داماد هوسران که همچون ابلیس سناریوی شوم خود را برای ارتباط با زن برادر همسرش پیاده کرد نمیدانست که او زن عفیفی است؛ برای همین او را با بیرحمی کشت و در ادامه شوهر او را هم که مشکوک به این ماجرا شده بود به قتلگاه خودش کشاند.
رسیدگی به این پرونده تکان دهنده از وقتی شروع شد که جسد لعیا در خانه خواهرشوهرش پیدا شد. سهیلا وقتی وارد خانه شد دید همسربرادرش بیهوش روی زمین افتاده است درحالی که از دیدن این صحنه شوک زده شده بود به مرکز فوریتهای پزشکی زنگ زد، وقتی پزشک لعیا را معاینه کرد گفت که لعیا فوت کرده و با مرگ او بود که بازپرس کشیک قتل خودش را به خانه ویلایی رساند.
جسد داماد در بیابانهای کرج
قاضی کشیک دستور داد جسد لعیا به پزشکی قانونی منتقل شود در حالی که کارآگاهان به دنبال کشف این جنایت بودند جسد شوهر لعیا در جاده بیابانی اطراف کرج پیدا شد. کارآگاهان با این فرضیه که این دو جنایت به هم ارتباط دارد تحقیقات خود را با بررسی و بازجویی بیشتر از مظنونانی که وجود داشت، ادامه دادند.
قرار مرموز
پلیس برای افشای راز این دو جنایت خانوادگی که به نظر میرسید با هم ارتباط دارد با کنترل خط تلفن همراه مقتولان دریافت لعیا یک شب قبل از حادثه با خواهر شوهرش قرار گذاشته تا برای خرید به بازار بروند.مهناز خواهرشوهر مقتول تحت بازجویی قرار گرفت و از ارسال چنین پیامکی اظهار بیاطلاعی کرد و مدعی شد اصلاً چنین پیامکی به زن برادر خود ارسال نکرده است.
اعتراف به 2 جنایت شیطانی
او احتمال داد شوهرش این پیامک را زمانی که گوشی وی در اختیارش بوده ارسال کرده باشد. فرید، داماد خانواده خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفت اما منکر اطلاع از قتلها شد، با این حال پلیس که به وی ظنین بود به بازجویی ادامه داد تا اینکه لب به اعتراف گشود و راز جنایتش را برملا کرد.
فرید در شرح ماجرا گفت: همه چیز از یک هوس زودگذر شروع شد. وقتی همسرم گوشیاش را به من داده بود تا برنامه برایش نصب کنم از فرصت استفاده کردم و پیامکی برای همسر برادرش فرستادم و از او خواستم که برای خرید به بازار برویم او هم قبول کرد و قرار شد که به خانه ما بیاید، من سر ساعت مقرر همسرم را به جایی فرستادم و بعد خودم منتظر ماندم. شوهر لعیا او را رساند و رفت.
وقتی لعیا وارد خانه شد از پشت او را غافلگیر کردم و بعد نقشه شیطانیام را اجرا کردم. او زن عفیفی بود اما من نقشهام را پیاده کردم واز ترس او را خفه کردم؛ چون میدانستم برادرزنم به ماجرا مشکوک میشود به او تلفن کردم و گفتم من در هشتگرد هستم و خودرویم خراب شده و نیاز به کمک دارم و او را با این نقشه به ۲۰ کیلومتری هشتگرد کشاندم و کشتم.بعد به خانه برگشتم تا جسد لعیا را به بیرون منتقل کنم که متوجه شدم همسرم به خانه آمده و با دیدن جسد به پلیس خبر داده است.
در دادگاه چه گذشت؟
این متهم از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی رنجبر فیروزهای و با حضور قاضی قیومی مستشار دادگاه منتقل شد و پای میز محاکمه ایستاد.
قضات در دو جلسه جداگانه علنی و غیرعلنی به اتهام قتل و تجاوز وی رسیدگی کردند.
تقاضای قصاص
در جلسه اول اولیای دم هر دو مقتول خواستار قصاص متهم شدند.سپس متهم پشت میز محاکمه ایستاد و در حالی که اتهام خود را قبول داشت، گفت: من اتهامهایم را قبول دارم، اما دچار وسوسه شدم و به خاطر یک هوس دو نفر را کشتم. زن بیچاره اصلاً از نقشه شوم من خبر نداشت؛حتی همسرم هم نمیدانست که به صورت پیامکی با زن برادرش قرار گذاشتهام.
من پنج سال بود که ازدواج کرده بودم، نمیدانم چه اتفاقی افتاد که این فکر پلید به جانم افتاد. هیچ دفاعی ندارم و خودم را مستحق مرگ میدانم.همه این ماجراها به خاطر دیدن فیلمها و سریالهای ماهوارهای بود که مرا آلوده کردند.پس از پایان اظهارات متهم، قضات دادگاه ختم جلسه را اعلام کردند و در ادامه رسیدگی به این پرونده متهم در جلسه دیگری به اتهام تعرض به مقتول به صورت غیرعلنی تحت محاکمه قرار گرفت.هیأت قضایی پس از پایان جلسه دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند و پس از بررسی پرونده متهم را به 2 بار قصاص و یک اعدام محکوم کردند.
اعدام قاتل هوسران
این متهم شیطان صفت بعد از تأیید حکم از سوی دیوانعالی به اتهام دو جنایت و تعرض به زن شوهردار سرانجام محکوم به مرگ شد و حکم او اجرا یی شد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان