بدون مقدمه و سر راست سر مطلب بروم. شما اگر غذایی که از تاریخ مصرف آن گذشته باشد بخورید حالتان بد می شود. به این می گویند "مسمومیت". هیچ کس به قربانیان حملات شیمیایی و بیولوژیک صدام حسین به سربازان ایرانی نمی گوید "مسمومیت". هیچ کس به قربانیان ژاپنی فرقه آخرالزمانی اوم شینریکو (Aum Shinrikyo) به معنای "والاترین حقیقت" که در سال ١٩٩۵ با ماده شیمیایی سارین در مترو توکیو تعداد زیادی را قتل عام کرد, نمی گوید "مسمومیت" . هیچ کس به بیش از ٩٠٠ قربانی فرقه آخرالزمانی معبد خلق (Peoples Temple) به رهبری یک کشیش خودخوانده بنام جیم جونز در جونز تاون گایان نمی گوید "مسمومیت". انسانهای بسیاری قربانی تعصب و بنیادگرایی فرقه های آخرالزمانی (doomsday cult) شده اند که نمونه های آن فراوان هستند, از مکزیک گرفته تا سوئیس.
اساس مذهب شیعه اثنی عشری بر مبنای تفکر فرقه آخرالزمانی و منجی گرایانه مهدی موعود بنا شده است. به همین دلیل این باور و عملکرد فرقه ای آخرالزمانی را نه تنها در لایه های مختلف جمهوری اسلامی می توان دید, بلکه حتی در میان برخی از مخالفان باورمند به مهدی موعود نیز به شدت پر رنگ است و بر اساس آن عمل می شود. روایت است که مهدی در سال ٢٦٠ در چاهی در سامرا (سرداب مقدس ـ محل غیبت) ناپدید شد. لذا در دوران قاجار یعنی در سال ١٢٦٠ اوج ترویج اندیشه آخرالزمانی (doomsday cult) در بین علمای شیعه بود. زیرا بسیاری از آنان معتقد بودند که مهدی بعد از هزار سال ظهور خواهد کرد. به همین دلیل به این نوع تفکر متحجر و خطرناک "هزاره گرایی" می گویند که در ایران پیروان بسیاری در لایه های حکومتی و مذهبی جمهوری اسلامی دارد. شوربختانه باورمندانه زودباور و خام اندیش این نوع تفکرات فرقه ای آخرالزمانی پیروان خود را صغیر پنداشته و موفق شده اند با تلقین "خود صغیر پنداری" به اعضای فرقه به آنها القاء کنند که اندیشه فرقه ای آخرالزمانی بحث عمیق فلسفی عرفانی است که فقط رهبر یا رهبران فرقه و یا مراجع تقلید توانایی درک آن را دارند.
هِزارهگرایی (Millennialism) باوری است خرافی و جزم اندیش که در بسیاری از ادیان و فرقه های مذهبی آخرالزمانی وجود دارد که معتقدند بعد از "هزار سال" دنیا دگرگون می شود و یک عصر طلایی یا بهشت زمینی رخ خواهد داد. هزاره از "هزار سال" گرفته شده است و ربطی به قوم شیعه هزاره در افغانستان ندارد. بر اساس ویکی پدیا جنبشهای هزارهگرایانه اغلب به ناآرامیهای اجتماعی قابل توجهی انجامیده است. بر اساس پایگاه اطلاع رسانی حوزه قم "ظهور بزرگ منجی بشریت، امری مسلم است و بی هیچ تردیدی واقع خواهد شد. آنچه مورد اختلاف است، وقت ظهور است و این که آیا ظهور، تعجیل پذیر است یا خیر؟ و آیا ما وظیفه ای برای زمینه سازی آن داریم؟". کلیدواژه رمز حملات شیمیایی و بیولوژیک به دختران دانش آموز که در خط مقدم قیام "زن زندگی آزادی" بودند در همین واژه "تعجیل" است.
متاسفانه بنا به دلایلی هموطنان اندیشه "فرقه آخرالزمانی" را هرگز جدی نگرفته اند و برخی آن را در قالب جدیدی, ولی با همان تعصب قدیمی, بازتولید می کنند. ضدیت با زن و زن ستیزی باور مشترک خرافه گرایان متحجر و تکفیری است. از جمله داعش, داعشیعه, طالبان, بوکوحرام, القاعده, الشباب و گروهای مذهبی دیگر. حمله هزاره گرایان شیعه وابسته به جمهوری اسلامی دو دلیل عمده دارد. اول زن ستیزی نهادینه شده در افکار پوسیده آنها در مخالفت با تحصیل دختران و زنان. دوم اینکه این حملات شیمیایی و احتمالا بیولوژیک به مدارس دختران بعد از قیام "زن زندگی آزادی" آغاز شد. زیرا دختران جوان پیشقراول این قیام بودند و در بسیاری از مدارس عکس های خمینی و خامنه ای را آتش زدند. لذا این نوعی انتقام جویی از آنهاست. به همین دلیل نمایندگان مجلس و حتی یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش آن را شایعه, بزرگنمایی, "فوبیا" یعنی ترس بیمارگونه و بی جهت قلمداد می کنند. زیرا ریشه این تفکر و عمل جنایتکارانه سر دراز دارد. حسین الله کرم که خود تفکر "هزاره گرایی" دارد معتقد است که "فتنه مسمومیت" ادامه پروژه اغتشاشات و تجزیه طلبی آمریکا است. همان کسی که با وقاحت چندش آمیزی مدعی است: "اگر آزادی نداریم,در عوض امنیت دارم".
در پایان باید تأکید کنم, در مورد حملات نارنجکی مواد شیمیایی (شاید هم بیولوژیک) تحت عنوان "مسمومیت" به مدارس دخترانه هزاران مطلب نوشته شده است. بنابراین شاید لازم نبود که بنده نیز با تکرار مکررات همان مطالب را بازگو کنم. خیر! مطلب نگارنده از یک زاویه کاملا متفاوت و ریشه ای به این جنایت است. جنایتی که تا به امروز (شنبه) در شهرهای مختلف کشور همچنان ادامه دارد و به اصطلاح سربازان گمنام امام زمان که همواره قمپز "اقتدار" دارند دستور به خواب خرگوشی فرورفتن گرفته اند. زیرا این موضوع ریشه مذهبی در خرافات فرقه های آخرالزمانی دارد. همانگونه که طالبان افغانستان قبل از به قدرت رسیدن مجدد غذای مدارس دخترانه را بعنوان یک شیوه مشروع مبارزه مسموم می کردند, در تفکر فرقه آخرالزمانی حاکم ایران (یا حداقل بخش هایی از آن) این مشروعیت دو چندان است. زیرا در قیام زن زندگی آزادی دختران جوان مرتکب "بَغی" یعنی خروج یا شورش علیه امام مشروع و حاکم اسلامی شده اند. برخی از فقیهانِ شیعه حکم به کفرِ باغیان دادهاند. در قانون مجازات جمهوری اسلامی نیز برای افراد باغی، مجازات اعدام و حبس تعزیری در نظر گرفته شده است. این تفکر فرقه های آخرالزمانی است که نه تنها در کمپ هایی مثل "جونزتاون" بلکه در اذهان باورمندان خام اندیش و قوانین مکتوب آنها نهادینه و اجرایی می شوند.
عبدالستار دوشوکی - مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن - شنبه ١٣ اسفند ١٤٠١