اسلاوی عزیز
همانطور که احتمالاً خبر داشته باشی در ایران، پس از مرگِ مهسا (ژینا) امینی (#MahsaAmini) در بازداشتِ پلیس امنیت اخلاقی، جنبشی فوقِ مترقی شکل گرفته که از جانب میلیونها نفر حمایت میشود. این جنبش شعارِ زن زندگی آزادی (به کُردی: ژن، ژیان، ئازادی) را برای خود انتخاب کرده است. همهی نیروهای مترقی از این گرایش تمام و کمال حمایت کردهاند. این را میتوان اولین جنبشِ سیاسیِ زنانه در طول تاریخ در نظر گرفت که روی اروس و زیستن بر علیه تاناتوس و ایدئولوژیِ مرگ متمرکز شده است. بسیاری از دوستان مشتاق بودند تا نظر تو را هم بدانند.
بهترینها،
نوید گرگین.
اسلاوی ژیژک خطاب به مردم ایران: در اینجا هیچ چیزی برای آموزش به شما ندارم باید از شما بیاموزم
ژیژک: بدون هیچگونه مبالغه باید بگویم مبارزه شما به معنای واقعی کلمه در تاریخ جهانی اهمیت دارد.
توضیح نوید گرگین(مترجم):
پیش از هر چیز باید این واقعیت را بیان کرد که هدف از نظرخواهی از روشنفکران یا فیلسوفان به هیچ وجه پیدا کردن مهری تائید بر حقیقتِ یک پدیدهی تاریخی نیست. تاریخ به خودیِ خود پیششرط همهی شرطهاست، لذا ایده تنها میتواند تلاش کند تا از واقعیت عقب نماند. اینجا نیز قصدم استفتا یا گرفتن تائیدیه برای جنبشی که سکوی پرتاب خود را در ایران پیدا کرده نبوده بلکه به سادگی خواستم ببینم صورتبندی کسی در حوزهی فلسفه که با منطقِ فکریاش آشنایی دارم و معتقدم اندیشهای پویا دارد در مورد رخدادی که تا این اندازه اهمیتِ بینالمللی پیدا کرده است چگونه است. البته اینکه جنبشی اصالتِ خودش را دارد مانع نمیشود تاهر کسی از حقِ خود استفاده کند و همبستگیِ خود را با مردم اعلام کند. در این راستا اسلاوی ژیژک قصد دارد به زودی علیرغم بیماریاش با ارسال ویدیو تصویری این موضوع را ابراز کند.
علاوه بر موضعگیری کلی، نامهی ژیژک حاوی یکی دو نکتهی جالب توجه هم هست. اول اینکه در مقایسه با فمینیسمِ غربی این جنبش را از این جهت پیشروتر میداند که نه تنها ابداً خصلتی مردستیز ندارد بلکه اتفاقاً گرایش به فراوری از مسئلهی مذکر/مونث را نشان میدهد. دیگر اینکه تناقضی در ماهیت و رفتار «پلیسِ اخلاق» وجود دارد که شاید ایرانیها چون تجربهای بیواسطه از آن دارند به سادگی از کنارش عبور کنند؛ جایی که میبینیم چطور نهادِ مدعیِ اخلاق معادلاتِ اخلاقی را به هم میریزد و علیه ادعایِ خودش دست به تخریب میزند. سوم اینکه باید به خصلتِ جهانیِ این جریان توجه کرد. همانطور چنین حرکتی میتواند به سرعت از دروازهی کردستان عبور کند و در همه جا منتشر شود، تا اینجا هم این ظرفیت را نشان داده که در سطحِ جهانی نیز ایدئالی در آینده تعریف میکند. دیگر این تصویر کلیشهای که تمامِ حرکتهای اجتماعی و سیاسی در کشورهای پیرامونی تکراری از تاریخِ حرکتهای اروپایی غربی است برای رسیدن به وضعیتِ کنونیِ در آنجا کار نمیکند. جنبشِ امروز نه تنها سخنی جهانشمول برای گفتن دارد بلکه ساکنین دیگر کشورها را نیز فرامیخواند. همین که میبینیم در سطح رسانهای رکوردها یکی پس از دیگری شکسته میشوند نشان میدهد رفتار جامعهی مدنیِ غرب اینبار صرفاً همدردی ترحمآمیز با مردمی فقیر، ناتوان و اسیرِ توتالیتاریسم نیست. امروز ساکنین کشورهای ثروتمند نیز میبینند که «زن، زندگی و آزادی» میتواند «رمز» رهاییِ آنها باشد. مگر نه اینکه با ظهورِ نیروهایِ پوپولیسمِ ضدِ زن در اروپای غربی و آمریکایِ شمالی بسیاری از بدیهیترین حقوق مدنی بازپس گرفته میشوند. مگر نه اینکه تخریبِ افسارگسیختهی طبیعت دارد همهی جهان را به سوی «مرگ» سوق میدهد و خواست «زندگی» ابداً محدود به یک جغرافیا نیست. مگر نه اینکه آرمانِ عصر جدید که قرار بود تاریخ را به سویِ «آزادی» رهنمون کند هنوز که هنوز است ناتمام مانده است. پس آیا عجیب است که «جهانی» تشنهی اتحاد بر سر چنین شعاری باشد؟
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان