سپس دست در جیب کرد، چند اسکناس هزارتومانی -که آنزمان تازه وارد به سیستم پولی ایران شده بود- را دراورد، و گفت من خودم هم از این یارو خوشم نمییاد، حالا هر کی بتونه پسفردا که دوباره باهاش کلاس داریم، خودکار رو وارد باسن او کنه، ۱۰هزار تومان (که آنزمان پول کمی نبود) پیش من انعام داره!. یکی از بچهها گفت باشه من اینکار رو میکنم!، همکلاسی ایجادگر فتنه نیز، ۵ اسکناس داد و گفت ۵هزار دیگه رو بعد از کار بهت میدم!. ~ (ادامه....)
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۵) روز موعد فرا رسید و دبیر زبان با همان سرولباس موجه و اتوکشیده، -اما با چهرهای همانند همیشه ناراضی از وضعیت مالی خود-، وارد کلاس شد، کتاش را دراورد و با باز کردن کتاب انگلیسی، مشغول به خواندن درس جدید شد. متن را یکبار نشسته پشت میز خودش خواند، سپس از جایاش بلند شد و گفت؛ "باز توجه کنید چون یکبار دیگر میخوانم بعد شما باید بخوانید"، و سپس با راه رفتن بین ردیفهای نیمکتها که ما نشسته بودیم، مشغول به خواندن دوبارهی درس شد. - من در این زمان در پشت آخرین نیمکت ردیف وسط -بین آن همکلاسی که پول داد و آن همکلاسی دیگری که پول را از برای وارد کردن خودکار به باسن معلم گرفته بود- نشسته بودم. وقتی دبیر به سمت نیمکت ما آمد و سپس برگشت تا همان مسیر را به سمت تخته برود، همکلاسی پولگرفته، سر خودکار را وارد باسن او کرد!، دبیر برگشت، عصبانی شد، و به آن همکلاسی گفت؛ "ای مادر فلانه لعنتی!" (فحش را کامل و بدون سانسور داد). همکلاسی که پول داده بود و از ما جثهاش بزرگتر بود، از جای خود بلند شد، گفت به رفیق من فحش مادر میدی؟ و یک ضربه با دست زد به سر دبیر! .. ~ (ادامه....)
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۶) دبیر به جلو خم شد و سعی کرد که نیوفتد. --- باری، آنروز، پس از فحش و فحشکاری و داد و بیداد، دبیر شکایت به ناظم و مدیر برد، همکلاسی خودکارفروکن هم، ۵هزار تومان مابقی را از آن همکلاسی دیگر گرفت، و آن همکلاسی هم که پدرش پراید داشت، از اینکه به دبیر چنین هتکحرمتی انجام شده، راضی و خشنود شد. - همکلاسی که پول داد و ایجادگر فتنه بود را پس از یکهفته اخراج کردند، که اما برایش مهم نبود، زیرا والدینش خارج از ایران زندگی میکردند، برای او پول میفرستادند و او نیز -بنا بر تعریفهایی که میداشت- تنها زندگی میکرد و به عیش و عشرت میپرداخت، و چند سال بعدش نیز به خارج از ایران مهاجرت کرد.
0
0
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۷
azadi2011 - تورنتو، کانادا
حیوان وحشی، شیر ترش از پستان ناپاک مادری هرزه خورده که اینجوری بچه مردم را کتک می زند، بیرون حیوان چغول، زندان، جریمه
0
1
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.