محمدتقی فلسفی، واعظ معروف، میگفت هیچوقت در حمایت از ملی شدن صنعت نفت ایران موضعگیری نکرد چرا که در مورد مسئلهی نفت «شبهه» داشت و در منبرش هم از محمد مصدق اسمی نمیبرد چرا که آنرا نوعی تایید برای نخستوزیری میدید که سیاستهای سکولارش را خطرناک میدانست. فلسفی در کتاب خاطراتش میگوید: «وجدانم راضی نبود کسی را تایید کنم که صراحتا به من گفته بود در نظر او مسلمان و بهایی یکسان است.» اما یک سند دولتی در آرشیو ملی بریتانیا که از حالت طبقهبندی خارج شده، حکایت از آن دارد که حداقل یکی از دلایل نارضایتی فلسفی از مصدق مسائل مالی بوده است. بنا بر گزارش مورخ ۶ ژوئن ۱۹۵۲ (۱۶ خرداد ۱۳۳۱) یک جاسوس بریتانیا در دولت مصدق (که هویتش روشن نیست)، گفته است: محمدتقی فلسفی در دوران نخستوزیری علی رزمآرا معادل ۲۰ هزار پوند برای خرید یک دستگاه چاپ هفت رنگ دریافت کرده بود و انتظار دریافت کمکی مشابه را از محمد مصدق داشت که با پاسخ منفی نخستوزیر جدید مواجه شد.
در اواسط دهه چهل شمسی ساواک برای مقابله و ساکت کردن وعاظ و روحانیون از جمله محمدتقی فلسفی و جعفر شجونی حکومت پهلوی با استفاده از زنان عضو ساواک آنها را اغفال کرد و با انتشار عکسهایی که تلاش کرد تا آبروی آنها را نزد مردم ببرد.
پرویز ثابتی از مدیران ارشد ساواک در کتاب در دامگه حادثه درباره این موضوع نوشته است: «یکی از این زنان که از خود استعداد بیشتری نشان داد و با ساختن داستانی این آخوندها را به خانه خود، که در واقع خانه امن ساواک بود کشاند. این زن که به بهانه طرح مسائل شرعی به این آخوندها نزدیک شده بود به آنها گفته بود که همسرش با او ارتباط برقرار نمیکند و ماهها در سفر است، در حالی که او آتشین مزاج است و نمیداند نیاز خود را چگونه رفع کند.»
در حالی که تا سالیان سال صحت و سقم این عکسها تکذیب میشد، بعد از نزدیک به نیم قرن که از این ماجرا گذشته بود، مرحوم شیخ جعفر شجونی اظهارات جنجالی را در برنامه اینترنتی دید در شب مطرح کرد که به شکل تلویحی صحت این عکسها را تایید میکرد: «ما رفتیم، نشستیم، شروع کردند صحبت کردن که ساواک چنین است و چنان است. شما آخوندها فکر کردید میتوانید شاه را برکنار کنید؟ تو میروی منبر، باید با ما همکاری کنی... دیدم دونفری یک چمدان به چه بزرگی را دارند میآورند. چمدان را وارونه کردند روی میز. روی میز پر شد از عکس بنده با یک خانم، من دیوانه شدم، رفتم مستقیم خانه آقای فلسفی. گفتم شما پدر مایی، رئیس جامعه وعاظی. نگفت برای من هم درست کردند. فلسفی پا شد و راه رفت و گفت هر کسی که فیلمبرداری کرده، غلط کرده.»
شجونی در ادامه گفته بود: «یکذره حالم جا آمد، بیرون آمدم و یک آقایی من را سوار کرد. مرحوم شیخ جواد مناقبی بود. به من گفت شجونی عکس فلسفی رو دیدی؟ گفتم: نه، دست انداخت عکس را برداشت. دیدم عکسش با همون خانومیه که با من عکسش بود... مگه آخوند کیه؟ فرزند همین آدمهای معمولیه. زن میگیره، صیغه میکند. آن چیزی که به فلسفی نسبت دادند، گفتند واقعیت دارد.»