یک روز از زندگی محمد رضا شاه

بدوین بدوین! یخ تموم نشه

برلوسکونی روحت شاد - تهران، ایران. از اینکه میبینم از زور بدبختی و فضاحت افتادی به فحاشی برام کافیه برو سرت رو بکن تو آخور باجناقت

کلام آخر : من با آلبانی نشین‌های منافق هم صحبت نمیشم لیاقت هم صحبتی‌ من رو ندارند ننگ و نفرین بر ماری لچکی

دو تا جمله بهت میگم شماها که فرق شراب بوردو رو با پیشاب خلخالی نمیفهمین و میگین جفتش نجس هست این چیزها حالیتون نیست! ضمنا نه که این اخوندها که ... داری میلیسی خیلی إیرانی هستن؟ سر تا پای شما ازگلها تناقضه

چلی نمیتونی‌ خودتو نگهداری پوشک کن

من طرفدار سلطنت نیستم، ولی برای پهلوی ها احترام را بر خود لازم می دانم، یکی بخاطر اینکه آنها ایران مان و مردمان ایران زمین را دوست داشتند و وظیفه ی هر ایرانی است که به دیگران، بویژه آنها که در تاریخ ایران نقش مثبت داشته اند، احترام بگذارد، دوم اینکه با قاجار مقایسه کردی، و باز مسئله »استقلال« را پیش کشیدی! مظفر قجر در سال چهارم از زندگی اش در کاخ امانتی ملت ایران( او خود را شاه می خواند)، بسیار ناراحت بود که چرا نمی تواند مانند پدر ش به »فرنگ« سفر کند، چون پولی در خزانه نبود! 23 میلیون و پانصد هزار روبل از روسیه قرض کردند و او با این پول هفت ماه در ایالات فرنگ سیاحت کرد و خوشگذرانی با جمع کثیری از همراهان قجری! و عاقبت انجا هم برای برگشتن پول قرض کرد! آنها گمرک ایران را برای این پول بمدت طولانی به خارجی ها داده بودند، آیا پهلوی ها اینگونه بودند؟!

اینکه هی چای مینداخته بالا و راه می‌رفته، ربطی به ارسطو و تفکر و اینا نداره. پروستات داشته.