احمد شکراللهی با موتورش در راه بیمارستان شریعتی شهر اصفهان بود تا مادر بیمارش را زودتر به دوا و درمان برساند. در راه وقتی به شلوغی اعتراضها رسید، تصمیم گرفت موتورش را پارک کند و مادرش را در جایی پناه دهد. اما وقتی از موتورش پیاده شده، هدف گلوله ماموران قرار گرفت و کشته شد.
او ۲۴ سال سن داشت و اهل شهر خوراسگان در استان اصفهان بود؛ یک ورزشکار حرفهای که پیش از کشتهشدن در اعتراضها شرکت کرده بود.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده شکراللهی، او چند روزی قبل از کشته شدن به اطرافیانش گفته بود: «اگر من به اعتراضها نروم، چه کسی برای آزادی بجنگد؟»
در روز شانزدهم مهرماه، فراخوانی برای برپایی تظاهرات در اصفهان منتشر شده بود. اما حال مادر احمد خوب نبود و به همین دلیل او در واقع آن روز نمیتوانست در تظاهرات شرکت کند.
به گفته منبع نزدیک به خانواده، احمد مادرش را ترک موتورش سوار کرد تا او را به بیمارستان برساند.
این منبع میگوید: «وقتی به شلوغی خیابانها برخوردند، احمد موتورش را در کوچهای پارک کرد تا مادرش آسیب نبیند. مادرش را در ساختمانی نیمه تمام پناه داد اما خودش چون جثهش بزرگ و ورزشکاری بود نتوانست از در ساختمان وارد شود. ناچارا به سمت دیگر خیابان رفت که دو تیر به قلب و پیشانیاش زدند.»
در این لحظه، مادر احمد به رغم بیماری از ساختمان بیرون رفت و به سوی پسر جوانش دوید.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: «خانمی کفش احمد را بالا گرفت و گفت این صاحب این کفش، پسر هرکی هست، او کشته شده. مادر احمد همانجا غش کرد.»
مردم احمد شکرالهی را به بیمارستان الزهرای اصفهان بردند، اما او بلافاصله بعد از تیرخوردن، جان سپرده بود.
این فرد نزدیک به خانواده احمد شکرالهی میگوید پیکر او را بدون اطلاع خانواده در باغ رضوان اصفهان غسل دادند:
«به خانواده گفته بودند ساعت ۵ صبح برای کندن قبر بروند و تا ۶ باید آماده شوند وگرنه پیکرش را تحویل نمیدهند و هرجا بخواهند دفنش میکنند. به رغم فشاری که ماموران امنیتی بر خانواده وارد کردند تا همانجا دفنش کنند، خانواده با اصرار، احمد را در امامزاده محمدباقر خیادان در خوراسگان دفن کردند.»
مزار احمد شکراللهیبر اساس روایت این منبع نزدیک به خانواده، او «در تاریکی و بدون سروصدا» به خاک سپرده شد:
«خانواده شدیدا تهدید شده بودند و از آنها تعهد گرفته بودند که سکوت کنند. حتی موبایل خواهرش تا سه هفته دست ماموران بود.»
بعد از یکسال هنوز گواهی فوت احمد شکرالهی را به خانواده او تحویل ندادهاند و به گفته یک منبع نزدیک به خانواده، فشارها بر خانواده او از همان زمان کشته شدنش تا حالا ادامه داشته است.
این منبع میگوید: «ساعت ۵ صبح در مراسم خاکسپاری، خانواده احمد را خیلی اذیت کردند. جلوی در امامزاده را خاک ریخته بودند تا خانواده نتوانند سر مزار بروند. به سمت معترضان که در مراسم شرکت کرده بودند تیراندازی کردند. شعارهای زیادی داده شد. مثل زن، زندگی، آزادی و مرگ بر جمهوری اسلامی.»
احمد شکراللهینزدیکان احمد شکرالهی میگویند او همیشه به پدر و مادرش میگفت شما را سرافراز میکنم.
او عاشق شادمهر عقیلی بود و به دوستانش میگفت دنیا یک کنسرت شادمهر به او بدهکار است.
ویدیویی از پدر احمد شکرالهی منتشر شده که درحالی که برف میبارد بر مزار او نشسته و توضیح میدهد که احمد برف را بسیار دوست داشته و هر وقت برف میبارید خوشحال میشد.
پدر احمد شکرالهی در این ویدیو میگوید چند سالی بود که در اصفهان برف نیامده بود و حالا که پسرش رفته، برف باریده.