یک سال از این گفتوگو میگذرد. حالا همه دنیا نام «مهسا» را میداند. ظهر ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ بود. فردای بستری شدن «مهسا (ژینا) امینی» که به کما رفته بود، در بیمارستان «کسری» تهران. هنوز کسی نه اسمش را میدانست و نه تصویرش را دیده بود. «اشکان» (کیارش)، تنها برادر مهسا امینی، نخستین کسی بود که جزییات واقعه را اطلاعرسانی کرد. اشکان کتک خورده و لباسش پاره شده بود و صورت و چشمهایش از گاز اشکآور همچنان میسوختند. ۲۵ شهریور اعلام کردند که مهسا طاقت نیاورد و جان داد و اعتراضات سراسری و خیزشی دادخواهانه از نزدیک به نیمقرن ظلم جمهوری اسلامی آغاز شد.
بعد از آن، کشتند و کور کردند و به حبس کشیدند تا بگویند مهسا را نکشتهاند. خانواده مهسا را تحت فشارهای امنیتی قرار دادند. در رسانههای حکومتی چندین و چند مستند ساختند که هنوز ادامه دارد تا به افکار عمومی بقبولانند که ژینا به خاطر بیماریهای قبلی جان داده است.
انتشار این فایل صوتی، بعد از یکسال و همزمان با سالروز کشته شدن دختر جوانی که نامش رمز مقاومت شد، تنها یک هدف دارد؛ افشای تمام حقیقت به زبان اشکان برای افکار عمومی و هر نهاد ملی و بینالمللی، به عنوان سندی از جنایت جمهوری اسلامی.
اشکان در همین گفتوگو میگوید که صورت مهسا ورم کرده و پایش کبود شده بود. حقیقت هیچوقت برای همیشه پنهان نمیماند.