بهرهکشی جنسی از دختران آسیبدیده در ایران یکی دیگر از بحرانهای اجتماعی است که جمعیت امام علی به آن اعتراض داشت.
آقای میمندینژاد میگوید تجارت جنسی دختران آسیبدیده در مکانهایی مانند اطراف امامزادهها به شکل صیغه کودکان انجام میشود:
«میبینید که کنار یک امامزاده دفتر ازدواج و طلاق است و همزمان بعضی از نهادها و خیریههای وابسته به آقایان هم در این فضاها حضور دارند چون صیغه را امر با برکتی میدانند. دیدیم که نوعی توریسم فحشا در کشور دارد اتفاق میافتد.»
او از کودکی میگوید که «حدود ۲۰ بار در این ازدواجها به فروش رسیده، جابجا شده، آسیب دیده، باردار شده و سقط کرده است.»
جمعیت امام علی این گزارشها را برای بخشهایی از دولت و مجلس میفرستاده غافل از آن که «همان آقایانی که دارند این فضاها را ایجاد میکنند زودتر گزارشهای ما را میخوانند، زودتر خبردار میشوند و زودتر برای آسیب زدن به ما برنامهریزی میکنند.»
استفاده از کودکان در سرکوب در جریان اعتراضهای گسترده بعد از کشته شدن مهسا امینی، صدها نفر از اعضا و هواداران جمعیت امام علی در بیانیهای به استفاده از کودکان در سرکوب مردم انتقاد کردند و گفتند: «از برخی کودکان میشنویم که همکلاسیهایشان را با دادن چند کیسه آذوقه، برای سرکوب به خیابان فراخواندهاند تا نه از حق خود، که از ناحق به دفاع برخیزند.»
شارمین میمندینژاد در مصاحبه با بیبیسی فارسی از ساختارهایی در حکومت ایران گفت که کودکان آسیبدیده را به نیروهای سرکوب تبدیل میکند:
«وقتی کودکی مکرر هدف آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد و حمایت نمیشود، وارد ساختارهایی مانند زندان میشود… ما در دورهای متوجه شدیم که آقایان دارند از این ساختارها استفاده میکنند و از آنها نیرو [برای سرکوب] میگیرند، وقتی این بچه وارد چنین ساختارهایی میشود، و من او را ندیدهام و به او کمک نکردهام، راحتتر در صورت من ساچمه میزند.»
آقای میمندینژاد میگوید شاکی پرونده او قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران است که «بخشی از نیروهای سرکوب آن هیچ گونه انصاف و انسانیت و اخلاقی ندارند و از آن عبور کردهاند. این بخش در آن ساختارها بزرگ شدهاند و پرورش یافتهاند، در ساختارهایی که ما حضور نداشتیم.»
قرارگاه ثارالله سپاه تامین امنیت پایتخت را بر عهده دارد و نقشی اساسی در سرکوب اعتراضها ایفا میکند.
«بنیادهای کاسبکارانه احساس خطر کردند»موسس جمعیت امام علی با طرح و توضیح این معضلات اجتماعی ریشه مخالفت جمهوری اسلامی با نهادهای مستقل را در عملکرد آنها در موارد زیر خلاصه میکند:
«ناظر شدن جمع مطالبهگر جوان بر بیکفایتیهای حکومت تغییر الگوهای مفهومسازی که نظام به عنوان الگوهای معنوی برای خودش تصاحب کرده و اتفاقا با همانها معنویت در حال از دست رفتن است
تلاش برای جامعهسازی در مقابل فضای قبیلهای که خواست بخشی از حاکمیت است»
به گفته آقای میمندینژاد حکومت تلاش میکند افراد را «در هپروت تفکر خودش غرق کند و وانمود کند که اوضاع خیلی خوب است و ما همه بهشتی هستیم، در حالی که ما همه داریم جهنم شهرمان را میبینیم.»
او میگوید دلیل اصلی برخورد با نهادهای اجتماعی مانند جمعیت امام علی این است که «کاسبکاران دینی که به فکر بقا و ادامه حکومت خود هستند از این حمایتها و حرکتها خوششان نمیآید.»
در بخشی از حکم انحلال جمعیت امام علی، این خیریه به تلاش برای تخریب نهادهای قدرتمند حکومتی مانند کمیته امداد، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی متهم شده است.
آقای میمندینژاد میگوید چنین اتهامی به معنای آن است که «یک جمع بسیار کوچکی که نه سرمایه و نه قدرت این نهادها را دارد، نه چیزی را غصب کرده و نه توانایی غصب دارد، با جاهایی مقایسه میشود که فقط اسم دین را دارند، در حالی که از عمل به دین واهمه دارند.
این بنیادهای کاسبکارانه دیگر هیچ نسبتی با فقرا ندارند. اقبال به ما باعث شد که نهادهای حکومتی احساس خطر کنند.»
خوراندن دارو در زندانآقای میمندینژاد درباره سختترین تجربیات خود در مدت ۱۲۹ روز بازداشتش به «بحران دارویی» در زندان اشاره میکند.
او میگوید علاوه بر داروهایی که در غذاها میریختند زندانیان را وادار میکردند که داروهای اعصاب مانند ضد اضطراب و افسردگی یا داروی خوابآور مصرف کنند و ناگهان این داروها را قطع میکردند. چنین وضعیتی «مرا دیوانه میکرد که در خیلی از آدمها دیدیم یا به خودکشی میکشاند که آن را هم دیدیم یا زندانیان را وادار به اعتراف اجباری میکرد.»
او میگوید احساس میکرده حتی روانپزشک بیمارستان بقیهالله (متعلق به سپاه) تلاش میکرده او را تخلیه اطلاعاتی کند و نقاط ضعفش را در اختیار بازجوها قرار دهد.
همزمان با بازداشت آقای میمندی، زهرا رحیمی همسر او هم که مدیرعامل جمعیت امام علی بود، دستگیر شده بود و این مسئله فشار روانی شدیدی روی او گذاشته بود:
«من همواره دچار این توهم بودم که همسرم الان کجاست و چطور است. مرتب در ذهن من کرده بودند که همسرت را میگیریم و به خانه امن میبریم… بعضی اوقات با انواع داروهایی که میدادند آنقدر حالم بد میشد که جلوی دوربین [بازجویی] خودزنی میکردم.»
آقای میمندینژاد میگوید بحرانهای دارویی زندان هنوز او را رها نکرده است: «وقتی کسی از زندان بیرون می آید همه فکر میکنند آزاد شده اما فشارهای بسیار مرگبارتری برایش به وجود میآید. مکرر من و خانوادهام را تهدید کردند. این تهدیدها در رسانههایشان هم بود، و بعد هم که شاهد ویران کردن جمعیت امام علی به چشم خودمان بودیم.»
با وجود این موسس جمعیت امام علی میگوید تعداد زیادی از داوطلبان جمعیت -هر چند نه با عنوان رسمی- همچنان در ایران مشغول به کار هستند و کسانی هم که از ایران خارج شدهاند تلاش میکنند به آنها کمک کنند.
او دلیل اصلی خروج خود از کشور را تلاش برای ادامه فعالیت جمعیت امام علی خارج از ایران عنوان میکند و میگوید «با وجود آن که حکومت به دنبال این بود که اسم و رسم جمعیت را که در جامعه بینالملل هم شناخته شده است، بگیرد و به انحصار خود درآورد، اما ما موفق شدیم جمعیت را به خارج از کشور منتقل کنیم.»
جمعیت امام علی یک سال بعد از تشکیل و ثبت در ایران در شورای امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد عضو شده بود.
آقای میمندینژاد میگوید با وجود تمام سختیها و ملامتها بعد از جدا شدن از کودکانی که «عاشقانه دوستشان داشتیم» و به خاطر آسیبهای شدید و کمرشکنی که در این مدت مردم ایران دیدهاند، تلاشها باید ادامه پیدا کند «با این امید که معجزه آزادی سرزمینمان روزی اتفاق بیفتد.»