خسرو معتضد: شاه سوادی نداشت، هویدا بیسواد بود، فرح بیسواد و در فرانسه ساندویچ می فروخت

در روز‌هایی که بر ما گذشت، اعلام تصمیم فرح دیبا برای بازگشت به ایران و به دست گرفتن حکومت، در محافل سیاسی انعکاسی فراوان و مطایبه‌آمیز یافت. این رویداد بازشناخت ویژگی‌ها و سبک حکومت پهلوی را بار دیگر بهنگام ساخته است. در گفت‌و‌شنود پی آمده، خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این باره سخن گفته است. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

نقد‌های شما به پهلوی اول و دوم و نیز کارگزاران حکومت آنها، تاکنون بازتاب‌های گسترده‌ای در رسانه‌ها و فضای مجازی داشته است. شاید این پرسش برای برخی مطرح باشد که آیا شما با محمدرضا پهلوی هم دیدار داشته‌اید؟
من دو دیدار با محمدرضاپهلوی داشته‌ام. بعد از واقعه ۲۸ مردادماه، او خیلی تلاش می‌کرد با مردم مهربانی و آن‌ها را به سوی خود جلب کند. به یاد دارم در هشتم آبان‌ماه سال ۱۳۳۲، دانش‌آموزان پسر مدارس تهران برای برنامه‌ای دعوت شده بودند. پلیس و گارد شاهنشاهی را هم با اسلحه آورده بودند. آن روز خیلی باران آمد و ما را هم در آن شرایط، وادار به یکسری کار‌های بی‌معنا کردند! شعبان جعفری هم آمد و به اصطلاح قدری ورزش باستانی کرد! همه زیر باران خیس شده بودیم! بعد از آن یک روز فراش مدرسه، برای من یک سکه طلا آورد که عکس شاه و ثریا روی آن قرار داشت. چون پدرم سرهنگ و دکتر بود و بچه‌های مدرسه را ویزیت می‌کرد، این سکه را برای ما فرستادند. هفته بعد گفتند: اعلی‌حضرت می‌خواهد دیداری با دانش‌آموزان مدارس ظهوری، قائم و فردوسی داشته باشد. در روز موعود، ابتدا ما را به کاخ مرمر و سپس به کاخ اختصاصی بردند. چون انشای من همیشه خوب بود، معلم‌مان خواسته بود در آن دیدار این شعر را بخوانم: شا‌ها تو زمردی و خصمت افعی/ افعی به زمرد نگرد کور شود. از این شعر‌های پرت و پلا! جلو رفتم که شعر بخوانم: شا‌ها تو زمردی و خصمت افعی... یک دفعه باقی شعر یادم رفت و خنده‌ام گرفت. شاه هم خنده‌اش گرفت. ثریا در این دیدار همراه شاه بود و یک دست به سرم کشید و گفت: چه پسر نازی! چند سال قبل خانم صمصام بختیار (از اقوام ثریا)، از طرف او برایم پیام آورد: «این آقای معتضد که کتاب ناکامان کاخ سعدآباد را نوشته، چقدر مرا می‌شناسد؟ از او بپرس مگر تو مرا می‌شناسی؟ چون یکسری از وقایع را درست و دقیق نوشته است.» پاسخ دادم: «بله خانم، زمانی که بچه بودم، همراه با بچه‌های مدرسه با شما دیداری داشتیم و مقابل‌تان شعر خواندم.» ثریا چندی بعد در اثر مصرف زیاد مواد خواب‌آور، سرش به جایی خورد و فوت کرد. هیچ کس هم در کنارش نبود، حتی کلفتش هم، شب‌ها به منزل خودش می‌رفت! علاوه بر ثریا، اشرف و شهناز هم از سر کنجکاوی، کتاب‌های مرا در مورد خودشان خوانده بودند، حتی شنیدم اشرف گفته بود: «این فلان‌فلان شده چه دشمنی‌ای با من دارد؟» من هم برایش پیغام دادم: «کار ما تاریخ است، مگر در مورد ناپلئون و دیگر شخصیت‌های تاریخ ننوشته‌اند؟» از موضوع دور نیفتیم. بار دیگر هم در سال ۱۳۵۵ و زمانی که در تلویزیون کار می‌کردم، محمدرضا پهلوی به آنجا آمد. این دیدار به مناسبت چهارشنبه‌سوری بود. همه کارمندان را ردیف کردند که باید دست شاه را ببوسید! من و نعمت‌الله دباغ همدانی- که بعد‌ها مدیرکل رادیو تبریز شد- این کار را نکردیم! چون از کرنش‌های تصنعی و دستوری بدم می‌آید. آن روز هویدا هم آمده بود و سخنرانی بسیار احمقانه‌ای داشت! محمود جعفریان می‌گفت: این هویدا چقدر بی‌سواد است! در صحبت‌هایش هم، اکسان و تکرار داشت: ما پیش می‌رویم، جلو می‌رویم، سریع می‌رویم. داخل پرانتز بگویم، روزی که هویدا در مردادماه ۱۳۵۶ استعفا کرد، من در اردوگاه فرح‌آباد بودم. چون برادرم در تابستان‌ها، جایی را در اختیارمان می‌گذاشت. به یاد دارم در لحظه‌ای که این خبر اعلام شد، همه افسران از خوشحالی دست زدند و خدا را شکر کردند! حال عده‌ای دروغگو در ماهواره‌ها می‌گویند: بیچاره هویدا چقدر محبوب و مظلوم بود! من مصاحبه مارگارت اورکیدنت با هویدا در زندان را دارم. این خانم به هویدا می‌گوید: شما چرا اینجا هستید؟ او جواب می‌دهد: «بروید از خودش [شاه]بپرسید، او مرا اینجا گذاشت و رفت! من اگر وابسته به خارج بودم، الان باید در لندن می‌بودم!» دوباره از او می‌پرسد: شما از شکنجه‌ها اطلاع داشتید؟ هویدا می‌گوید: «نمی‌دانستم، من اصلاً کاره‌ای نبودم!»، البته هویدا در این باره تا حدودی راست می‌گفت. علم در روزنگاشت‌هایش چنین مضمونی دارد: شاه هیچ اعتنایی به این نخست‌وزیر بدبخت و بینوا نمی‌کرد و حتی در جلسات مهم هم او را شرکت نمی‌داد. این آدم چقدر بی‌عرضه است!... علم در جای دیگری از خاطراتش گفته است: «برای معالجه در پاریس که بودم، هویدا آمد و گفت من دارم احساس می‌کنم سال ۱۳۳۹ است و مثل اینکه کارتر می‌خواهد تیپ علی امینی را بر سر کار بیاورد، من می‌ترسم. دلداری‌اش دادم و گفتم: تو کاری نکرده‌ای، بعد به من گفت بیا باهم متحد شویم و تو از من حمایت کن! خنده‌ام گرفت که آمده به گدایی من!»
اسدالله علم را چگونه شخصیتی یافتید؟
شخصیتش از روزنگاشت‌هایش مشخص است، هم خود را معرفی کرده، هم شاه و هم حکومتش را. خاطرم هست در دوره‌ای که تلویزیون بودم، اسدالله علم نامه‌ای به قطبی نوشته و گلایه کرده بود، چرا در مستندی که تهیه شده، تصاویر اعلی‌حضرت کم است؟ همان مستندی که در سال گذشته، شبکه من‌و‌تو برای تخریب من، تکه‌هایی از آن را پخش کرد. این مستند را در خصوص تاریخ ایران تهیه کرده بودم و مشکل متصدیان امر با آن، این بود که بخش کمی از آن به رضاخان و فرزندش می‌پردازد، به همین دلیل هم بود که خودشان، بخش‌هایی را با این مضمون به آن اضافه کردند و الان عده‌ای تصورشان این است که آن‌ها را من تولید کرده‌ام. داستان من با نعمت‌الله نصیری هم جالب است. من یک پرونده در ارشاد (فرهنگ و هنر سابق) دارم که در آن نامه‌هایی از رئیس ساواک وجود دارد که در آن آمده است: «این آقای معتضد چرا مقالات کمونیستی می‌نویسد؟ او را از سردبیری مجله ترقی اخراج کنید!» به همین خاطر هم یک روز سعادتمند از من خواست به دفترش بروم و در این مورد توضیح دهم. به او گفتم: «من مطالب دست راستی هم می‌نویسم، منتها این مطلبی که آورده‌ام از خودم نیست، از مجلات آلمانی است. مترجم متن را ترجمه کرده و من هم آن ترجمه را در مجله منتشر کرده‌ام.» جالب است بگویم که پدرم می‌گفت: در گذشته نصیری به «نعمت خرگردن» و «نعمت گچه» معروف بود.
با کدام یک از رجال تاریخ معاصر ایران، دیدار و مراوده داشته‌اید؟
با خیلی از شخصیت‌ها دیدار کرده‌ام. به عنوان مثال آیت‌الله کاشانی یا ماژور مسعودخان کیهان را دیده‌ام که شرح دیدارم با مسعودخان را دهه‌ها پیش در مجله ترقی نوشته‌ام. از میان ارتشی‌ها، رزم‌آرا و آریانا را دیده بودم. در خصوص دیدارم با رزم‌آرا، به خاطر دارم که در اردیبهشت‌ماه ۱۳۲۹، وقتی در کلاس سوم دبستان بودم، روزی همراه با پدرم به محل کار ایشان رفتم. پدرم در آن زمان، رئیس بهداری گارد گمرک بود. اداره کوچکی بود برای مبارزه با قاچاق که امروزه به مجموعه نیروی انتظامی ملحق شده است. محل این اداره، بعداً دفتر کیهان اینترنشنال شد. تعطیلات مدرسه بود و من در دفتر پدرم مشغول نقاشی کشیدن بودم که یک دفعه رزم‌آرا آمد. نسبتاً لاغراندام بود و قدی کوتاه داشت. با لباس نظام جذاب بود، ولی لباس شخصی اصلاً به او نمی‌آمد! با ورود رزم‌آرا، پدرم سریع جلو رفت و احترام نظامی گذاشت. رزم‌آرا سؤال کرد: این بچه کیست؟ پدرم گفت: پسر من است، تعطیلات بوده و همراهم آمده است. رزم‌آرا دستی به سرم کشید و گفت: باریکلا! نقاشی کن!
این روز‌ها اعلام آمادگی فرح دیبا برای بازگشت به ایران برای تصدی نایب‌السلطنگی، به طنز بسیاری از محافل سیاسی تبدیل شده است. ارزیابی شما از کارنامه و شخصیت او چیست؟
فرح به دلیل اینکه پیشینه دو همسر قبلی شاه را نداشت تا مدت‌ها پس از راهیابی به دربار، در حاشیه بود. پس از بچه آوردن، قدری موقعیتش تثبیت شد. حالا سرِ پیری و معرکه‌گیری آمده و می‌گوید: من نایب‌السلطنه‌ام و نوه پسری‌ام هم شاه آینده ایران است! گوینده این سخن، تنها می‌تواند یک نادانِ به‌تمام‌معنا باشد. واقعاً از بس سیگار کشیده، مغزش خراب است! کلاً کسانی که زیاد سیگار می‌کشند و مشروب می‌خورند، غیرعادی می‌شوند. حال این خانم هم، گویا در مصرف این چیز‌ها زیاده‌روی کرده، چون حرف‌هایش حقیقتاً احمقانه است. شاه هم در جلسات عمومی و خصوصی، گاه به خاطر اظهاراتش به او تندی یا بی‌احترامی می‌کرد. شما خاطرات علم- که در هفت جلد منتشر شده است- را بخوانید و ببینید که شاه، چطور با این خانم صحبت می‌کرده است. بار‌ها بر سر او داد زده و تحقیرش کرده است. او در این یادداشت‌ها از قول شاه می‌نویسد: «من اگر بروم، این زن چهار روز هم نمی‌تواند ایران را اداره کند.» علاوه بر خاطرات علم، یکی از بهترین کتاب‌ها در شناخت کارنامه فرح، خاطرات مینو صمیمی است؛ کارمند دفتر مخصوص فرح که البته او را هم نمی‌دید! صمیمی در خاطراتش نوشته است: هر روز نامه‌های مردم را در کیسه‌های برزنتی بزرگ برای‌مان می‌آوردند، اما فرح از ما می‌خواست فقط نامه‌های خارجی را برایش ببریم و درخواست‌هایی که مردم رنج‌کشیده ایران داشتند، برایش بی‌اهمیت بوده است، البته درباری‌ها تقریباً همه‌شان همین‌طور بودند. اگر از کار خیر و عام‌المنفعه هم حرف می‌زدند، سرپوشی برای فعالیت‌های اقتصادی‌شان بود.
عده‌ای از تاریخ‌پژوهان، برخی عادات فرح دیبا را به پیشینه خانوادگی او ربط داده‌اند. در این باره چه نکاتی قابل اشاره و ذکر هستند؟
قطبی‌ها ساکن کوچه ستاره در عشرت‌آباد بودند. پدر فرح سهراب دیبا، سروان بود و در همان دوران کودکی او، در اثر ابتلا به سرطان فوت کرد. آنگونه که گفته‌اند، مرد زن‌باره‌ای هم بوده. چند روز پیش در خاطرات یکی از شخصیت‌ها می‌خواندم که پدر فرح به او گفته بود: امشب یک خانم سالخورده دعوتم کرده و شام مرا می‌دهد! در واقع یک چنین اخلاق‌های گدایی‌مآبانه‌ای داشت. مادرش پس از فوت همسر خود، در خانه خانم‌شرقی خیاطی می‌کرد، البته بعد‌ها قصد داشت همسر نعمت نصیری بشود که او زیر بار نرفت! در خاطرات احمدعلی بهرامی، سفیر ایران در مراکش در خصوص رفتار‌های گدامآبانه فریده دیبا، نکات بسیار جالبی آمده است. این‌ها خانواده‌ای بودند که از سربند راهیابی به دربار، به مال و مکنتی رسیدند. از دیگر اعضای خانواده دیبا، وکیل‌الملک دیبا و علاءالملک دیبا هستند، البته به اعلاءالملک، «الاغ الملک» هم می‌گفتند. او همان فردی است که میرزاآقاخان کرمانی، خبیرالملک و سیدحسن روحی را به ایران برگرداند که اعدام شوند چراکه گفته می‌شد این سه تن در قتل ناصرالدین شاه، محرک میرزارضا کرمانی بوده‌اند. این افراد ازلی‌مذهب بودند. فرح دیبا مثل خود شاه و خواهر و برادرهایش، سواد چندانی نداشت و تنها دو سال در فرانسه درس خوانده بود، البته خوب به فرانسوی حرف می‌زد. مادام هولو، همسر سفیر فرانسه در ایران، او را نزد جهانگیر تفضلی می‌برد و می‌گوید: این دختر فرانسه‌اش عالی است، اما، چون پول ندارد، برای ادامه تحصیل در فرانسه، شما بورسیه‌اش کنید. تفضلی می‌گوید: این مسئله در حوزه اختیاراتم نیست، بهتر است به اردشیر زاهدی مراجعه کند، چون قرار است او برای جلب دانشجویان، به آن‌ها پولی بدهد. جالب است بدانید که فرح در دوره دانشجویی خود در پاریس، مدتی ساندویچ می‌فروخت! یکی از دوستانم به نام دکتر حاجعلی‌لو می‌گفت که وقتی همراه با همسرش برای شرکت در فستیوال کارگران به کنفدراسیون کمونیست‌ها در پاریس رفته بود، دیده که فرح در آنجا ساندویچ خاویار می‌فروخته است! با توجه به سابقه خانوادگی فرح، می‌توان گفت که او عقده فقر و بدبختی داشت. یکسری دختر‌های گدا مثل لیلی امیرارجمند هم همیشه دور و بر او بودند. این تیم حتی وقتی به مال و مکنت هم رسیدند، مثل آدم‌های تازه به‌دوران‌رسیده و عقده‌ای رفتار می‌کردند. مثلاً لباس‌های شیک یا چکمه می‌پوشیدند و به میان بلوچ‌ها می‌رفتند و به آن‌ها فخر می‌فروختند! حتی مجله زن روز در همان زمان، در انتقاد به رفتار آن‌ها نوشته بود: خانم شما با دامن بالای زانو، مقابل چشمان مبهوت مردم بلوچ، با آن شرایط سخت زندگی نشستی و ویسکی می‌خوری؟
پس شما ریشه برخی رفتار‌های سؤال‌برانگیز فرح دیبا در دوران شهبانوگری و حتی اکنون را به فرومایگی اجتماعی او مرتبط می‌دانید؟
بله، فرح برخلاف دو همسر قبلی شاه، فاقد تبار شناخته شده و برخورداری‌های ناشی از آن بود، حتی در مقام مدیریت جریانات فرهنگی در کشور هم، دسته‌گل‌های عجیب و غریبی به آب می‌داد! نمونه‌اش همان جشن هنر پرحاشیه شیراز بود. خانم مریم خوارزمی در برخی از شماره‌های مهر و آبان‌ماه ۱۳۵۶ روزنامه کیهان، به برخی از بی‌بندوباری‌هایی که به عنوان نمایش هنری در خیابان‌های شیراز به نمایش گذاشته شد، پرداخته است. به عنوان مثال در گزارش این خانم آمده که زنان و مردانی به عنوان هنرمند، لختِ مادرزاد جلوی شهبانو نمایش اجرا کرده و می‌رقصیدند! یا مادر شهبانو آنچنان آدامس می‌جوید که صدای چیک‌چیکش می‌آمد! در این روز‌ها به دلیل پژوهشی که در مورد «شاه در دوران تبعید» انجام می‌دهم، بسیاری از آثاری که درباره سبک حکومت شاه، در خارج از کشور منتشر شده را بازخوانی می‌کنم. یکی از این کتاب‌ها، خاطرات دکتر نیلی آرام است که بسیار جالب می‌نماید. او در این کتاب، مفصلاً به شرح فساد و دزدی‌های دربار، از جمله فرح پرداخته و به نکات مهمی اشاره کرده است. حال می‌خواهند از چنین آدمی، چهره ملکه نیکوکار بسازند! آقا دوران پادشاهی تمام شد! مگر وقتی دوران پادشاهی در فرانسه به پایان رسید، دوباره این نظام به آن کشور برگشت؟ به نظرم در مورد امکان بازگشت پادشاهی به ایران، باید یک میزگرد علمی برگزار کرد. متأسفانه تلویزیون ما، در این موارد قدری کاهلی می‌کند. ما باید متوجه خطرات برخی کشور‌های همسایه باشیم که تمامیت ارضی و حتی موجودیت ایران را تهدید می‌کنند. این پان‌ترکیست‌ها، پان‌ایرانیست‌ها و سلطنت‌طلب‌های بی‌هویت و نادان، از برخی نارضایتی‌های موجود استفاده می‌کنند و برای ایران خواب‌ها دیده‌اند! این‌ها به دنبال تجزیه ایران هستند. می‌خواهند کشور ما را یوگوسلاویزیشن کنند، به این شکل که نارضایتی خود مردم، موجب تجزیه کشور شود. در این روش، دیگر لازم نیست قشونی در ایران پیاده شود. دیدید که چندی قبل به مناسبت پیروزی باکو بر ایروان، عده‌ای در تبریز رژه رفتند! این اقدام، در ادامه برنامه تجزیه ایران صورت گرفت. من همان زمان با جناب آقای آل‌هاشم، امام جمعه تبریز تماس گرفتم و به ایشان گفتم: باید جلوی این اقدامات گرفته شود، شما جانشین شهید شیخ محمد خیابانی هستید، خیابانی وقتی نام آذربایجان بر منطقه باکو گذاشتند، گفته بود: اگر آنجا آذربایجان است، اینجا آزادیستان (استان آذربایجان) است! البته واقعاً هم آقای آل‌هاشم اقدام کردند. علاوه بر ایشان، با سرلشکر موسوی، فرمانده ارتش جمهوری اسلامی هم صحبت کردم. گفتم: خوب است چند تیپ به این مناطق بفرستید، شاه از سر نادانی تیپ‌های این مناطق را منتقل کرده بود، چون امریکایی‌ها به او گفته بودند، ما در نواحی شمالی مراقب مرز‌های شما هستیم، شما فقط از مرز‌های غربی و عراق مواظبت کنید. در حالی که پیش از آن ما در شهر‌های مراغه، تبریز، ارومیه و اردبیل، تیپ و لشکر‌های زرهی بسیار مجهزی داشتیم.
اشاره کردید به معرفی شدن فرح دیبا به اردشیر زاهدی. درباره از اینجا به بعدِ ماجرا، منقولات فراوانی وجود دارد، حتی گفته می‌شود اردشیر زاهدی بخشی از سابقه خویش را با فرح نقل و نزد افراد گوناگونی قرار داده است تا در صورت لزوم منتشر شود. دیدگاه شما در این باره چیست؟
من هم در این باره نکاتی شنیده‌ام و پیش‌تر از اردشیر زاهدی، فردوست هم این موارد را در خاطراتش گفته است. چیز پنهانی هم نیست، زاهدی در این اواخر هر جا که می‌نشست، این‌ها را می‌گفت و عده‌ای هم ضبط کرده‌اند. زاهدی به خاطر چند مسئله از فرح دلخوری داشت. یکی از آن‌ها این بود که فرح پس از ورود به دربار، در حق او قدرناشناسی کرد. به هر حال زاهدی او را با شاه آشنا کرده بود. مورد بعدی هم این بود که پس از مرگ شاه، فرح و اطرافیانش ارث شهناز را درست ندادند و به همین دلیل، از آن‌ها مکدر شد. به هر حال در زندگی اردشیر زاهدی هم فرازوفرود‌های زیادی وجود دارد که باید به هر یک به تناسب اهمیتی که دارد، توجه کرد.
شما در سالیان اخیر نسبت به تاریخ‌نگاری ماهواره‌ای، حساسیت‌های فراوانی نشان داده‌اید. از محور‌های شاخص این پروپاگاندای سفارشی در تلویزیون‌های محور عبری- عربی، بهشت‌سازی از دوران پهلوی‌هاست. شما که خود در زمره فعالان فرهنگی آن دوره بوده‌اید، این رویکرد را چگونه عیارسنجی می‌کنید؟
واقعاً در این شبکه‌های ماهواره ای، یکسری افراد بی‌سواد و نادان برنامه می‌سازند و دائم در برنامه‌های‌شان ادعا می‌کنند در دوره پهلوی، ایران بهشت بوده است! یک مشت جوان خام و بی‌تجربه هم پای این صحبت‌ها می‌نشینند و، چون شناختی ندارند، این‌ها را باور می‌کنند! به آنان باید گفت: واقعاً اگر دوران پهلوی بهشت بود که مردم اینطور انقلاب نمی‌کردند. مردم مگر مرض دارند که در شرایط آسایش و وفور، جان خود را به خطر بیندازند و تن به مرگ و شکنجه بدهند؟ در آن دوره هم نارضایتی موج می‌زد! والا در دورانی که خود ما وارد دانشگاه شدیم، دائم توسط دانشجویان تظاهرات و دعوا بود. نمونه‌اش روز ۱۶ آذرماه که حتی مردم هم با دانشجویان ناراضی همراه شدند. دیروز کتابی از اسناد ساواک را می‌خواندم. واقعاً وقتی این کتاب‌ها را می‌خوانید، متوجه می‌شوید محمدرضا پهلوی چقدر مخالف داشته است، آن هم به روایت اسناد محرمانه سازمان اطلاعات و امنیت خودِ او. بار‌ها به این نکته اندیشیده‌ام که این شاه با مردم چه کرده بود؟ راستش من در آن دوره، واقعاً نمی‌دانستم شاه اینقدر در جامعه خودش منفور است، سرم به کار خودم بود!

الان ببینید، گوشه اتاقم پر از اسناد مربوط به شاه است. مثلاً در این اسناد گفته شده، در سفری که شاه به کوئرناواکا (منطقه‌ای در جنوب مکزیکوسیتی) داشته، روزنامه‌های محلی به مسخره می‌نویسند: شاه ایران با چند سگ بدبو آمد! یا یکی از بزرگان که حدود شش ماه قبل در امریکا فوت کرد، در مقاله‌ای در نیویورک تایمز، به فرار شاه ایران و چگونگی پذیرش او در امریکا پرداخته است. می‌دانید که در آن دوره، هیچ کس حاضر به پذیرش محمدرضاپهلوی نبود. با وجود خدمات گسترده شاه به آنها، علت این رویگردانی چه بود؟ صدراعظم آلمان شرقی را پس از فروپاشی کشورش به مسکو بردند و او تا آخر عمر با آنکه سرطان داشت، با احترام زندگی کرد، اما این مرد آنقدر منفور بود که هیچ کس او را نپذیرفت! خاطرات علم که قابل انکار نیست، دائم نوشته است: امروز به اعلی‌حضرت گفتم برویم گردش! عذر می‌خواهم یعنی برای او خانم بیاورند! تهوع‌آورتر اینکه، این زنان را از کشور‌های دیگر می‌آوردند! من معتقدم که یک تیم کارکشته پژوهشی، باید روی خاطرات علم کار و آن‌ها را در قالب‌های جذاب و خواندنی، برای جامعه بازنمایی کنند، چون مردم این نکات را نمی‌دانند. چند روز پیش به مناسبت ۲۸ مرداد، برنامه‌ای در کاخ سعدآباد برگزار شد که در آن به بخش‌هایی از خاطرات اسدالله علم اشاره کردم. مردمی که آمده بودند، از من می‌پرسیدند: واقعاً چنین بوده است؟ به ایشان گفتم: بله، این هفت جلد خاطرات را که بخوانید، متوجه عمق فاجعه می‌شوید! واقعاً وقتی خاطرات علم را می‌خوانیم، می‌فهمیم که شاه در چه عوالمی سیر می‌کرده است. به عنوان مثال در جلد پنجم این روزنگاشت‌ها، به آوردن یک دختر فرانسوی برای شاه اشاره شده است. در این بخش، در توصیف این دختر نوشته است: این دختر خُل بود. یک هفته در هتل هیلتون نگهش داشتند. دائم می‌پرسید: این کسی که می‌خواهد مرا ببیند، کیست؟ به او گفتند: یک گردن کلفت! [عذر می‌خواهم]این دختر از بس غذا خورد، بیماری اسهال گرفت! بعد او را برای تغییر آب و هوا به رامسر فرستادیم، اما با سرماخوردگی شدید از آنجا برگشت! دکتر صفویان را فرستادیم تا این دختر را معاینه کند. دکتر گفت که او مننژیت گرفته است، اما شاه می‌گفت: تا این دختر را نبینم، نباید برود! به عرض مبارک رساندیم، دختر مننژیت گرفته و اگر شما به او نزدیک شوید، ممکن است کسالت پیدا کنید، اما شاه باز هم گفت: تا او را نبینم نمی‌رود! این دختر یک دیوانه زنجیری بود! به خیابان پهلوی می‌رفت و به زبان فرانسه، به همه فحش می‌داد و می‌گفت: مرا برای فحشا آورده‌اند! آخر چرا تکلیف مرا معلوم نمی‌کنید؟ چند وقت باید اینجا باشم؟ مرده‌شور تهران و ایران را ببرد!... نهایتاً یکی دو ماه این دختر در ایران می‌ماند تا بهبود پیدا کند و شاه او را ببیند. پول زیادی هم به او دادند، ۳۰ هزار دلار! بالاخره شاه وقتی او را می‌بیند، می‌گوید: چقدر این دختر بدگِل و بدبو است! علم به شاه می‌گوید: اعلی‌حضرت تازه خبر ندارید، مادر این دختر کارمند ارشد روزنامه امانیته (روزنامه حزب کمونیست فرانسه) است، اگر این دختر به دلیل بیماری در ایران بمیرد، شما نابود می‌شوید! نهایتاً پس از معالجات می‌گویند، یک نفر باید این دختر را تا فرانسه همراهی کند، چون می‌ترسید که اگر در میانه راه اتفاقی برای او بیفتد، کمونیست‌ها پدرش را در‌آورند، لذا خانمی از دربار همراهش می‌رود و او را صحیح و سالم تحویل می‌دهد. بعداً شاه از علم می‌پرسد: این دختر را از کجا پیدا کردید؟ علم می‌گوید: شما فرمودید دختر فرانسوی می‌خواهید، ما هم این دختر را آوردیم! تصور کنید اگر شخص اول کشوری چنین رفتاری داشته باشد، آیا واقعاً می‌شود برای این فرد احترام قائل بود؟ آخر برای مردی با آن سن و سال که این همه مسئولیت و همسر و چهار فرزند دارد، زشت نیست دنبال چنین مسائلی باشد؟ تو شاه یک مملکت هستی، باید شأن و شخصیت خودت را حفظ کنی، البته شاه در جوانی هم که سفری به امریکا داشت، همینطور رفتار کرده بود. مجله خواندنی‌ها در سال ۱۳۲۷، از قول نشریه آلمانی نوشت: ایشان به این سفر تشریف آوردند. بعد در ادامه ترجمه آمده است: ما نمی‌توانیم این قسمت را ترجمه کنیم و جملات آلمانی آن نشریه را ذکر کرده است، ۱۰ خط به زبان آلمانی! شاه با کسانی همچون: جین راسل و... رابطه داشت و بیخود آبرویش نرفت. در حاشیه همان برنامه ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲، خانمی از من پرسید: یعنی شاه هیچ خدمتی نکرد؟ به او گفتم: چرا، اما این کار‌ها طبیعی بود، مملکت فروش نفتش به ۲۴ میلیارد دلار رسیده بود، یعنی به طور ناگزیر هم این مسئله تأثیری بر شرایط داخلی کشور نمی‌تواند داشته باشد؟ الان من هم وضعم بهتر شود، حتماً یخچال، ماشین و حتی خانه‌ام را عوض می‌کنم، شما توقع دارید که او با این همه درآمد نفتی، کاری هم انجام نداده باشد؟ البته علاوه بر اینکه اطرفیانش، از مادرش بگیرید تا خواهر، برادر تا همسرش و اقوام او، همه متملق و دزد بودند، بخشی از این پول را هم به دیگر کشور‌ها وام داد! من به جد معتقدم همه بدبختی و آوارگی‌های شاه، از سیئات اعمال خودش بود.
بیوگرافی خسرو معتضد
 
خسرو معتضد (۱۳۲۱) تاریخ‌نگار، مجری و کارشناس «برنامه‌های تاریخ معاصر» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. وی پیش از انقلاب در دانشکده رادیو و تلویزیون و مدتی نیز در دانشکده افسری، تاریخ معاصر تدریس می‌کرده‌است.
زندگی
پدرش سرهنگ تقی معتضد، اصالتاً مازندرانی بوده و نام خانوادگی دیگر بستگان پدری وی همچنان شمس لاریجانی است. شمس الادباء مورد احترام بود و ناصرالدین‌شاه او را شمس الادبا لقب داد.او متأهل و دارای یک پسر به نام اشکان و دو دختر به نام‌های میترا و ماندانا می‌باشد، او بعد از دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد و توانست در ۱۳۴۴ از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شود و بعدها در سال ۱۳۴۹، در همان رشته (تاریخ و جغرافیا) فوق‌لیسانس دریافت کرد. او در سال ۱۳۴۳ سردبیر مجله ترقی شد و نخستین کتاب وی نیز در همین سال انتشار یافت، از وی کتاب‌های بسیاری منتشر شده‌است.وی در چندین نوبت افراد مخالف انقلاب ایران را به مناظره دعوت کرده‌است.
دیدگاه‌های تاریخی
خسرو معتضد در گفتاری در باب مفهوم «شاه» و رابطه آن با توده ملت با عنوان «تأثیر گذاری شاهنشاهان هخامنشی در یکپارچگی و عظمت قوم ایران» در شماره ۳۴ روزنامه جشن شاهنشاهی ایران مورخ چهارشنبه ۱۰ شهریور سال ۱۳۵۰ محمدرضا شاه پهلوی را ستود.
وی بعدها خود را علاقه‌مند به جمهوری اسلامی معرفی کرده و مدعی است که «مدیحه‌سرای نظام» نیست و از سوی دیگر هیچ وابستگی به دربار پهلوی و ساواک ندارد و حتی برخی از کتاب‌های او در آن زمان ممنوع‌الانتشار بوده‌است. او همچنین اعلام کرده‌است که در ایران سانسور آن گونه که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ برقرار بوده وجود ندارد. ولی رسول جعفریان با ذکر سندی (روزنامه جشن شاهنشاهی ایران، شماره ۳۴، چهارشنبه دهم شهریور ماه ۱۳۵۰) معتضد را مداح شاه و برخی اقدامات او می‌داند.
مناظره وی با صادق زیباکلام درباره رضاشاه و تاریخ دوره پهلوی در برنامه شبکه مستند به نام قبل از انقلاب، دچار تنش شد. در بخشی از این مناظره خسرو معتضد که به تاریخ‌نویس حکومتی در بین مورخین حال حاضر مشهور است سعی نمود به نوعی چهره دوران رضاشاه را سیاه نمایی کند و دستاوردهای آن دروان را زیر سؤال ببرد.
 
مقاله سایت انتخاب در مورد گذشته خسرو معتضد
همانطور که پیشتر وعده داده شده بود، بخشی از نوشته های پیش از انقلاب یک گزارشگر تاریخ به نام خسرو معتضد، در «انتخاب» منتشر می شود.  این فرد سابقاً خود را یک «شاهدوست» دانسته و «خون و شرف» خود و «ایرانیان را عجیبن شده با شاه» می خوانده و اینک در تلویزیون، با تغییری 180 درجه ای به شکل دیگری تاریخ را روایت می کند.
در تصویر زیر که از روزنامه ای تحت عنوان «جشن شاهنشاهی ایران» در تاریخ دهم شهریور 1350 برداشت شده، مجموعه یادداشت هایی در وصف مبالغه آمیز «شاهنشاه» ، «امپراطوری شاهنشاه ایران» ، «دستاوردهای شاهنشاه» و ... منتشر شده است. وجهه اشتراک همه ی این یادداشت ها، تملق شاه و توصیف و برجسته سازی جشن های 2500 ساله است!
خسرو معتضد نیز یکی از این نویسندگان این روزنامه است! او در این یادداشت، برای اینکه اوج دلبستگی اش به شاه را با قلم متملقانه خویش نشان دهد، دست به گریبان تاریخ ایران و فلاسفه ی یونانی شده و چنان کبری و صغری چیده تا اثبات کند «پیمان وفاداری و همبستگی میان شاهنشاهان و توده ی ایرانی از قدیم ترین دوران ها یتاریخ به طور ضمنی و قبلی به امضا رسیده و با خون شرف ایرانیان عجیب گشته است
او در این یادداشت می نویسد: « هیچ کشوری مثل ایران، صفحات تاریخش این چنین مشحون از شاهدوستی و وفاداری توده نسبت به او و علاقمندی و عشق شاه به توده مردم است»...
«انتخاب» ضمن پوزش از مخاطبان، تنها تصویر بخشی از این یادداشت را در پی می آورد.
 

او البته در یادداشت های دیگری (که در صورت نیاز، در آینده تصویر آنان نیز منتشر خواهد شد) به کرات و به طور مستقیم، تملق و چاپلوسی به قول خودش «شاهنشاه آریامهر» را گفته است!
در این میان، مشخص نیست چگونه مسئولین صداوسیما اجازه می دهند افرادی با چنین سابقه ای ، یکی از پربیننده ترین ساعات تلویزیون را با عنوان «قصه گویی» و «گزارشگری تاریخ» اشغال کنند. کسی که روزگاری (چندان که در بالا مشاهده شد) تملق شاه را می کند و امروز نیز، تعابیر کم نظیری را در وصف دولت و مشایی به زبان می آورد!
+43
رأی دهید
-563

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۴
    نسل بی سواد - اسلو، نروژ

    شما خیلی ........ خوردی با این ادعاها. بیسوادی و بی فرهنگی از هیکل مزخرف گاو همانند شما مشخصه که اگر سواد داشتی مثل گاو نمی‌خورد که به هیبت خوک در بیای!!!!. بخصوص بی فرهنگی از سبیل چخماقی شما و بوی کثافت زیرش کاملا مشخصه.
    16
    528
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Momijii - توکیو، ژاپن

    در همه حکومت‌های غیر مردمی و استبدادی ، یک سری افراد از طبقات مختلف جامعه هستند که متصل به حکومتند ! از شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه و هنرمند و سلبریتی و مداح و روضه خوان و تاریخ نویس و انواع پژوهشگر ووووو که اصطلاحا با یک پسوند یا لقب ( درباری ) شناخته میشوند !! این بشکه بدون گردن سبیلو هم یک پژوهشگر درباری بشمار میاد ، اونچه رو که رژیم از شنیدنش اِشَک کِیفه میگیره از دهان این یارو و امثال این یارو در میاد !! کُلاً باید نادیده گرفته و باهاش بعنوان باد هوا باید برخورد کرد ، اونهم یه باد هوای بد بو ‌و منزجر کننده !
    12
    398
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Ahmad_Jeni - برلین، آلمان

    حرفهای این مرد رو باید با طلا نوشت هم سواد داره هم کتاب خونده و هم توی ماجرا بوده، یعنی سلطنت طلبهای فسیل شده اگر یه خورده مغز های فندوقی خودشون رو بکار بندازند می‌فهمن سرورشون چه ....بوده
    436
    28
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    چهار پاراگراف از این مزخرفات را خواندم و فقط میشود گفت که با همه چرندیاتی که در مورد آن دوران بلغور کرد آسایش، آرامش و پیشرفتی که در جریان بود قابل مقایسه با نکبتی که امروز گریبان ملت را گرفته نیست.
    18
    400
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۰
    تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک

    یک منگل تک یاخته دستمال یزدی بدست
    18
    386
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    محمدعلی هشترودی - مادرید، اسپانیا

    شاهنشاه آریامهر که تا همین امروز خود بیشرفت مجبوری شاه خطابش کنی، تحصیل کرده سوئیس بود. زبان فرانسوی، آلمانی و انگلیسی را براحتی سخن می گفت و این از سوادش بود. شهبانو فرح هم از خاندان بسیار ثروتمندی بود و خانواده دیبا بسیار مرفه بودند و نیازی به ساندویچ فروختن نداشتند، فرزندان و توله زاده های شما بدلیل گرانی دلار و بیسوادی و بی ارزشی شما مجبورند در غربت حمالی کنند و ساندویچ بفروشند. حکومت ملاهای بیسواد و بو گندو هستید. بیشرفهای داعشی در خواب هم نمی دیدید به حکومت برسید.
    14
    377
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    khyar - اوپسالا، سوئد

    شاپور بختیار را یادش رفته که میگفت ؛ ایران را از پای درآورید، عیب نداره که یک میلیون یا دو میلیون ایرانی کشته شوند ، ایده ال ما ایده ال بزرگ‌تر و‌ دیگریست .
    313
    25
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    مهدی52 - روتردام، هلند

    آب که سر بالا بره همه چپولها و توده ای ها و جبهه ملی ها و معتضدها و فرخ نگهدارها و خلاصه همه عنقلابیون همه با هم ابوعطا میخونند
    12
    312
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد

    طرفداران نظام پهلوی ملعون در قاره سبز بدین گونه است که:ایربگ این یارو تو عکس رو داشته باشید، ی دست پرچم شیر نشان درب داغون،ی دست سیگار و هی پک به سیگار و .....روی زمین، پیراهن نصفیش تو شلوار نصفیش آویزان تا زیر زانو، بعد هم پخ کنی کلا پرچم شیر نشون داغون رو میندازن رو زمین و فرار.
    302
    16
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    فضول میرزا - استکهلم، سوئد

    با تمام این اوصاف و احوالی که در مورد خاندان پهلوی مینویسی بدان که سگ خاندان پهلوی برای ما بیشتر از خامنه ای ارزش دارد!
    11
    317
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۲
    فرید1614 - بروکسل، بلژیک

    شما مثل اینکه از تو کاسه .. زیاد غذا میخوری به صورت قهوه ایت نگاه کن
    6
    252
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    ramin-cph - کپنهاگ، دانمارک

    حیف چشم که بخواد جفنگیات این مردک خیکی رو بخونه، نیم خط خوندم داشتم بالا میاوردم.
    6
    248
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۷
    Madjid aramesh - پاریس، فرانسه

    آقای باسواد که شاه و شهبانو و هویدا را که هر کدام حداقل به سه زبان زنده دنیا صحبت میکنن بی سواد مینماید میخواستم نظرتون رو در مورد سواد خامنه ای ، خمینی ، و رییسی بدونم . در ضمن اقلا اسم اون روزنامه نگار رو هم که در زندان با هویدا مصاحبه کرده یاد بگیر مارگارت اورکیدنت نیست( اصلا نمی‌دونم روزنامه نگاری به این اسم وجود داره) اون روزنامه نگار کریستین اوکرنت christine Ockrent بود که در زندان با مرحوم هویدا مصاحبه کرد
    6
    240
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    فضول میرزا - استکهلم، سوئد

    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد
    ملعون اون ....توئه که آرامش، ثبات و آزادی و ارزش ایرانی در جهان رو در دوران شاه ندید و الان فکر میکنین که با اومدن این آخوندهای مفتخور و چپاولگر همه چیز دارین!
    7
    210
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    همایون نروژ - اسلو، نروژ

    از تو مگه حروم لقمه تر و بی همه چیز تر سراغ داریم ؟ وطن فروشه تاریخ تحریف کن
    6
    224
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد
    فعلا خاک کاهوت رو بخور یخ کرد. بخارش میره از دهن میوفته
    11
    194
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    شعور بسیار بیشتر از سواد کار میکند. این ها تعداد اندکی از باسوادهای ما هستند. مهندس بازرگان. دکتر شریعتی. سروش. رائفی پور. مهاجرانی و هزاران استاد دانشگاه. یکی از دیگری ابله تر
    7
    196
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    کوروش کبیر ایران - کپنهاگ، دانمارک

    مردک اینو بدون سگ پهلوی میارزد به تمام خاندان خمینی و رهبر چلاق و خاندانش
    4
    163
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    الفارد - وردینگ، انگلستان

    یک مشت خزعبلات و تراوشات ذهن بیمار. . فقط انسانهای معتقد به ایدولوژی دنیا را سیاه و سپید می‌بینند.
    4
    145
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    [::Ahmad_Jeni - برلین، آلمان::]. حرفهای این پیر خرفت خود فروخته رو نباید با طلا نوشت بلکه باید سر در خلا نوشت
    5
    157
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    مثلا خواسته از شهبانو بد بگه میگه دانشجو که بوده کار می‌کرده ساندویچ میفروخته اگر این مطلب به نظر شماها توهین هست بنظر هر انسان صاحب عقل و شعور یک تعریف هست چون مثل آخوندها مفتخور نبوده از دست رنجش زندگیش رو تامین میکرده راستی یادت رفت پژوهش کنی اون موقع خامنه‌ای برا هر روضه‌خوانی چند ریال میگرفت
    4
    170
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    Attila14 - استکهلم، سوئد

    پس چرا نگفت عکس اقا مجتبی رو تو ماه دیده؟!
    4
    141
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد

    فضول میرزا - استکهلم، سوئد
    یکی دیگه اضافه شد،بنام فضولی یا...
    132
    9
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد

    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    بعد از ورزش کاهو،بروکلی، برگ اسفناج تازه،مرغ بزن بر بدن ببین چی می بینی،نصیحت کردم کو گوش شنوا، گویا .... می خوانم.
    129
    7
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    یزدان را شکر که پهلوی دشمنانی مثل شما و این ۵۷ اتی‌ها دارد. از آن روز بترسیم که شما پهلوی دوست شوید. فکر کنید مثلاً حزب توده اعلام کند. دوران پر افتخار ۳۷ ساله محمد رضا پهلوی. در یک روز موضع عوض می‌‌کنم. باید یک جای کار خیلی‌ خراب باشد. که ۵۷ اتی مدعی دوران پر افتخار پهلوی شود. کم گفتند دوران پر افتخار استالین و امام ره؟ همیشه با اعجاب به این جنون نگاه حالا هر کسی‌ چه این چه ارتجاع سرخ و سیاه. جنون همیشه افسون می‌‌کند. حیران می‌‌کند . پاسخی نیست. فقط می‌‌بینی‌ و انگار عجایب هفت گانه دنیا را دیده. مرز ندارد. و فرقی‌ عظیم با عقل دارد. عقل و اندیشه حد دارد. بی‌ پایان نیست. جنون آخوندی بی‌ نهایت است. نه آغاز دارد نه پایان. مثل شعر زمان کودکی. ماشین مشتی ممدلی .نه بوق داره نه صندلی.
    6
    125
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    آزادی دموکراسی برابری - لندن ، انگلستان

    شاه با سواد و تحصیلکرده بود . و تخصص داشتن یک نیاز عمومی برای همه دست اندرکاران هست و باعث برنری خاصی در سیاست نیست چون‌ تقریبا همه تخصص دارند . خاک تو سر این حکومتیها .
    5
    121
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    paksan - ایران، ایران

    مرد رو به عملش می سنجند نه به تعریف یا بدگویی دیگران پس حرفهای این ملیجک وقتی ارزش داره به نگاه کنیم ببینیم ایشون چه علمی تولید کرده چه کاری کرده در این عمر بی ثمرش جز همین چرت و پرت ها که همه بیسواد بودند وقت این سواد داشته خخخخ شاه و خانواده شاه رو از روی کارهایی که کردند و برنامه ریزی ها یی که برای پیشرفت کشور کردند قضاوت میکنیم نه از تعریف و تمجید های بیخود و نه از بدگویی هایی که همش چرت و پرت هستش. الان خامنه ای میاد مشهد از تمام ادارات سراسر کشور نیروهای حراست با هزینه و اضافه کار میان مشهد و از صبح ساعت 6-7 تا ساعت 10 صبح اینا تمام محوطه رو پر میکنند اینا در مقابل اون باران چقدر اهمیت داره؟ مشخصه فقط میخواد خودش رو مطرح کنه و فهمیده از این طرف بگیره اینم به نوایی میرسه وگرنه زندگی این آدم هیچ نقطه روشنی دیده نمیشه و تمام ادعاهای تاریخیش حتی به ذهن امروزی ها اراجیف هستش چه برسه چندین سال دیگه که همه تف می اندازند بهش
    2
    110
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    نگاه دوم - لندن، انگلستان

    همه به کنار اون قسمت که رفته برای شعر خوندن و ملکه ثریا دستی روی سرش کشیده گفته چه بچه نازی ...بعدها که کتاب نوشته حالا راست یا دروغ خودش میگه برایش از ملکه ثریا پیغام آوردند که مگر مرا می شناسی؟ معتضد هم جواب داده بله وقتی دانش اموز بودم یکبار شما را دیدم !!!!!!!! چقدر شناختن اشخاص برای این آقای معتضد راحت بوده توی دانش آموزی یکبار طرف رو دیده و میگه می شناسم. یا اونجا که میگه توی ساواک پرونده دارم ولی مدرکش در میاد که در روزنامه های زمان شاه کلی از شاه تعریف و تمجید کرده که اون سرش ناپیدا. واقعا فقط کلمه وقاحت برازنده این آقاست چون با وجود مدرک و اسناد باز خودش رو به کوچه علی چپ میزنه که من مبارز بودم پرونده توی ساواک داشتم ، مخالف شاه بودم و دست شاه رو نبوسیدم خلاصه من آنم که رستم بود پهلوان..
    3
    113
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد
    همونطور که حدس میزدم خیلی ایکیوی پایین داری!! برو سرچ کن ببین خاک کاهو از چی درست شده
    6
    94
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    سیمرغ ایران - برلین، آلمان
    چسبید بهش، این جا اندازها رو هم باید اویزون کرد سر در همون خلا
    6
    90
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۹
    Esperanto - لندن، انگلستان

    عقده خودبزرگ بینی و تعریف از خود داره.تمام افتخار ‌ش اینه ثریا و رزم آرا دستی به سرش کشیده اند. بیشتر بجای ارائه مستند تاریخی استناد به صحبت های این و اون میکنه.یک محقق تاریخ نباید گرایشی به افراد و گروهها داشته باشه و باید بیطرفانه و منصفانه تجزیه و تحلیل کنه. ایشون وقتی در مخالفت با خاندان پهلوی شمشیر رو از رو بسته مشخصه چه قضاوت یکسویه ای خواهد کرد
    3
    96
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد

    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    خاک کاهو که واسه تو خوب، برو دوباره پست قبلیم رو بخون می فهمی که سه نقطت کردم.
    99
    6
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    دوستدار - استهکلم، سوئد

    خسرو معتضد یک ابله نان به نرخ روز خور است و خیلی زر زیادی زده تا اخوندهای دوهزاری از وی روگردان نشون.
    4
    92
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    فانتوم2 - فالکنبری، سوئد
    من که خیلی وقته سه نقطه ات کردم! یک .....
    1
    22
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Kumasi - هرتسلیا، اسرائیل

    مردک بی سواد تو خودت رو به خریت زدی اما مخاطب ازجهالت و دریوزگی تو آگاهه. حیف توکه بهت بگویند ایرانی! مردک کوته فکر کاش به جای این اراجیف کمی جدول حل میکردی تا مخ معیوبت سامان بگیره.
    4
    68
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    ادوینو - گوالف، کانادا

    شما دقیقا راست میگید اما بر هیچکس پوشیده نیست که شاه اگر در موردی اطلاعات یا دانش آن را نداشت از متخصصان در آن در امور کمک میگرفت البته چاپلوسان در همه قرنها به چاپلوسی ادامه میدهند واین از ناچاری وضعف است که اکنون هم ما شاهدش هستیم تا بوده همین بوده از برای احتیاجات.
    43
    5
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    شیرمردان - سیدنی، استرالیا

    سواد خمینی و خامنه‌ای در توضیح آفتابه توالت و دخول به پسر در نوشته هاش پیداست. در گفتن اقتصاد مال خر است پیداست‌.
    4
    57
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۰
    007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد

    خمینی، خامنعی و اخمخی نژاد باسوادن؟؟ فوکه قطبی!! با اون شکمه گرده مفتخورت، تو کسی نیستی که شاه را به زبانه کن لیست میاوری، لجن!!
    4
    49
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Vafadar - برلین، آلمان

    سه زبان دانستن ربطی به سواد سیاسی داشتن ندارد.حرف آقاخسرو درست است.شاه علوم سیاسی یا حقوق بین الملل یا وکالت یاتاریخ وفلسفه نخوانده بود.پس سواد سیاسی نداشت.فقط وارث تاج وتخت بود.یعنی اگر وقایع جنگ جهانی طوردیگری رقم میخوردورضاشاه با تیپای افسرهندی ازکشوربیرون نمیرفت،خود رضاشاه اورا(محمدرضا)بجانشینی خود انتخاب نمیکرد.
    61
    3
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Vafadar - برلین، آلمان

    آیاهرکسی که بگویدآلمانی وانگلیسی(وفرانسه) میدانم میتواند وزیریا بالاترازاوشاه باشد؟؟لنین باآنهمه سوادسیاسی وتاریخی در جواب کمینترن که پرسیده بود چه تخصصی دارید؟نوشت:هیچ!این بخاطر اعتمادبنفس بالای او بود.مدعیان امروزین سواددار بودن بیسوادانی بیش نیستند.
    54
    3
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۳
    bachchetehroon - ونکوور، کانادا

    خسرو چاقال! . ساندویچ فروشی علیاحضرت ملکه فرح پهلوی عیب است و شغل تو که به پا اندازی برای جمهورس اسلامی ارتقا!! پیدا کردی عیب نیست؟؟! حیف اون ملکه زیبا و با وقار که بر پلشتهایی مثل تو سلطنت میکرد.
    3
    49
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    ekman - شیراز، ایران

    اشغال کله نون به نرخ روز خور خفه شو
    4
    45
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان

    Vafadar - برلین، آلمان
    کافیه آدم روضه خون باشه عربی هم بلد نبود اشکالی نداره ولی یک تریلی لازمه که این چرندیات رو بکشه حضرت آیت الله العظمی سید روح الله مصطفوی الموسوی الخمینی مرجع تقلید شیعیان جهان حالا این گاگول چطوری میخواست با پیروان عربش حرف بزنه لابد مترجم لازم داشت! اینکه لنین گفت هیچ تخصصی نداره خب دروغ نگفت واسه همین هرکی باهاش مخالفت کرد رو فرستاد گولاک تا یخ بزنه بیش از بیست میلیون نفر رو کشت این شیوه کسانی است که تخصص علمی و عملی ندارند ولی بجاش در قتل و اعدام متخصصند
    2
    24
    ‌چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۲۳:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    کیانپور - ونکوور، کانادا
    در باره این مقاله و سخنان خسرو معتضد چند نکته قابل تامل است:. 1) کتابهای معتضد بیشتر ذاستانسرایی است و نه نقد و تحلیل تاریخی از منظر علمی. از نظر من فقط کتاب قیصر و شاه (تاریخ روابط 300 ساله آلمان و ایران) بهترین کتاب اوست. 2) بهرام مشیری هم گفت که در سیستم گذشته ضعف و مشکل وجود داشته. البته پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی در دوران پهلوی را نمی شود انکار کرد. 3) وقتی آخوندها رفتند (البته اگر اربابان آنها اجازه دهند) باید از میان افراد تکنوکرات ایرانی یک دولت موقت تشکیل شود که مسولیت ایجاد اصلاحات سیاسی اقتصادی و اجتماعی برگذاری همه پرسی و انتخابات آزاد را داشته باشد. در این بین گروههای مختلف سیاسی باید با مردم گفته گو کنند و با یکدیگر مناظره داشته باشند تا مردم بهتر بتوانند نظام آینده را انتخاب کنند.
    5
    16
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    این داستان مسخره ای که در مورد اون دختر فرانسوی گفته فقط یک مشت گاگول باور میکنند!! یک بار ساواک سر راه آخوند فلسفی و آخوند شجونی یک زن تن فروش قرار داد با اینکه اون خانم به این دو آخوند گفته بود که شوهر داره ولی هر دو این آخوندها با اون زن رابطه جنسی برقرار میکنند و ساواک مخفیانه از هر دو این اقایان عکس میگیره کار این دو اخوند تهوع آور نبود ولی کار شاه تهوع آور بود با اینکه با اون دختر فرانسوی رابطه برقرار نکرد 🤮
    3
    19
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    نمی‌ دانم شاید هم راست می‌‌گوید. فرح در پاریس ساندویچ می‌‌فروخت. پرسش این است.فلان فلان شده‌ها تخم ابلیس .زمانی که یک ملکه چنین خلقی و مستضعف دارید، چرا افتادید دنبال "ک.." مستضعف‌ها و خلقی‌ها روسی و عربی‌؟ سر مال مستضعف خودمان خار داشت؟
    6
    18
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    Vafadar - برلین، آلمان
    هر کی‌ می‌‌گوید رطب تو دیگر بشین بتب. اخر ..... تو را چه به لنین؟ خیر امام امام امت سواد داشت. از آفتابه می‌‌نوشید. با آفتابه وضو می‌‌گرفت. با آفتابه جایگاه مبارک را می‌‌شست. هنوز یادمان نرفته اول سال ۵۷ پزشگان کودک برا بیعت به نزد او رفتند .امام "گ.." فرمودند. این خوب است برا اسلام که شما پزشگ کودک هستید. بروید بیشتر درس بخوانید تا بزرگسالان را هم مدوا کنید.
    6
    22
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۵:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Iryana2014 - بیتالمقدس، فلسطین
    خدا پدر مادرت بیامرزه تنها کسی که حرف حقیقت با جسارت بیان میکنه
    14
    3
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    Iranievatanparast - مادرید، اسپانیا
    آقا شما غلط کردی و......خوردی انتر بیسواد
    3
    11
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Vafadar - برلین، آلمان
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    ادبیات بسیار ناپخته ای دارید.شما اگر حقوق یا علوم سیاسی خوانده اید میتوانید با من بحث کنید.شاه سواد سیاسی نداشت.شما ثابت کن که داشت.سیاستمدار باید علوم سیاسی یا تاریخ وفلسفه یا حقوق خوانده باشد.ازشکم مادر کسی سیاستمدار زاده نمیشود.به ارث هم نمی رسد.
    14
    3
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    millionaire - منچستر، انگلستان
    کجاش گفته شاه سواد نداشت ؟! تیترش برای جلب خواننده ست ، همه میگن بزار ببینیم چی میگه این بابا ولی بعد که میخونی میبینی اصلن همچین جمله ای نگفته که این بابا !!!!!!
    8
    2
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    millionaire - منچستر، انگلستان
    شاه سواد داشت ولی عرضه نداشت ، ترسو و خیالاتی بود ، واقعگرا نبود ، ولی هویدا خداییش باسواد و با تجربه بود آخرش هم مظلوم کشته شد شاه زندانیش کرد به هوای اینکه سر و صدا رو بخوابونه ، آخرش هم یه جورایی انگار یادش رفت و این بدبخت رو تو زندان جا گذاشت
    6
    4
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    Vafadar - برلین، آلمان
    حالا نه تمام مسئولین حال حاضر از اون رهبر گاگول و رئیس جمهور شش کلاس و تمام او وزیر و وکیلهای اختلاسگر همه باسواد و تحصیلکرده در رشته های کاری خودشون هستند!! یکی این حرف رو میزنه که حکومت دلخواهش پر باشه از افراد تحصیلکرده نه یک مشت گاگول اختلاسگر! یارو گچکار بوده شده سرلشگر بدون اینکه دانشکده رفته باشه
    3
    7
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    مگر مجبوری چرند بنویسی شاه هویدا رو زندانی کرد؟ گاگول برو بخون ماجرای هویدا رو بعد بیا اینجا چرند بنویس خودش قبول نکرد که از ایران بره اول به خاطر مادرش دوم اینکه میگفت من کاری نکردم و کاره ای نبودم کسی به من کاری نداره
    3
    8
    ‌پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    millionaire - منچستر، انگلستان
    شاه خائن انقدر گرم خالی کردن خزانه بود که هویدای بدبخت رو جا گذاشت ، اصلن هویدا چرا باید زندانی می‌شد ؟! ۱۳ سال نخست وزیرت بود بی پدر قدرنشناس
    5
    1
    جمعه ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.