ایران در مصرف مشروبات الکلی، بهرغم ممنوعیت، نهمین کشور جهان اعلام شده است. نوشیدن و یا ننوشیدن آن تاریخی دارد که یکسوی آن شادیست و سوی دیگر آن رنج. اسد سیف، پژوهشگر، کوشیده پرتوی به گوشههایی از این تاریخ بیفکند.
کمتر واژهای همچون شراب در تاریخ هستی ایران کاربرد داشته است. ادبیات ما از واژه می در کنار معشوق جان گرفته است. در اقتصاد ایرانِ سده میانه صادرات شراب نقشی بزرگ داشته است. با این همه آگاهی ما از شراب، تاریخ حضور آن در ایران و نقش آن در هستی انسانها اندک است.
پیشینه تاریخی سابقه حضور شراب در ایران را با استناد به خُمها و کوزههای کشفشده، هفتهزار سال تخمین میزنند. از ایران در کنار چین، با قدمتی نههزارساله در شرابسازی، به عنوان قدیمیترین تمدنها در تولید و مصرف شراب نام میبرند.
اسلام در ایران، اگرچه نوشیدن شراب را ممنوع اعلام کرد، نتوانست به تولید شراب و شرابخواری پایان بخشد. نوشخواریها شکلهایی مختلف به خود گرفتند و واژه شراب معناهایی متفاوت یافت. در برابر اسلام حاکم، آنگاه که عرفان اسلامی سر برداشت، واژه شراب تعبیری عرفانی به خود گرفت و در اشعار عرفانی و صوفیانه به فراوان بهکار گرفته شد. با آغاز حکومت صفویان که اوج رونق شراب بود، آنگاه که شیعه به مذهب رسمی کشور تبدیل شد، ممنوعیت شراب نیز اعمال شد.
در حفاریهای منطقه "گودین تپه" همدان کوزههایی یافتند که رسوبات پنجهزارساله آبجو بر خود داشت. طبق تحقیقات، حدس زده میشود که مصرف شراب و آبجو در این منطقه مصرف همگانی داشته است.
تُنگ شراب ۷ هزارسالهای که رسوبات شراب انگور در آن دیده شده و در تپه حاجی فیروز (نقده) در سال ۱۹۶۰ میلادی کشف شده استشاید جالب باشد بدانیم که در میترائیسم نان متبرک را در شرابی که با آب مخلوط میشد، در مراسم مذهبی مصرف میکردند. این همان آیینی است که بعدها به مسیحیت در مراسم "عشاء ربانی" راه یافت. هرودت، تاریخنویس قرن پنجم پیش از میلاد، در گزارشهای خود از شرابنوشی و مستیهای ایرانیان نیز نوشته است.
در تمدن ایرانی، با توجه به متون اساطیری، خاستگاه شراب را جغرافیای ایران و کشف آن را به جمشید و یا کیقباد نسبت دادهاند (نوروزنامه خیام). در ایران انواع شراب تولید و در مراسم جشن و سوگواری و آیینهای دینی مصرف میشد. شراب گاه شکل قدسی به خود میگرفت.
در میان زرتشتیان رسم بود که با تولد هر کودک خمی شراب میانداختند تا آن را در مراسم عروسی او بنوشند. حتی نقل است که پیش از آمدن اسلام به ایران، سفره نوروزی را به "هفتشین"؛ شیر، شراب، شکر، شهد، شمع، شمشاد و شایه (میوه) میآراستند. ممنوعیت اسلامی هفتشین را به هفت سین تبدیل کرد.
در تاریخ ایران باستان تصاویر بسیاری از ظروفی ثبت شده که از آنها از جمله برای نوشیدن شراب استفاده میشده استدر متون کهن زرتشتی باده را بیش از سه جام نمینوشند و این سه جام به عدد سه بازمیگردد که مقدس است؛ سه جام برای سه اصل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک. در همین راستا باید از "می مغانه" نام برد که زرتشتیان تولید میکردند و در آیینهای مذهبی مینوشیدند.
«از دست مده می مغانه/ وز چنگ منه نی و چغانه» (خواجو)
«در خانقه نگنجد اسرار عشق و مستی/ جام می مغانه هم با مغان توان زد» (حافظ)
«گر من ز می مغانه مستم، هستم/ گر کافر و گبر و بتپرست، هستم» (خیام)
بر اساس تحقیقات پتر هاینه، اسلامشناس آلمانی، در سدههای میانه در بیشتر شهرهای ایران مراکز خرید و فروش شراب در کنار میخانهها برقرار بود و مردم با غذا و یا پس از صرف آن شراب مینوشیدند. مجالس بزمی را که شاعران به تصویر کشیدهاند، بنیان در همین واقعیت دارد. در همین بزمها بود که شعرخوانی و بحثها دامن میگستراند.
هاینه میگوید، به علت سنت دیرپای شرابخواری در ایران و کشورهای عرب، اسلام نتوانست جلوی آن را بگیرد. چه بسیار محتسبها و خلفای اسلامی که خود بادهنوش بودند و مجالس بادهنوشی راه میانداختند. خلفای عباسی در این رفتار شهرهاند.
در تاریخ ایران باستان تصاویر بسیاری از ظروفی ثبت شده که از آنها از جمله برای نوشیدن شراب استفاده میشده استبه طور کلی در تمامی ممالک اسلامی، از سوریه و لبنان گرفته تا عربستان و عراق، شرابنوشی متداول بود. در مصر حتی میکدههایی در کنار مساجد برپا بود. در ایران زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان بیشتر به کار تولید شراب و صادرات آن مشغول بودند و همینها میکدهها را نیز اداره میکردند (شراب در جوامع اسلامی سدههای میانه. برگردان محمد ربوبی).
شراب در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی از انواع شراب، پیالههای شرابنوشی و مراسم نوشخواری نام برده میشود که نشان از رواج آن دارد. شراب در ایران از انگور، خرما، برنج و دیگر غلات تولید میشد. در "نوروزنامه" خیام به تعدادی از آنها و همچنین خواصشان اشاره شده است.
برخلاف ممالک غربی که از بشکههای چوبی برای نگهداری شراب استفاده میکردند، در ایران از کوزه و خُم و دیگر مخزنهای گلی استفاده میشد. بخش داخلی این ظرفها را پس از پختن، با دنبه گوسفند چرب میکردند و یا با لعاب شیشه می پوشاندند.
شراب شیراز مشهورترین شراب ایران بود و یکی از بزرگترین صادارات این ناحیه. نهالِ انگورِ یکی از همین شرابهای شیراز را در سدههای میانه به اروپا و سپس استرالیا و آفریقای جنوبی بردند و "شراب شیراز" که اکنون شهرتی جهانی دارد، یادگار همین دوران است.
در سفرنامههای جهانگردانی که در ایران بودهاند، از شراب اصفهان، تبریز، ارومیه، مراغه و همدان نیز نام برده شده است.
شراب شیراز که مشهورترین شراب ایران بود اینک مارک یکی از شرابهای مشهور دنیاست که در استرالیا تولید میشوددر ادبیات فارسی خرابات و میکده تنها مکانی برای میگساری و نوشخواری نبود؛ مردان پس از کار روزانه در این مکانها جمع میشدند، از کار و زندگی میگفتند، بحث میکردند و شعر و داستان میخواندند.
شعر پارسی از نخستین پلههای تاریخ خویش با شراب تنیده شده است. ساقینامهها یادگار همین دوران هستند. شراب در شعر فارسی هم معنایی حقیقی دارد و هم شکلی نمادین. عارفان و صوفیان از می و میکده در مناجاتهای خویش به تجلی خدا میرسند و به خالق خویش نزدیک میشوند.
در شعر فارسی، همانطور که می و ساقی نمادهای شاد زیستن هستند، محتسبان با حمله به میخانهها و شکستن جامها، نشانه ستمگری و ریا و تزویرند.
نوشخواری را در فرهنگ ایرانی سنتیست دیرین که در پی سالها ممنوعیت، رفتارهای بهجا مانده از آیینهای آن هنوز میان مردم رایج است. هزاران واژه در زبان فارسی میتوان بازیافت که بنیان آن با مینوشی در رابطه است و امروز ناخودآگاه مورد استفاده قرار میگیرد. نوشیدن از جمله همین واژگان است که بنیان در "نوش" دارد.
در فرهنگ ایران و سومر باده را نوشابه "بیمرگی" میگفتند و در همین راستا به هنگام نوشیدن می از واژه نوش استفاده میکردند، به این معنا که "بیمرگ باشی". تاک را در این راستا درخت زندگی میدانستند. در "ارداویرافنامه"، "انوش" شربت بیمرگیست که برای رسیدن به آرامش در جهان زیرین نوشیده میشود (هما ناطق، حافظ، خنیاگری، می و شادی).
خیام میسراید: «می نوش که عمر جاودانی ایناست» و حافظ میگوید: «ساقیام خضر است و می آب حیات»
اشعار حافظ منبعیست بیهمتا در آگاه شدن از فرهنگ می و میخواری در ایران. در اشعار او نه تنها به انواع شراب، بلکه بادهفروشی و "خرابات مغان" و "ترسابچگان بادهفروش" و آیینهای شرابخواری و حتی منع بادهخواری و ظلم محتسب، پرداخته شده است.
در تاریخ ایران باستان تصاویر بسیاری از ظروفی ثبت شده که از آنها از جمله برای نوشیدن شراب استفاده میشده استاز شراب در پزشکی نیز استفاده میکردند، حتی در بیهوشی برای عمل جراحی و یا به عنوان مُسکن؛ پورسینا و رازی و خیام در این مورد از خواص انواع آنها در درمان دردها و در پارهای موارد از مضرات آن زیاد نوشتهاند.
پورسینا در ستایش شراب مینویسد: «نفس را سر نشاط آورد و روان را تقویت و صفا بخشد» و میسراید: «می حلال گشت به فتوای عقل بر دانا/ می حرام گشت به فتوای شرع بر احمق (هما ناطق، پیشین).
خیام شراب را نعمتی مینامد که در هیچ طعام و میوهای نیست. از شراب به عنوان "نوشدارو" نیز یاد کردهاند و در این روند آن را "داروی غم" نیز مینامند.
شراب در جمهوری اسلامی هوشنگ گلشیری در داستان زیبای "فتحنامه مغان" که چند ماه پس از تسلط جمهوری اسلامی بر ایران نوشته شده است، از یورش به میخانهها و شکستن شیشههای شراب نمادی میسازد برای سرکوبهایی که در راهند.
پس از انقلاب میخانهها بسته و شرابخواری ممنوع شد. قانون مجازات اسلامی برای "شرب خمر" ۸۰ ضربه تازیانه در نظر گرفت که اگر علنی صورت گرفته باشد، از دو تا شش ماه حبس نیز بر آن افزوده میشود. برای تولید و قاچاق مشروبات الکلی نیز مجازات دیگری در نظر گرفته شد. با این همه مصرف آن در کشور همیشه رایج بوده است.
در تاریخ ایران نگارههای بسیاری وجود دارد که سنت نوشیدن شراب در این سرزمین را تأیید میکندچندی پیش خبرگزاری حکومتی "مهر" با استناد به گزارشی از روزنامه "فرهیختگان" نوشت که علیرغم ممنوعیت و جرم، مصرف نوشیدنیهای الکلی در ایران رتبه نهم را در میان ۱۸۹ کشور جهان دارد. بر اساس همین گزارش: «هر ایرانی بالای پانزده سال که بهطور مرتب الکل مینوشد، در سال ۲۰۱۶ بهطور میانگین ۲۸.۴ لیتر الکل نوشیده است... همچنین بنا به اظهارنظرهای رسمی سالانه بیش از پنج میلیون نفر در کشور الکل مصرف میکنند.»
این آمار از یک اقتصاد زیرزمینی نیز حکایت دارد که یک سوی آن کارگاههای زیرزمینی ساخت مشروب است و سوی دیگر آن قاچاق مشروبات الکلی که بر اساس اسناد موجود، سپاه پاسداران نیز در آن نقش دارد.
به روایت "فرهیختگان"، هر آنکس که خواستار مشروب باشد، در کمتر از هفت دقیقه میتواند آن را تهیه کند. پنجاه درصد مشروبات به شیوههای مختلف در داخل کشور تولید میشود که البته مصرف نوع تقلبی یا دستساز آن همیشه خطر جانی نیز به همراه دارد.
در محبوبیت اشعار خیام و حافظ بود که مسلمانان در ادامه راه عارفان کوشیدند از می و میکده و شراب به تفسیری عرفانی دست یابند. مرتضی مطهری حافظ را "سالکی کامل" کشف کرد و در همین سالک بودن از او چهرهای دیگر ساختند.
در پی ساختنِ "حافظ عارف" بود که شعر دیگر شاعران در کاربرد می و معشوق به رسمیت شناخته شد و امکان انتشار یافت و نیز در چنین موقعیتی بود که خمینی در اشعار خویش از می و معشوق سرود.
با این همه مردم امروز در اشعار حافظ و عبید زاکانی و سعدی و حتی مولانا چیزی در تأیید جمهوری اسلامی نمییابند.