وزیر ارشاد: «معین» می‌تواند به ایران بازگردد

چرا که نه؟ این روضه خوان تاکنون تمام خمس هایش را به آخوندهای مفتخور داده است.

هاج آقا نصراله پس از ورود به ایران؛ ---> من از راه اومدم، دلم خواست اومدم، شما چشم-سیاه-ها کجا بودین؟، چرا کنسرت-هام رو نبودین؟، باید سر به ضریح زد، دل به زاینده-رود زد، نرید از روزگارم، که بدون شماها تمومه دلارهای توی جیبم ؛) لالیلای لالای لالای لای ؛) - هزار سال نبودم میدونم، مشغول شمردن پول بودم میدونم، بدنبال یورو و دلار بودم میدونم، پی کنسرتهای بیشمار بودم میدونم، - حالا همه با هم بخونین  لالیلای لالای لالای لای - ؛)    

اینها طوری القاء میکنند که دارند لطف میکنند که میگذارند خواننده ها برگردند. یعنی اگر خواننده ای برنگشته بخاطر اجازه ندادن اینهاست، خودشونم میدونند خیلی از خواننده ها خودشون نمیخواند برگردند. برگردند که چکار کنند؟ از نون خوردن و از زندگی بیفتند؟ عده ای هم اگر مایلند برگردند برای ماندن در ایران نیست فقط دوست دارند اقوام خود را ببینند و اگر شد کنسرتی داشته باشند چون میدونند اگر بتونند کنسرتی در ایران برگزار کنند به اندازه تمام کنسرتشون در ایران پول در میارند. عده ای هم مثل معین دیگه دوره فعالیت خوانندگیشون گذشته میخواند آخر سالهای عمرشان را با خاطراتشون طی کنند. معین در مصاحبه ای گفته بود هر روز صبح رادیو رو گوش میکنم به این امید که رژیم برگشته باشد. اما هدف رژیم اینه چند تا خواننده که از نظرشان مشکل و دردسر زیادی نداشتند مانند حبیب رو ایران بیارند تا به نفع خود شوآف راه بندازند. اگر اینها راست میگند یک عفوعمومی در مورد خواننده ها از طرف رهبر بدند. چه تضمینی هست خواننده ای که برگشته دستگیر نشود و یا مانع برگشتش نشوند

حالا که رژیم تصمیم به بازگشت خواننده ها گرفته چه خوبه شخصا از ساسی مانکن بخواهد به ایران برگردد و در حضور رهبری برنامه اجرا کند و دانش آموزان دبستانی و راهنمایی رو هم برای تشویق ببرند

زیادی به آهنگ میخوام به اصفهان بر گردم گوش دادی. اون فقط یه فکر بود تو سر معین اونم 3 دهه پیش الان فعلا امریکا بهتره . حبیب اومد چکارش کردید که دق کرد

این موضوع جدیدی نیست. ایشان قبلا هم برای پرداخت خمس چندین بار به ایران رفته و در یک مورد 70 هزار دلار به اخوندهای مفتخور پول داده است. ده ها بار گفته ام که صدای خوب علامت روشنفکری نیست. بعلاوه صدا سلیقه ای است. بعضی از روضه خوانی هم خوششان می اید و کوچکترین ارتباطی با شعور ندارد

حالا که کار به این بخش از ماجرا کشیده شد - به کدوم بخش؟ ؛) --- بله میگفتیم، حالا که جواز ورود معین رو صادر کردن، پس باید به بهروز وثوقی و ابی و شهرام شب-پره هم جواز رفتن به ایران بدهند، چرا؟ چون آنها نیز همچون معین ریش دارند ؛) --- پس از ورود افراد یادشده به ایران، بهروز وثوقی میشود رئیس سازمان شیوه های نوین بازیگری. - معین میشود رئیس سازمان مداحی و روضه خوانی ؛) - ابی میشود رئیس سازمان عرق و شراب ؛) -  شهرام شب-پره هم میشود رئیس سازمان موزیک و ورزش (چون هم آهنگ میخونه و ساز میزنه و هم بالا پایین میپره ) ؛)))  /  پی نوشت؛  خطاب به سایت محترم بهنویس، جانه این ۱۳-۱۴ سالی که تاکنون از طریق سایت شما، زبان پارسی را با سیستم  پینگلیش مینویسیم، فرمت سایت محترمتان را مثل آنچه که تا دیروز بود قرار دهید.   

گرامی، ۱) من نیز قبل گفته بودم که رفتن خوانندگان لوس آنجلسی از برای اقامت دایم به ایران، فقط سبب کم شدن طول عمرشان میشود چون دهه ها با شیوه و اقلیم جهان اول زیسته ا‌ند، اما اگر برای سفری کوتاه و زنده ساختن خاطرات دوران قبل از پنجاه و هفت شان در ایران باشد هیچ اشکالی برایشان ندارد. ۲) معین خیلی خوب بلد هست که هم از بشقاب غذا نوش جان کنه و هم از دیگ. بیش از یک دهه پیش هم قبل یا بعد از رفتن به مکه، کلی پول به عنوان خمس و زکات فرستاده برای دفتر مرجع تقلیدی که زمانی نایب خمینی بود (اخبارش دو-سه سال پیش در همین سایت به بازنشر رسیده بود). ۳) این عفو عمومی که فرمودید، از انتهای دهه ۷۰ خورشیدی برای هنرمندان ایرانی مقیم امریکا انجام شد، که چند نفرشان هم به ایران رفت و آمد آزاد داشته و دارند. آن دانسور هم که انتهای هفتاد به ایران رفت و قبل از بازگشت به امریکا، مدت کمی بدون سختگیری و اعمال شاقه زندانی شد -و حتا نشریات داخلی ایران هم این مساله را با کاریکاتور طنز (در مجله گل آقا) و هم با پوشش خبری عکس در ایران انعکاس دادند-، مساله اش چیز دیگری بوده و نه مقیم امریکا بودنش.

حالا قصه ی معین را بگویم. دائی یکی از دوستان یهودی من در کوچه مهران کفاش فروشی زنانه داشت و خیلی هم دون ژوئن بود . این دائی محترم مثل محمد سترون بود و بچه دار نمیشد. جناب معین در پیش دائی کفش می فروخت. دائی به او به صورت فرزندش نگاه میکرد. دائی او را به کلاس اواز فرستاد و عرق و شٍرق او را هم همیشه مهیا میکرد. انقلاب شد و دائی به امریکا رفت و معین را هم با خودش برد و متولی مالی معین هم بود. دائی که درگذشت و معین معروف شده بود بعلت کم سوادی این اداها را از خودش در اورد و با بلاهت به مکه رفت تا به زیارت الله بت سنگی مسلمانان نائل اید. یک زمان انقدر عرق می خورد که بعلت دیابت خطر کوری چشم او را تهدید می کرد. گربه شد عابد و مسلمانا

مگه دیوانه ست با این وضعی که ج.ا.ت. در این کشور بوجود اورده!!