آلتان سپس متوجه شد که این مرد دستی را در دستش گرفته است.
این عکاس شروع به تصویربرداری از صحنه کرد: پدری دست فرزند مرده خود را گرفته و رها نمیکند.
هنگام عکاسی، مرد با چشمانش آلتان را تعقیب میکرد و در حالی که صدایش میلرزید، زیر لب زمزمه کرد: «از بچه من عکس بگیر.»
او دست دختر پانزده سالهاش را که هرگز نمیخواست آن را رها کند یک لحظه برای گرفتن عکس رها کرد و بلافاصله آن را دوباره گرفت.
آقای آلتان گفته است: «آن موقع خیلی متاثر بودم، اشک در چشمانم حلقه زده بود، مدام با خودم میگفتم: خدای من، این درد غیرقابل تحمل است.»
مسعود خانسرسپس آدم آلتان از این مرد نام خود و همچنین نام فرزندش را پرسید. اسم دختر «ایرماک» بود و اسم پدرش مسعود خانسر.
این عکاس گفته است که پرسیدن سوال بیشتر در آن شرایط دشوار بود. زیرا افراد باید ساکت میبودند تا صدای بازماندگان احتمالی زیر آوار را بشنوند.
آقای آلتان گفته است که هنگام عکاسی از این پدر عزادار و دختر مردهاش به این فکر میکرد که این عکس خلاصهای از درد زلزلهزدگان است.
او گفته که پس از انتشار عکس در رسانهها نیز هزاران پیام از سراسر جهان گرفته و مردم به او گفتهاند که این عکس را هرگز فراموش نمیکنند.