سینا پسری جوان است که از سوی یک دختر به تعرض متهم شده اما میگوید این اتهام را قبول ندارد. سینا برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید.
*توضیح بده دقیقاً چرا بازداشت شدی؟
بیخودی! یک دختر رفته از من شکایت کرده که تعرض کردهام. دروغ میگوید.
*چرا باید دروغ بگوید؟
من و غزاله چهار سال با هم رابطه داشتیم. بعد من رفتم پی زندگی خودم، حالا که فهمیده میخواهم ازدواج کنیم اینطوری میخواهد زندگی من را خراب کند.
*قصد ازدواج داشتی؟
من در تهران تنها زندگی میکردم. با غزاله در محل کار آشنا شدم. اول میخواستم تنها نباشم. بعد با خودم گفتم ازدواج کنم اما یک سال که از رابطه ما گذشت فهمیدم غزاله دختری نیست که من میخواهم.
*پس چرا به رابطه با او ادامه دادی؟
تنها بودم و اینطوری تنهاییام پر میشد. ضمن اینکه فقط من نمیخواستم این رابطه ادامه داشته باشد، غزاله خودش هم میخواست.
*چرا فکر میکنی دختری که چهار سال با او رابطه داشتی به دردت نمیخورد؟
خیلی خشن است. فحش میدهد. چند بار که دعوا کردیم میخواست خودش را بکشد. من چطور با چنین دختری زندگی کنم؟ در این مدت هر بار که میخواستم او را ترک کنم دست به خودکشی میزد، من هم برمیگشتم ولی دیگر خسته شدم.
*دختری که قصد داری با او ازدواج کنی، کیست؟
با او همدانشگاهی هستم. دختر خوبی است. خواستگاری هم رفتهام. میتوانیم زندگی خوبی با هم بسازیم.
*حالا چرا غزاله شکایت کرده است؟
اول که گفتم نمیخواهم به این رابطه ادامه دهم خودکشی کرد. بعد که دید جدی هستم زنگ زد به دختری که قصد دارم با او ازدواج کنم. وقتی از این راه هم نتیجه نگرفت تصمیم گرفت شکایت کند و من را متهم به تعرض کند.
*مدرکی هم دارد؟
من قبول دارم با هم رابطه داشتیم. ما چهار سال با هم دوست بودیم اما تعرض نکردم.
*حاضری با غزاله ازدواج کنی و او هم شکایتش را پس بگیرد؟
نه. من حتی اگر زندانی شوم باز بیرون میآیم و آزاد میشوم اما برای ازدواج با دختری مثل غزاله همه عمرم باید عذاب بکشم.
*سعی کردهای رضایت بگیری؟
من کاری نکردم که بخواهم رضایت بگیرم. قصد هم ندارم جلوی دختری که چهار سال مرا عذاب داد سر خم کنم.