گروهها و شخصیتهای زیادی در جریان چند دهه مبارزه علیه حکومت پهلوی و در نهایت پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقش داشتند؛ اما در این میان نام زنان مبارز کمتر برجسته شده است.
این مطلب مروری است بر تاریخچه زندگی بعضی از این زنان که سالهای زیادی از زندگی و در بیشتر مواقع عمر خود را بر سر آرمانشان گذاشتند.
مهرنوش ابراهیمیتصویری از مهرنوش ابراهیمی از آرشیو خانوادگیهنگام مرگ ۲۴ سال داشت. او علاوه بر فعالیت سیاسی، طبابت میکرد.
در روستای روشنآباد بابل به دنیا آمد، در پایتخت درس خواند و وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد.
با تشکیل سازمان چریکهای فدایی خلق، او عضو تیم تدارکاتی عملیات روستا شد و با همسرش چنگیز قبادی که او هم در دانشگاه تهران پزشکی خوانده بود، در مناطق دورافتاده سوادکوه طبابت میکرد.
از او به عنوان اولین زن چریک فدایی یاد میشود که در درگیری کشته شده است.
وقتی در سیسنگان به همراه چنگیز قبادی، بهرام قبادی و محمدعلی پرتوی مشغول بررسی محل انبارکهای احتمالی بودند، شناسایی و دستگیر شدند؛ اما او به همراه چنگیز با چپ کردن ماشین موفق به فرار شد هرچند دو نفر دیگر تیر خورده و دستگیر شدند.
مهرنوش ابراهیمی و همسرش حدود دو ماه بعد در مهرماه ۱۳۵۰ در تهران در دو درگیری جداگانه کشته شدند.
در جزوه «تجربیات جنگ چریکی شهری» سازمان به این واقعه اشاره شده است: «صدای شلیک لحظهای قطع نمیشد. این رفیق قهرمان مهرنوش ابراهیمی بود که سرسختانه با نیروهای متخاصم نبرد میکرد. یکبار صدای انفجار نارنجک منطقه را لرزاند، نارنجک توسط مهرنوش پرتاب شده بود. رفیق مهرنوش براستی قاطعانه و براستی قهرمانانه جنگید.»
سیاوش کسرایی بعد از مرگش شعر گیلآوا را برای او سرود:
«... ای بر تو ام نیاز هزاران هزارها
تکرار شو
بسیار شو
ای مرگ تو تولد زن در دیار من
یکتای من خجسته گیل آوا.»
خانواده این زوج میگویند سالها در حکومت پهلوی به دنبال یافتن محل دفن مهرنوش و چنگیز بودهاند و هیچگاه نفهمیدند کجا به خاک سپرده شدند.
اشرف و روحانگیز دهقانیاز راست خواهران روحانگیز و اشرف دهقانیاشرف دهقانی سال ۱۳۲۶ در خانوادهای فقیر در تبریز به دنیا آمد و در دوران طولانی مبارزه اعضای نزدیک خانواده خود را از دست داد.
او از طریق برادرش بهروز دهقانی که با صمد بهرنگی و کاظم سعادتی رفاقت داشت، به فعالیت سیاسی علاقهمند شد و از ابتدای تشکیل سازمان چریکهای فدایی خلق به همراه برادرش از طریق شاخه جوانتر (گروه امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده) به این گروه پیوست و در عملیاتهای ترور همکاری داشت.
او اردیبهشت ۱۳۵۰ دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. چند روز بعد برادرش بهروز دهقانی هم دستگیر شد و زیر شکنجه جان باخت.
روحانگیز خواهر دیگر اشرف دهقانی هم فعال سیاسی چپ بود که قبل از انقلاب همسرش کاظم سعادتی را در مبارزات از دست داده بود. او به مبارزات خود بعد از پیروزی انقلاب ادامه داد و تیرماه ۱۳۶۰ در تبریز تیرباران شد.
اشرف دهقانی بعد از گذراندن دو سال زندان در ملاقاتهای ایام عید نوروز توانست با چادر اضافهای که به زندان آورده شده بود، فرار کند؛ فراری که سر و صدای زیادی به پا کرد. اشرف دهقانی میگوید بعد از فرار او از زندان فشار بر زندانیان افزایش یافت و بهویژه خواهرش روحانگیز را که آن موقع در زندان بود، از فرزند شیرخوارهاش جدا کردند.
اشرف دهقانی در نهایت از ایران رفت. او اکنون در لندن زندگی میکند و رهبر یک شاخه از چریکهای فدایی خلق است که به نام خودش خوانده میشود.
مرضیه احمدی اسکوییمرضیه احمدی اسکویی شاعر هم بودمرضیه احمدی اسکویی ۱۳۲۴ در شهر اسکو نزدیک تبریز به دنیا آمد و در ۲۹ سالگی در آستانه یک قرار سازمانی کشته شد.
او شاعر و نویسنده و معلم بود و به عنوان یکی از اعضای سپاه دانش به روستاها و نقاط دورافتاده ایران سفر و برای کودکان روستایی کتاب تهیه میکرد. شعرهایش را با تخلص ترکی دالغا به معنای موج مینوشت.
او در اعتصابات سراسری دانشجویی در سال ۱۳۴۹ نقش فعال داشت و از سازماندهندگان اعتصاب دانشسرای عالی سپاه دانش در اسفندماه بود. به همین دلیل بازداشت شد. مدتی بعد از آزادی به تهران رفت و به سازمان فداییان خلق پیوست.
تصویری که آزاده اخلاقی بر اساس روز مرگ مرضیه احمدی اسکویی و شیرین معاضد بازسازی کرده استاشرف دهقانی در مقدمه کتابی به قلم مرضیه احمدی اسکویی نوشته که خانم احمدی با برادرش بهروز دهقانی روابط عاشقانه داشته است.
مرضیه احمدی اسکویی در اردیبهشت ۱۳۵۳ در خانهای با حمید اشرف و شیرین معاضد حضور داشت. از طریق شنود امواج پلیس مطلع شدند شیرین معاضد که سر قرار میرود، در خطر است.
مرضیه احمدی اسکویی چادر به سر میکند و برای نجات او به خیابان میرود اما در کشاکش درگیری دست به اسلحه میبرد و همزمان قرص سیانور را هم میخورد. سپس به گفته همراهانش بر اثر شلیک نیروهای پلیس کشته میشود.
آزاده اخلاقی هنرمند عکاس ایرانی صحنه کشته شدن او را در عکسی بازسازی کرده است.
شیرین معاضد شیرین معاضد یا فضیلتکلام، متولد ۱۳۲۴ در کرمانشاه بود.
او به همراه خانوادهاش به تهران آمد. پدربزرگش اسماعیل معاضدالملک به دلیل تاسیس مدرسهای دخترانه در کرمانشاه به دست تندروهای مذهبی ترور شده بود.
پدرش هوشنگ معاضد روزنامهنگار و کارگردان تئاتر و پدر ناتنیاش عباس فضیلتکلام، از اعضای حزب توده و سپس فداییان خلق بوده است.
شیرین معاضد در مدرسهای در جنوب تهران درس میداد. مردادماه ۱۳۵۱ در فرار از محاصره یک خانه تیمی به پایش تیراندازی شد اما به همراه حمید اشرف جان سالم به در برد. اما دو برادر ناتنی خود را در درگیری مسلحانه از دست داد.
او به همراه مرضیه احمدی اسکویی در بخش انتشارات سازمان چریکهای فدایی خلق فعالیت داشت و بر شاخه آذربایجان هم نظارت میکرد.
ششم اردیبهشت همزمان با رفیقش مرضیه احمدی اسکویی در حالی که هر دو ۲۹ ساله بودند، در درگیری خیابانی کشته شد.
اشرف ربیعیاشرف ربیعی متولد ۱۳۳۰ در زنجان بود و هنگام کشته شدن در خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق در تهران ۳۰ سال داشت.
او در دانشگاه شریف، فیزیک خوانده و قبل از انقلاب چند بار به زندان افتاده بود که بار آخر از سال ۱۳۵۵ به مدت دو سال زندانی بود.
اشرف ربیعی به همراه همسر اولش، علی اکبر نبوی نوری از سازمان مجاهدین خلق انشعاب کرد. این دو در سال ۱۳۵۴ سازمان «فریاد خلق» را با تاکید بر رویکردی اسلامگرایانه تاسیس کردند.
همسر او، علی اکبر نبوی نوری در سال ۱۳۵۵ در درگیری با ساواک کشته شد.
خانم ربیعی در سال ۱۳۵۸ با مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق ازدواج کرد.
اشرف ربیعی در جذب زنان به سازمان مجاهدین خلق نقش برجستهای داشت.
بعد از فرار مسعود رجوی از ایران، زندگی مخفیانه و فعالیت سیاسی اشرف ربیعی در تهران ادامه داشت.
در نهایت در حمله سپاه به مرکز اصلی سازمان مجاهدین در زعفرانیه تهران، او به همراه موسی خیابانی، مسئول سازمان در ایران و همسرش آذر رضایی و بیش از ۲۰ نفر دیگر کشته شدند.
قرارگاه سابق مجاهدین در عراق در بزرگداشت یاد او «اشرف» نامگذاری شده بود.
مهوش جاسمیتصویر منتشر شده در کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، حمید شوکتمهوش یا وفا جاسمی از اعضای کادر سازمان انقلابی حزب توده ایران بود که برای کمک به رهبری این سازمان در اواخر دهه ۴۰ خورشیدی به ایران بازگشت.
سازمان انقلابی حزب توده ایران، تشکیلاتی بود که گروهی از جوانان چپگرا که منتقد وابستگی حزب توده ایران به اتحاد جماهیر شوروی بودند، راهاندازی کرده بودند.
او متولد ۱۳۱۹ در کرمانشاه و پرستار بود و مدتی در هامبورگ آلمان عضو کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی بود.
سازمان انقلابی حزب توده نتیجه تحقیقات مهوش جاسمی و معصومه طوافچیان درباره موقعیت زنان زحمتکش ایران را در دو جلد کتاب منتشر کرده است.
مهوش جاسمی مدتها مخفیانه زندگی میکرد، اما بعد از شناسایی یک خانه متعلق به این گروه سیاسی در آذر ماه ۱۳۵۵ در شهرآرا بیرون خانه دستگیر و همراه معصومه طوافچیان زیر شکنجه کشته شد.
ایرج کشکولی در گفتوگو با حمید شوکت در مجموعه کتابهای نگاهی از درون به جنبش چپ ایران میگوید قبر مهوش جاسمی هیچگاه در ایران پیدا نشد و او احتمال میدهد جسدش را در دریاچه نمک قم انداخته باشند.
معصومه طوافچیانتصویر منتشر شده در کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، حمید شوکتمعصومه یا شکوه طوافچیان از اعضای اصلی سازمان انقلابی حزب توده ایران بود. او در ایتالیا پزشکی خوانده و همزمان با تحصیل به یکی از رهبران جنبش دانشجویی در خارج از ایران تبدیل شده بود.
در بازگشت به ایران او به عنوان پزشک در کارخانه ذوب آهن اصفهان مشغول به کار شد و به گفته کورش لاشایی، عضو هیات اجرایی سازمان انقلابی حزب توده، در کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، معصومه طوافچیان درباره وضعیت کارگران آنجا به کادر رهبری گزارش میداد.
او چند روز پس از کشته شدن پرویز واعظزاده، همسرش که از اعضای کادر رهبری بود، به همراه مهوش جاسمی بازداشت و زیر شکنجه کشته شد و هیچ گاه محل دفن آنان پیدا نشد.
ساواک در اطلاعیهای اعلام کرده بود که آنها در درگیری نظامی کشته شدند، اما نزدیکانشان اعتقاد دارند که آنها دستگیر و سپس «سر به نیست» شدند.
زهرا بهکیشمنصوره بهکیش در میان سایر اعضای خانواده که کشته شدهاند و مادرشان در گوشه تصویر که تا پایان عمر دادخواه فرزندانش بودزهرا بهکیش در خانوادهای مبارز به دنیا آمد و علاوه بر خودش، هر چهار برادرش هم بعد از انقلاب ۱۳۵۷ اعدام و کشته شدند.
او کارشناسی فیزیک خوانده بود و در دبیرستان تدریس میکرد. اما به گفته یکی از اعضای خانوادهاش در مصاحبه با بنیاد برومند، قبل از انقلاب، در سال ۱۳۵۴ به خاطر سابقه مبارزاتی از تدریس محروم شد و با پیوستن به سازمان فداییان خلق به زندگی مخفی رو آورده بود.
او سوم شهریور ۱۳۶۲ در خانهاش دستگیر شد و با قرص سیانور خودکشی کرد اما در برخی گزارشها گفته شده که او نجات یافته و بعدا در زیر شکنجه جان باخته است.
به خانواده او گفته شد که در قبرستان خاوران به خاک سپرده شده است.
مریم فیروزمریم فیروز یا فرمانفرماییان، فعال حقوق زنان از خانوادهای اشرافزاده و ثروتمند بود که موسس سازمان زنان حزب توده ایران شد.
سال ۱۳۹۲ در کرمانشاه به دنیا آمد و در ازدواج دوم، همسر نورالدین کیانوری، رهبر شاخه جوانان حزب توده شد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با نورالدین کیانوری زندگی مخفیانهای را آغاز کرد تا سال ۱۳۳۶ که از ایران به شوروی و سپس آلمان شرقی رفتند.
او به طور غیابی به اعدام محکوم شده بود.
مریم فیروز و نورالدین کیانوری بعد از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشتند و چند سال بیشتر طول نکشید تا در بهمن ۱۳۶۱ هردو به همراه شمار زیادی از اعضای حزب توده بازداشت شدند.
مریم فیروز در زمان دستگیری ۷۰ ساله بود، اما شدیدترین شکنجهها را به مدت ۹ سال زندان تحمل کرد.
نورالدین کیانوری در سال ۱۳۶۸ در نامهای به علی خامنهای نوشته بود که مریم فیروز از شدت ضربات شلاق به کف پا، شبها درد دارد و شنوایی گوش چپش را در اثر ضربهها از دست داده است.
خانم فیروز اسفند ۱۳۸۶ در تهران در گذشت و در گورستان خانوادگی فرمانفرماییان در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
مرضیه حدیدچیمرضیه حدیدچی دباغ در زمان بازداشت در ساواکمرضیه حدیدچی دباغ ۱۳۱۸ خورشیدی در همدان به دنیا آمد و بعد از ازدواج به تهران رفت.
او تحصیلات مذهبی خود را در تهران ادامه داد و در کنار جوانان مذهبی و دانشجو فعالیت سیاسی داشت و اعلامیه پخش میکرد.
سال ۱۳۵۲ به همراه دخترش رضوانه دستگیر و در کمیته مرکزی ساواک شکنجه شد. بعد از عمل جراحی در بیرون زندان دوباره بازداشت شد و این بار در سال ۱۳۵۳ از ایران رفت.
در خارج از کشور در پایگاههای نظامی لبنان و سوریه آموزش رزمی و چریکی دید و با گروه روحانیت مبارز زیر نظر محمد منتظری همکاری داشت.
پس از رفتن روحالله خمینی به نوفل لوشاتو به گروه همراهان او پیوست.
با پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و از معدود زنان مخالفت قبل از انقلاب بود که بعد از سقوط نظام شاهنشاهی به جایگاه و سمت رسید و توانست فرمانده سپاه همدان و مدتی رییس زندان زنان و سه دوره نماینده مجلس شود.
او سال ۱۳۹۵ در بیمارستانی در تهران درگذشت.