تعداد مداحان در ایران را ۱۵۰ هزار نفر اعلام کردهانددویچه وله، اسد سیف: مداحان چه کسانی هستند؟ مداحی چیست و چه پیشینهای در ایران دارد؟ جایگاه آن در ادبیات کجاست؟ آنان چه نقشی در نظام جمهوری اسلامی برعهده دارند. اسد سیف، پژوهشگر، در یادداشت خود میکوشد پاسخی برای این پرسشها بیابد.
دهه عزاداری پایان یافت. هر سال با آغاز ماه محرم، عزاداریها در فرهنگ شیعه رنگ دیگری به خود میگیرد. صدای کسانی در کوی و برزن، در مساجد و خیابانها، و در سایتهای دنیای مجازی شنیده و دیده میشود که با سوز و گداز، به آهنگ و ترانه شعر- نوحه میخوانند، بر سر و سینه میکوبند، زنجیر میزنند و گاه سر به قمه میشکافند. هدف گرامیداشت "اهل بیت" عنوان میشود؛ گرامیداشتی که امروز رنگ سیاست روز به خود گرفته است.
مداح کیست؟
در بسیاری از فرهنگهای فارسی مداح را "ستاینده"، "ستایشگر" و "مدیحهگو" تعریف میکنند. او «روضهخوانیست ایستاده در پیش منبر و به شعر مدایح اهل بیت و مصائب آنان را میخواند» و یا کسی که در کوی و بازار اشعاری در مدح "اهل بیت" به آواز خواند. (دهخدا)
جمعیت مداحان کشور را ۱۵۰ هزار نفر اعلام میکنند. در آمار غیررسمی این عده دو برابر تخمین زده میشود. میگویند در ایران به ازای هر ۲۶۶ نفر جمعیت، یک مداح فعال است. (اقتصادنیوز) مداحان بازوی تبلیغی نظام هستند. خامنهای بارها در سخنرانیهای خویش بر اهمیت حضور آنان تأکید کرده است. "سازمان بسیج مداحان" سازمانیست تحت فرمان رهبری که هزاران مداح را در سراسر کشور، در بیش از صدهزار "هیأتها و شوراهای مذهبی" سازماندهی کرده است.
به کوشش همین سازمان و اوامر رهبری قرار است به زودی "دانشگاه بسیج" راهاندازی شود تا «به عنوان یکی از کانونهای پرورش مداحان... اقدام به جذب و پذیرش دانشجو کند.» (اقتصادنیوز) با اینهمه، در سالهای اخیر شنیده میشود که "مجالس عزاداری از دست روحانیت خارج شده" است. (بهرام دلیر، مدرس حوزه علمیه)
پیشینه تاریخی
با نگاهی به تاریخ اسلام، عزاداری برای "شهیدان کربلا" از قرن چهارم قمری با تصرف بغداد توسط آلبویه شروع شد. روضهخوانیها اما از دوره تیموریان در ایران آغاز و به زمان صفویان اوج گرفت. کتاب "روضهالشهدا" اثر واعظ کاشفی، از صوفیان نقشبندیه، را میتوان نخستین اثر در این راستا دانست. این اثر بعدها مبنایی شد برای "مقتلنگاری"ها، و نوحهسراییها در عزاداریهای روبه گسترش.
صفویان در تاریخ نقشی ویژه در پراکندن آیینهای عزاداری داشتهاند؛ همآنان بودند که این سنت را در سراسر ایران و جهان شیعه گستراندند.
در روند تاریخ، مداحی و روضهخوانی به نمایش تبدیل شد و به شکلهایی چون "شبیهخوانی"، "پردهخوانی"، "نقالی"،"مولودیخوانی" و "تعزیه" فرارویید و برای کسانی پیشه شد.
در ایران امروز اگرچه مداحان میگویند با عشق به "اهل بیت" این شغل را پیشه کردهاند، ولی هیچگاه بیمزد نبودهاند. پیشتر مردم به آنان پول میدادند و حال در شمار مزدبگیران دولتی مشغول به کار هستند. کسانی از آنان از همین راه ثروتی کلان اندوختهاند و مشهورند. چندین سازمان دولتی، از جمله "بنیاد دعبل خزاعی" که به فرمان خامنهای در جهت "کمکهای مادی و معنوی" به "جامعه ستایشگران اهل بیت" تأسیس شده، تحت پوشش "سازمان تبلیغات اسلامی" با در دست داشتن بودجهای کلان، هزینه مداحان، روضهخوانیها و تکیهها را تامین میکنند.
شکلهایی از آیینهای سینهزنی و عزاداری را همین امروز هم میتوان در میان مسیحیان ایتالیا و چند کشور دیگر غربی بازیافت.
سایه اعتراض بر سر عزاداری
جمهوری اسلامی به عزاداریها در ایران جان بخشید. بودجه عزاداریها گاه بالاتر از هرگونه خدمات دولتیست. شاید بتوان این جمله خمینی را که "جنگ نعمت است" در رابطه با عزاداریها چنین تعبیر کرد که عزا خود نعمتیبوده است در این سالها برای بقای حکومت.
تاثیر خیزش اعتراضی اخیر را میتوان بر عزاداریهای محرم نیز مشاهده کرد. اگر در سالهای پسین با بهره از آهنگتصنیفهای مشهور طیفی از مداحان میکوشیدند به ذوق عامه مردم نزدیک شوند و واژگان نیمهجان را با آهنگهای محبوب مردم جان بخشند، امسال اما نه تنها واژگان بار سیاسی داشتند، آهنگها نیز چه بسا "انقلابی" بودند.
این پدیده از یکسو نشان از این دارد که مداحان سواد موسیقیایی ندارند و آموزش موسیقی و ردیفهای آن را ندیدهاند. بر این اساس ترجیح میدهند کپیبردار باشند، نه خلاق. آنان شعر را نیز از وزن و قافیه و واژگان ناب شعری تهی میکنند تا بتوانند نوحههای خویش را در کپیهای ناشیانه موسیقی پاپ به ترانه درآورند.
از سوی دیگر طیف گستردهای از جوانان عزادار همراه و همگام با معترضان، موقعیت جاری کشور را به نوحه کشاندهاند. آنان از فقر میگویند، از "ظلم" شکایت دارند، از نابرابریها ناراضی هستند و مخالف خشونت جاری. آنان پایان این موقعیت را آرزو میکنند. بر سر و سینه میزنند، دست در هوا میچرخانند و با صدایی سراسر غمآلود، درد نهفته در سینه را بر زبان میرانند. متأسفانه نه این صدا به فریاد تبدیل میشود و نه این دست به بالا رفته به مشتی گرهکرده. پنداری کنسرتهایی هستند در راستای "شور حسینی" برای واگویههایی سوگوارانه تا مرحمی باشند بر دلهای دردمند و مسکنی برای رنجها.
چنین رفتاری میتواند نشانگر این باشد که رشته کارها در این عرصه از دست جمهوری اسلامی در رفته و این میدان نیز فرمانبری برنمیتابد. میتوان به این برداشت نیز رسید که در جهان سوگ، اعتراضها در واقع در عزاداریها خفه میشوند. تسکین و تسلیم حاصل میشود، نه خیزشی به پیش.
در "روضهالشهدا" که بنیان سنت عزاداری از آن میآید، آمده است که روضه به گردش در باغی از باغهای بهشت نظر دارد. این کتاب که در ده باب تنظیم شده به ده شب عزاداری ماه محرم اختصاص دارد. گویی مداحان معترض در ایران امروز نیز با پذیرش این باغ بهشتی که جمهوری اسلامی باشد، به گردش معترضانه در آن دل خوش دارند، نه خروج و رهایی از آن.