محمدرضا شاه پهلوی مدعی بود که نظرکرده حضرت ابوالفضل است و سفرهای زیادی زیادی به عراق انجام داد. رضاشاه عزاداری محرم را ممنوع کرده بود اما پس از شهریور ۱۳۲۰ و تبعید رضاشاه از ایران، عزاداران حسینی تکیهها و حسینیهها را دوباره گشودند و دستههای عزاداری به راه انداختند.
حکومت پهلوی همواره به اصول و ظواهر تشیع پایبند بود. پس از کودتای ۱۲۹۹ که رضاشاه پهلوی قدرت گرفته و به سردار سپه تبدیل شده بود، هیات بزرگی در پایگاه نظامی قزاقها برپا کرد و به عزاداری پرداخت. حاضران در احوالات رضاشاه نقل کردهاند که در روز عاشورا سر و صورت خود را گل میمالید و پا برهنه برای سید الشهدا عزاداری میکرد.
رضاخان دسته قزاقها را برای عزاداری محرم طوری نظم و ترتیب میداد که حتی احمدشاه قاجار هم برای دیدن آن به قزاقخانه میآمد. دسته قزاقها به سردستگی رضا خان بر سر و سینه خود میزدند و میخواندند: «اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین بییاور و تنها نبودی!»
پس از رسیدن به پادشاهی، رضاشاه هیات بزرگ قزاقها را به تکیه دولت منتقل کرد و مراسمی مانند قمهزنی و شمعآجین کردن را ممنوع کرد. برخی معتقدند محدود کردن مراسم محرم توسط رضاشاه تاثیر شخصیتهایی چون مرحوم محمدعلی فروغی و علیاکبر خان داور بوده که چون میدیدند در سفرنامههای فرنگیها که درباره محرم نوشته شده عزاداریهای افراطی مثل قمهزنی و خونریزی را نماد عقبماندگی ذکر کردهاند، در گوش سردار سپه خواندند که چنین مراسمی ایران را از قافله تجدد عقب میاندازد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و تبعید رضاشاه از ایران، عزاداران حسینی تکیهها و حسینیهها را که در زمان رضاشاه درهاشان را مهر وموم کرده بودند و بعضی از آنها را به انبار تبدیل کرده بودند، دوباره گشودند، علم و کُتلها را بیرون کشیدند و دستههای عزاداری به راه انداختند.
دکتر علی شریعتی در کتاب «بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی» مینویسد: «شهریور بیست آمد، دیکتاتوری رفت و آزادیها رایگان نثار ما شد. اما روحانیت چنان در شور و شوق بازگشت به چادر و عبا و ریش و حوزه و سینه و شَله و هیئتهای مذهبی و برگزاری رسمی و علنی عزاداری غرق بود که نه خطر را احساس کرد و نه مسئولیت را.»
حضور محمدرضا شاه در مراسم عزاداری ماه محرممحمدرضاشاه پهلوی بیش از پدرش دیندار بود و توجه خاصی به برگزاری مراسم عزاداری محرم میکرد. هر ساله در دهه محرم شهربانی اعلامیهای صادر میکرد و مصرف الکل و جشن و میهمانی را در دهه اول ممنوع اعلام میکرد. سینماها در دهه محرم تعطیل بودند و شخص شاه برای حضور در عزاداری در تکیه دولت حاضر میشد و در حالی که همگان بهجز شاه بر زمین نشسته بودند، عزاداری انجام میشد.
محمدرضاشاه اعتقاد داشت که حضرت ابوالفضل وی را در کودکی از بیماری شفا داده است و علاقه خاصی به نهضت کربلا داشت. او در جایی گفته «در یکی از شبهای بحرانی کسالتم مولای متقیان علی علیهالسلام را به خواب دیدم که در حالی که شمشیر معروف خود ذوالفقار را در دامن داشت و در کنار من نشسته بود، در دست مبارکش جامی بود و به من امر کرد که مایعی را که در جام بود بنوشم. من نیز اطاعت کردم و فردای آن روز تبم قطع شد و حالم به سرعت رو به بهبود رفت.»
محمدرضا شاه همچنین در مصاحبه با اوریانا فالاچی ادعا میکند که در جریان سفرش به امام زاده داوود زمانی که از اسب به زمین افتاده و هیچ گونه آسیبی ندیده و اطرافیانش از این رخداد شگفت زده شدند: «ناچار برای آنها فاش کردم که در حین فرو افتادن از اسب، حضرت ابوالفضل (ع) فرزند برومند حضرت علی (ع) ظاهر شد و مرا در هنگام سقوط گرفت و از مصدوم شدن مصون داشت.»
محمدرضاشاه بارها برای زیارت به عراق رفت و در سال ۱۳۳۳ که به کربلا سفر کرده بود به خبرنگاران چنین گفت: «زیارت مشاهده متبرکه دلیل آشکاری برای قوت ایمان و علاقه باطنی به شعائر دینی و مقدسات است. البته وظیفه مامورین ایران این است که مراقبت کامل در تسهیل کار و انجام مراجعات زائرین داشته باشند.»
وی همچنین در سفر زیارتی سال ۱۳۴۵ خود دستور داد ایوان آستان حسینی را بازسازی کنند. شاه در یکی از مصاحبههای خود پس از این دستور اعلام کرد که در دوران کودتای ۲۸ مرداد که به تعبیر وی کشور در حال فروپاشی بوده است، به حرم حضرت علی رفته و برای نجات ایران به امام اول شیعیان متوسل شده است. وی در همان مصاحبه اعلام میکند که شکست مصدق در نتیجه توسل و خواست ائمه اطهار بوده است.
در کتاب شاهنشاهی و دینداری که توسط خود دربار منتشر شده است میخوانیم: «به فرمان اعلی حضرت همایونی و به نشانه همدردی با احساسات مردم شیعه ایران، تها پادشاه شیعه در جهان مجلس باشکوهی در مسجد سپهسالار برگزار میشود. پادشاه این عمل را برای اظهار ارادت به خامس آل عبا ترتیب داده اند. در این مجالس که خطبا و مداحان به ذکر مصیبت و تشریح واقعه کربلا میپردازند، از شاهنشاه ایران به عنوان صاحب مجلس عزا یاد میشود و شاهنشاه با شرکت خود در این مراسم یاد عاشورای حسینی را گرامی و بزرگ میدارند.»
شاید به دلیل همین پیشینه فکری بود که وقتی در سال ۵۷ به شاه اعلام کردند عزاداران حسینی در مراسم محرم شاه را با یزید قیاس میکنند و علیه حکومت پهلوی شعار میدهند، شاه با ناباوری این گزارشها را جعلی خواند و نتوانست باور کند.