وقتی فروشنده کارتن حاوی لپ تاپ را به دست تازه عروس داد، او ناگهان کارتن را برداشت و از خانه فرار کرد. در این هنگام داماد ۲۴ ساله نیز اسلحه کلت جنگی را بیرون کشید و زن جوان را به همراه شوهر خواهرش تهدید کرد که اگر تکان بخورند یا به دنبال آنها بروند، جانشان را از دست خواهند داد.
عروس و داماد جوانی که با خرید سلاح جنگی از غرب کشور، قصد داشتند سرقتهای مسلحانه را در مشهد آغاز کنند، پس از اولین دستبرد مسلحانه با نیسان آبی، در حالی به چنگ قانون افتادند که به خاطر سرقت لپ تاپ مستعمل، شلیک کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، هنوز ساعتی به نیمه شب بیست و دوم مرداد باقی نمانده بود که زنگ تلفن همراه زن جوان به صدا درآمد. او یک دستگاه لپ تاپ مستعمل را در سایت واسطه گری دیوار به فروش گذاشته بود و افرادی برای اطلاع از مشخصات کلی لپ تاپ با شماره تلفن زیر آگهی تماس میگرفتند.
این بار پسر جوانی از آن سوی خط گفت: «من و همسرم الان در خارج از شهر هستیم و قصد خرید لپ تاپ را داریم، اما حدود ۲۰ دقیقه دیگر به شهر میرسیم و اگر نشانی منزل را بدهید برای مشاهده لپ تاپ میآییم!» زن جوان که در خانه تنها بود از خریداران خواست کمی دیرتر بیایند!
چرا که همسرش در منزل نبود و او قصد داشت با شوهر خواهرش تماس بگیرد و از او بخواهد هنگام فروش لپ تاپ در منزل او حضور داشته باشد. دقایقی بعد شوهر خواهر زن جوان به مجتمع مسکونی باجناقش رفت و آنها منتظر خریداری ماندند که قرار بود لپ تاپ مستعمل را به مبلغ ۳۰ میلیون تومان بخرد. هنوز ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که خودروی نیسان آبی در خیابان هفت تیر ۹ توقف کرد.
زوج جوانی از خودرو پیاده شدند و به سمت یکی از مجتمعهای مسکونی رفتند. تازه داماد نگاهی به اطراف انداخت و سپس کلید زنگ آیفون تصویری را فشرد. زن جوان هم که منتظر خریدار لپ تاپ بود با مشاهده تصویر زوج جوان بلافاصله در را باز کرد و این گونه صحنه وحشتناکی رقم خورد.
«شایان» اسلحه کلت کمری را زیر پیراهنش جابه جا کرد و به همراه تازه عروس وارد منزل زن جوان شدند. لحظاتی بعد فروشنده لپ تاپ را از کارتن بیرون آورد و به همراه متعلقات آن به زوج جوان نشان داد. تازه عروس نگاهی به نامزدش انداخت و سپس از فروشنده خواست تا مبلغی را به آنها تخفیف بدهد.
آنها که با نقشهای پلید وارد منزل زن جوان شده بودند، تلاش میکردند هنگام چانه زنی برای تخفیف، موقعیتها و اوضاع را بسنجند تا زمان اجرای نقشه دچار مشکل نشوند. حدود ۱۵ دقیقه بعد، دختر ۱۹ ساله درحالی که وانمود میکرد از خرید لپ تاپ رضایت دارد، از زن جوان خواست تا لپ تاپ را داخل کارتن بسته بندی کند و متعلقات آن را نیز درون آن قرار دهد.
وقتی فروشنده کارتن حاوی لپ تاپ را به دست تازه عروس داد، او ناگهان کارتن را برداشت و از خانه فرار کرد. در این هنگام داماد ۲۴ ساله نیز اسلحه کلت جنگی را بیرون کشید و زن جوان را به همراه شوهر خواهرش تهدید کرد که اگر تکان بخورند یا به دنبال آنها بروند، جانشان را از دست خواهند داد.
زن جوان که از شدت ترس، فقط حیرت زده به اسلحه مینگریست و جرئت فریاد زدن را هم نداشت، در جای خود میخکوب شد و بی حرکت ایستاد. در این لحظه بود که مهاجم مسلح نیز بی درنگ از واحد آپارتمانی خارج شد و سراسیمه به همراه نامزدش به طرف نیسان آبی دویدند که در همان نزدیکی پارک بود.
شوهر خواهر زن جوان هم بلافاصله پس از فرار دزدان مسلح، پلهها را به سرعت پشت سر گذاشت و از مجتمع مسکونی بیرون آمد، ولی هنوز در جست وجوی سارقان بود که ناگهان صدای شلیک گلوله سکوت شبانگاهی را شکست و مرد جوان را از حرکت بازداشت.
تازه داماد مسلح برای فرار از محل و جلوگیری از تعقیب دیگران، گلولهای شلیک کرد و سپس به همراه نامزدش سوار نیسان آبی شد و پدال گاز را فشرد. با وجود این صحنه ترسناک، مرد جوان موفق شد چند شماره از پلاک نیسان آبی را به خاطر بسپارد.
به گزارش روزنامه خراسان، دقایقی بعد خبر سرقت مسلحانه و شلیک شبانگاهی دزدان مسلح، در بیسیمهای پلیس پیچید.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، کارآگاهان بلافاصله رصدهای اطلاعاتی را با چند شماره پلاکی آغاز کردند که مرد جوان در اختیار آنها گذاشت، اما بررسیها نشان داد که زوج جوان با استفاده از شگردی خاص، شمارههای پلاک را تغییر داده اند و عددهایی که مرد جوان به خاطر سپرده بود، جعلی است.
براساس این گزارش، بازبینی شبانه دوربینهای مدار بسته و ترافیکی نیز در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان تا صبح روز بعد به ردزنیهای اطلاعاتی ادامه دادند.
آنها پس از گذشت حدود ۲۴ ساعت از این ماجرای وحشتناک، بالاخره موفق شدند شمارههای اصلی پلاک وانت نیسان را به دست آورند.
چند ساعت بعد مخفیگاه دزدان مسلح در بولوار خیبر مشهد شناسایی شد و به طور نامحسوس زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت، اما از خودروی نیسان آبی در محل خبری نبود. به همین دلیل برخی از کارآگاهان با پوششهای مبدل تحقیقات پلیسی را ادامه دادند تا این که مشخص شد جوان سارق در منزل پدر نامزدش حضور دارد.
این گونه بود که عملیات دستگیری به تاخیر افتاد و کارآگاهان در اطراف مجتمع مسکونی مستقر شدند تا این که حدود ساعت ۲ بامداد، تازه داماد ۲۴ ساله سوار بر خودروی نیسان آبی وارد کمین کارآگاهان شد و به سمت پارکینگ مجتمع مسکونی حرکت کرد.
در این هنگام ناگهان همه نیروهای عملیاتی در اطراف وانت نیسان حلقه زدند و «شایان» را در میان بهت و ناباوری دستگیر کردند. آنها سپس با هماهنگیهای قضایی وارد منزل پدر زن وی شدند و نامزد ۱۹ ساله اش را نیز به دام انداختند.
عقربههای ساعت ۴ بامداد را نشان میداد که در بازرسی از مخفیگاه سارقان یک قبضه سلاح کلت جنگی و یک قبضه سلاح وینچستر به همراه مقادیری مهمات و تیرهای جنگی کشف شد و عروس و داماد جوان به پلیس آگاهی انتقال یافتند.
زوج مذکور که از حدود شش ماه قبل پای سفره عقد نشسته بودند تا در آینده زندگی مشترک خود را آغاز کنند، بی درنگ مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفتند و به سرقت مسلحانه لپ تاپ با شلیک گلوله اعتراف کردند.
«شایان» که هیچ راهی جز بیان حقیقت نداشت، درباره چگونگی تهیه سلاح و دستبرد مسلحانه در مشهد گفت: مدتی قبل یک دستگاه وانت نیسان به طور اقساطی خریدم تا با آن کار کنم و هزینههای زندگی ام تامین شود، اما کار نبود و من هم نمیتوانستم ماهانه مبلغ دو میلیون تومان اقساط خودرو را بپردازم. این بود که تصمیم گرفتم از طریق سرقت مسلحانه به پول برسم.
جوان متهم به سرقت مسلحانه ادامه داد: موضوع را با نامزدم در میان گذاشتم و سپس با جست وجو در صفحات اجتماعی اینستاگرام به یکی از فروشندگان سلاح در غرب کشور دست یافتم و با او برای خرید اسلحه وارد گفتگو شدم، اما فروشنده مدعی بود که فقط با پول نقد اسلحه میفروشد.
به ناچار به همراه نامزدم به غرب کشور رفتیم و دو قبضه سلاح کلت و وینچستر را به همراه مهماتش به مبلغ ۱۰ میلیون تومان خریدیم و به مشهد بازگشتیم. بعد هم وارد سایت دیوار شدیم تا طعمهای برای سرقت پیدا کنیم که مبلغ ۳۰ میلیون تومانی یک دستگاه لپ تاپ فروشی توجهم را جلب کرد و تصمیم به سرقت گرفتم.
این بود که نقشه دستبرد مسلحانه را طرح کردم و از نامزدم خواستم مرا همراهی کند تا هنگام معامله کسی به ما مشکوک نشود، اما این اولین سرقت مسلحانهای بود که انجام دادیم و خیلی زود هم دستگیر شدیم. اگرچه بعد از انجام سرقت پشیمان شدیم، ولی دیگر پشیمانی سودی نداشت و ...