ویروس ناشناخته‌ای که می‌تواند از بدن در برابر آبله میمون محافظت کند

بی بی سی:در آغاز قرن ۱۹، وحشت از بیماری لندن را فراگرفت و شب‌نامه‌هایی حاوی اطلاعات مختلف ردوبدل می‌شدند.

گروه کوچکی از پزشکان جنجالی به نگرانی‌ از یک روش نوین پزشکی دامن زده بودند. در این روش، از ویروسی که تصور می‌شد گاو را بیمار می‌کند، برای مقابله با یک ویروس هم‌خانواده یعنی آبله انسان استفاده می‌شد.

این روش واکسیناسیون نام گرفت که ریشه آن کلمه لاتین «واکسینوس» است به معنی «از گاو». شواهد اولیه حاکی از آن بود که این شیوه جدید، فوق‌العاده مؤثر بود و می‌توانست ۹۵ درصد مردم را از آبله محافظت کند. آبله نزدیک به ۳۰ درصد مبتلایان را می‌کشت و بقیه را برای تمام عمر دچار ناتوانی و از ریخت‌افتادگی می‌کرد. حتی این امید وجود داشت که این روش بتواند این بیماری را برای همیشه ریشه‌کن کند.
بحران آبله گاوی
تشویش و نگرانی بحدی بود که یک نشریه ضدواکسن در مطلبی کاملاً جدی در سال ۱۸۰۲ واکسن را چنین تصویر کرد: یک گاو-هیولای ترسناک با دهان و دندان‌ کوسه، پوستی پر از زخم، با دمی چندش‌آور و پیچ‌خورده که از سبدهایی پر از نوزاد تغذیه می‌کرد. به نظر می‌رسید این نوزادان بی‌هیچ تغییری از دستگاه گوارشی این گاو-هیولا عبور می‌کنند و وقتی از پشت آن بیرون می‌افتند همه‌شان شاخ درآورده‌اند.

خیلی طول نکشید که گروه‌های بدبین به واکسن هم پیدا شدند. در این میان پزشکانی هم بودند که اعتقاد داشتند «اخلاط حیوانی» مانند ویروس آبله گاوی جایی در بدن انسان ندارند. یک شایعه حیرت‌آور دیگر این بود که کودکان واکسینه، به مرور خصلت‌های گاوی پیدا می‌کنند، لکه‌های پوست مثل گاوهای شیرده پیدا می‌کنند و حتی خطر بروز افکار گاوی در آنها وجود دارد. یکی از ضدواکسن‌های سرشناس حتی مطرح کرد که زنان واکسن زده ممکن است به گاوهای نر تمایل پیدا کنند.

واقعیت این است که تمام ضدواکسن‌ها‌ در اشتباه بودند. هدف این روش جدید تزریق عصاره گاو به مردم بی‌گناه نبود. آبله گاوی یک ویروس عادی بود و در طول چند قرن توانست ویروس آبله را به انقراض بکشاند.

اما احتمال دارد آبله گاوی هیچ ربطی به گاو نداشته باشد، واقعیت این است که تا امروز کسی نمی‌داند ویروسی که توانست ویروس آبله انسانی را از بین ببرد از کجا آمده است اما هنوز هم برای تولید واکسن از جمله ‌واکسن آبله میمون از این ویروس استفاده می‌شود.
نمونه‌هایی از واکسن های اولیه آبله هنوز در موزه‌های سراسر جهان یافت می‌شودسازمان بهداشت جهانی بتازگی در باره شیوع آبله میمون، وضعیت اضطراری سلامت جهانی اعلام کرده است. این ویروس که در پنج دهه گذشته فقط در آفریقا دیده می‌شد، از حدود سه ماه پیش (مه ۲۰۲۲) شروع به گردش در دنیا کرده است. دانشمندان برای مبارزه با آن به دو واکسن روی آورده‌اند که قبلاً برای آبله انسان استفاده‌ می‌شدند، ای‌سی‌ای‌ام ۲۰۰۰ و ایموانکس (اینوامیون). در ایالات‌متحده تنها این دو واکسن برای آبله میمون مجوز دارند. اتحادیه اروپا بتازگی به‌ واکسن ایموانکس مجوز داده است. هر دو واکسن بی‌خطرند و به اعتقاد متخصصان کارایی بالایی دارند. اما هردو به همان معمای حل‌نشده مربوطند.

دانشمندان برای بیش از یک قرن تصور می‌کردند واکسن آبله از ویروس آبله گاوی ساخته می‌شود. این توضیحی است که همچنان در بسیاری از وب‌سایت‌ها و مطالب درسی در سراسر جهان‌ دیده می‌شود. اما در سال ۱۹۳۹، تقریباً ۱۵۰ سال بعد از ابداع واکسیناسیون، آزمایش‌ها نشان دادند که ماده اصلی واکسن، ویروس آبله گاوی نیست. تعیین توالی ژنتیکی هم این را تأیید کرده است. آنچه می‌دانیم این است که واکسن‌های قدیم آبله و واکسن‌هایی که امروز برای آبله میمون استفاده می‌شوند، از ویروس ناشناخته‌ای ساخته‌شده‌اند که هنوز کسی نتوانسته منشا آن را شناسایی کند. این عامل بیماری‌زای اسرارآمیز تنها در واکسن‌ پیدا می‌شود.

باوجود دهه‌ها تحقیق و مطالعه، کسی دقیقاً نمی‌داند این ویروس از چه زمانی در واکسن‌های آبله پیداشده است و آیا جایی در طبیعت وجود دارد یا نه. تنها یک مسئله روشن است: میلیون‌ها نفر که از شیوع آبله جان به دربردند، زندگی خود را مدیون این ویروس ناشناخته هستند. بدون آن، شیوع فعلی آبله میمون هم می‌توانست بسیار گسترده‌تر باشد.

خوزه اسپارزا ویروس‌شناس و محقق انستیتوی کخ در آلمان می‌گوید: «مدت‌های طولانی، تا ۱۹۳۹ همه تصور می‌کردند آن چیزی که ما واکسینیا می‌نامیم یا واکسن آبله، همان ویروس آبله گاوی است. اما بعدا کشف شد که ویروس واکسن آبله با آبله گاوی فرق دارد. از آن به بعد پذیرفته‌ایم که ویروس آبله گاوی و واکسینیا دو ویروس متفاوت هستند که منشا دومی ناشناخته است.

اما چطور این اتفاق افتاده است؟ این ویروس از کجا آمده است؟ آیا ما ممکن است روزی بتوانیم منشا آن را در طبیعت پیدا کنیم؟
یک ارتباط خیلی انگلیسی
در دنیا ادوراد جنر را مبتکر و مبدع واکسیناسیون می‌دانند، پزشکی موسفید که در سال ۱۷۹۶، کشف این شیوه نوین را اعلام عمومی کرد. داستانی که معمولا نقل می‌شود، داستان زنان زیبای شیردوش است و لحظه‌ «یافتم» و آزمایش‌هایی کاملا مسئله‌دار از نظر اخلاق پزشکی. واقعیت این است که این داستان مرسوم، دقیق و مطابق با واقعیت نیست.

نسخه بسیار آشنای این داستان چنین روایت می‌شود: جنر متوجه شد زنان شیردوش پوستی بسیار صاف و بدون لک و جای آبله دارند. در آن زمان رد آبله بر خیلی دیده می‌شد. ۸۵ درصد کسانی که از آبله جان به در برده بردند، اغلب آثار واضح مثل جای آبله و و ازریخت‌افتادگی‌ در صورتشان داشتند. او متوجه شد کسانی که به دلیل کار و نوع تماس‌شان به آبله گاوی خفیف مبتلا شده بودند، کمتر به آبله انسان مبتلا می‌شدند. برای اثبات، جنر بدون اینکه به کسی بگوید، پسر هشت‌ساله ناشناسی را به ویروس آبله گاوی آلوده کرد و بعد او را در معرض آبله قرار داد تا بفهمد آیا به آبله انسانی مبتلا می‌شود یا نه. پسرک آبله نگرفت و زنده ماند.
ارتوپوکس‌ویروس در طبیعت و در جاهای دیگر وجود دارد بنابراین یافتن منشا ویروس برای واکسن‌های آبله چالش برانگیز استواقعیت این است که سه دهه قبل از آن، پزشک دیگری به این کشف غیرمترقبه رسیده بود. او تازه به تورنبری در گلاسترشر فرستاده ‌شده بود. دکتر جان فیوستر در مطب خود «واریولاسیون» انجام می‌داد، شیوه‌ای قدیمی برای مصونیت از آبله. پوست فردی را که آبله نگرفته بود خراش می‌دادند و کمی چرک تاول‎های آبله یک بیمار را به آن می‌مالیدند.

این روش قرن‌ها در سراسر آسیا از هند تا تبت استفاده می‌شد اما اروپایی‌ها با آن آشنا نبودند تا اینکه بانو مری ورتلی مونتاگیو با این روش در استانبول، در آن زمان قسطنطنیه نامیده می‌شد، آشنا شد و در قرن هجدهم آن را در بریتانیا تبلیغ کرد.

اگر واریلاسیون با موفقیت پیش می‌رفت، جای زخم آبله در محل خراش باقی می‌ماند که نشان می‌داد سیستم ایمنی راه مقابله با آبله را یاد گرفته است و آن را می‌شناسد. اگر واریلاسیون موفقیت نبود، ویروس در بدن فرد پخش می‌شد و معمولاً می‌مرد، برای ۲ تا ۳ درصد افراد این اتفاق می‌افتاد.

اما در شهر تورنبری، برخی هیج واکنشی به واریولاسیون نشان نمی‌دادند و حتی وقتی تکرار می‌شد، واریولاسیون کاملاً ناموفق بود. دکتر فیوستر گیج شده بود تا اینکه یک کشاورز به او گفت تازه آبله گاوی گرفته و مصون شده است.

دکتر آرتور بویلستون، آسیب‌شناس بازنشسته و نویسنده کتاب «نفی مشیت الهی: آبله و انقلاب فراموش‌شده پزشکی در قرن هجدهم» می‌گوید در آن زمان . آبله گاوی محدود به جنوب غربی بریتانیا بود و این بیماری هیچوقت در بریتانیا خیلی شایع نشد، شیوع هرچند سال یک‌بار پیش می‌آمد و کشاورزان بیماری را می‌شناختند اما نسل جوان‌تر شروع کرده بود به اینکه ابتلا به آبله گاوی را به مصونیت به آبله انسانی ربط بدهد.

این دانش محلی انگار به جنر هم رسیده بود. او در همان جامعه پزشکانی‌ بود که فیوستر هم عضوش بود.

در ۱۴ مه ۱۷۹۶، جنر کمی از چرک تاول دست یک زن شیردوش را گرفت که از گاوی به نام شکوفه‌ آبله گرفته بود. جنر با این چرک، پسر هشت‌ساله‌ای را واکسینه کرد. جنر شش هفته بعد برای پسربچه واریولاسیون انجام داد اما هیچ علامتی در او بروز نکرد. او متوجه شد این شیوه موثر است.

خوزه اسپارزا می‌گوید: «آنچه آنها مشاهده می‌کردند همان است که امروز می‌دانیم، ابتلا به یکی از ویروس‌های خانواده آبله، در مقابل بقیه مصونیت ایجاد می‌کند.»

اما در سال ۱۹۳۹ شواهدی به دست آمد که این روایت را دچار مشکل جدی کرد. در آزمایش مشخص شد پادتن‌های (آنتی‌بادی) ناشی از واکسن آبله و پادتن حاصل از ابتلا به خود آبله گاوی از یک گاو، با هم فرق داشتند و در واکنش به دو ویروس متفاوت تولید شده بودند.
موش های کیسه‌ای گامبیایی که اغلب از آنها برای یافتن مین استفاده می‌شود از میزبانان طبیعی آبله میمون هستندیک گروه بزرگ
از قرار معلوم فقط انسان‌ با ویروس‌های آبله (پاکس) در جنگ نیست. این خانواده بزرگ شامل ده‌ها ویروس مختلف است که هر کدام در طیف وسیعی از حیوانات، میزبان خود را دارند. حتی سوسک‌های سرگین‌غلطان هم آبله خود را دارند. آبله‌ای که بهتر است آن را آبله انسانی بنامیم به سرده اورتوپاکس تعلق دارد، مثل دیگر ویروس‌های آبله خاص پستانداران از جمله آبله اسب، آبله شتر، آبله بوفالو، آبله خرگوش، آبله موش، آبله میمون و آبله راکون.

واکسینیا هم عضو دیگر این سرده است، همان ویروسی که تا اوایل دهه ۷۰ میلادی، قبل از توقف واکسیناسیون عمومی، همه با آن واکسینه شدند اما پیدا کردن نیای این ویروس در طبیعت میسر نشده است.

یک احتمال برای منشأ آن آبله اسب است.

جنر در مقاله اصلی‌اش درباره واکسیناسیون توضیح می‌دهد که منشا ویروس آبله گاوی ممکن است آبله اسب باشد که در آن زمان به آن «گریس» می‌گفتند. او به مورد بخصوص اشاره می‌کند، کمک‌باغبانی متوجه شد اسب‌های ارل برکلی به آبله مبتلا هستند و بعد متوجه شد خودش و گاوهایی که شیرشان را می‌دوشید هم مبتلا شده‌اند. بیست‌وپنج سال بعد، همان مرد با خانواده‌اش برای واریلاسیون به مطب دکتر جنر رفت. واریلاسیون به او جواب نداد. بااینکه واریلاسیون را چند بار تکرار کرد هیچ اثری در او ظاهر نشد. بعدا تمام خانواده این مرد مبتلا به آبله شدند اما خودش «از تماس با این عفونت هیچ آسیبی ندید.»

دکترجنر بی‌اینکه بداند با آبله گاوی سروکار دارد یا آبله اسب یا آبله‌ای که مدام بین دو حیوان در رفت و آمد است، به کارش ادامه داد. بعد از اختراع واکسن، او زندگی‌اش را وقف تسهیل تامین و توزیع و بهبود راه‌های تزریق کرد.

اما شیوع گسترده آبله گاوی نسبتاً نادر بود و بعد از رواج واکسیناسیون، پیدا کردن چرک آبله برای ساخت واکسن تبدیل به مشکلی بزرگ شد. جنر بعد از اولین آزمایش واکسیناسیون، دو سال نتوانست تحقیق بیشتری انجام بدهد. بیماری در آن منطقه ناپدید شده بود.

تلاش‌های اولیه جنر بر اساس انتقال ویروس از یک فرد به‌ فرد دیگر بود. هر مبتلای جدید به آبله، منبع تأمین چرک برای واکسیناسیون نفر دیگر می‌شد. در آن زمان هیچ روش خالص‌سازی وجود نداشت و از یخچال‌هایی که در آنها ویال‌های آماده تزریق ردیف باشند خبری نبود.

روش کمی پیچیده‌تر، خیساندن گلوله‌های نخ در مایع عفونی و بعد خشک کردن آن بود. این لیقه را می‌شد به اقصی نقاط دنیا فرستاد. در سال ۱۸۰۰ جنر ریسمان‌های آغشته به چرک آبله را به نیوفاندلند کانادا فرستاد، تقریبا ۳۶۰۰ کیلومتر دورتر. این لیقه‌ها به واکسیناسیون صدها نفر کمک کرد.
اولین شکاکان واکسن در جهان نگران ترس از تلقیح آبله بر اساس آبله گاوی بودندبا این‌همه، این روش‌ها مطمئن نبودند. اگر مشکلی در رساندن واکسن‌ ایجاد می‌شد، باید تمام فرآیند را از اول شروع می‌کردند یعنی باید اول گاو مبتلا به آبله پیدا می‌کردند.

یک ‌راه حل گسترده کردن دایره حیواناتی بود که از آنها استفاده می‌شد. اسب‌ واضح‌ترین گزینه بود و بعد از مدتی معلوم شد ویروس آبله‌ای که از اسب گرفته می‌شود بخوبی ویروسی که از گاو گرفته شده کارایی دارد. نتیجه بقدری خوب بود که تا سال ۱۸۱۷ جنر کاملاً «ساخت واکسن از گاو» را رها کرد و به «گرفتن واکسن از اسب» روی آورد. اینجا بود که چرخه و مناسبات توزیع واکسن- به‌علاوه انواع دیگر واکسن که از اسب گرفته می‌شدند- تأثیر خود را بیش از پیش نشان دادند.

در سال ۱۸۱۷ جنر یک محموله مایع لنفاوی عفونی را به اداره ملی واکسن در لندن فرستاد. این مایع که از کسانی گرفته شده بود که با آبله اسبی واکسینه شده بودند، از آن مرکز بین پزشکان توزیع می‌شد.. البته دیگر از نخ آغشته به چرک استفاده نمی‌شد و مایع عفونی را در لوله‌هایی کوچک از جنس طلا جابجا می‌کردند. آیا در همان زمان بود که واکسن با منشا اسب کم‌کم جای واکسن گاوی را گرفت؟ یا ویروس آبله گاوی از همان اول ویروس اسب بود؟
پیچیدگی غیرمنتظره
بااینکه بیش از دو قرن از اولین واکسیناسیون آبله گذشته است، هنوز بقایای ویروس‌های قدیمی که در واکسن استفاده‌ شدند، در گوشه و کنار موزه‌ها و مجموعه‌های مختلف جهان وجود دارند، بیشتر بشکل کبره زخم یا مایع لنفاوی عفونی در کیت‌های واکسیناسیون.

در سال ۲۰۱۷، دانشمندان از کشورهای مختلف با هدایت خوزه اسپارزا به یکی از این کیت‌های واکسن دست پیدا کردند که در سال ۱۹۰۲ در فیلادلفیا تولید شده بود.

ژنوم (ماده ژنتیکی) ویروس‌های اورتوپاکس بسیار بزرگی است با دو رشته دی‌ان‌ای. دانشمندان از روی کیت واکسیناسیونی که پیداکرده بودند، ژنوم این ویروس قدیمی را تقریباً کامل بازسازی کردند.

خوزه اسپارزا می‌گوید: «این واکسن‌ها بیش از ۱۰۰ سال در دمای اتاق نگهداری شده بودند» اما روش‌های بسیار پیشرفته امروزی این امکان را فراهم کرد که ماده ژنتیکی آسیب‌دیده در این نمونه‌ قدیمی را بازسازی و توالی ژنتیکی آن‌ را تعیین کنند.

آنچه این دانشمندان یافتند، این فرضیه را تایید می‌کند که در منشا حیوانی ویروس آبله اشتباه شده، آنها هیچ ردی از آبله گاوی در نمونه‌ای که آزمایش کردند نیافتند اما به ‌جایش شباهت زیادی به ویروس آبله اسب دیدند که در ماه مه سال ۱۹۷۶ در مغولستان پیداشده بود: «این تنها توالی ژنتیکی است که از آبله اسب ‌داریم. فقط همین یکی راداریم» اما همین یکی «بسیار به آنچه در واکسن قدیمی بود شبیه است.»
ادوارد جنر مردی عموماً به عنوان مخترع واکسیناسیون شناخته می‌‎شوداز آن به بعد، این دانشمندان توالی ژنتیکی ویروس‌های واکسن‌های قدیمی دیگری را تعیین کرده‌اند. خوزه اسپارزا می‌گوید: «در بین ۳۱ نمونه‌ای که آزمایش کردیم، هیچ‌کدام حاوی آبله گاوی نبوده‌اند.» تحقیقاتی که گروه دیگری از دانشمندان انجام دادند هم به نتیجه مشابهی رسیده است.

نکته دیگر اینکه ویروس واکسن‌های قدیمی -واکسن‌هایی که از اواسط تا اواخر قرن نوزدهم در فیلادلفیا تولید شدند- شباهت زیادی به ویروسی داشت به نام کانتاگلو که در برزیل در احشام دوره‌ای شیوع پیدا می‌کند. این هم آبله گاوی نیست. فرضیه این است که این ویروس خیلی سال پیش از یک واکسن آبله به طبیعت منتقل ‌شده است.

به ‌این ‌ترتیب به نظر می‌رسد بیشتر واکسن‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در واقع از آبله اسب درست ‌شده بوده‌اند، یا هیچ‌وقت از آبله گاوی استفاده‌ نشده یا اینکه بسرعت با ویروس هم‌خانواده‌اش در اسب جابه‌جا شده است.

اما هنوز تمام معما حل نشده، به قول خوزه اسپارزا «هنوز معمایی باقی‌مانده که حل نکرده‌ایم.»

تیم او بتازگی شواهدی پیدا کرده‌اند -البته هنوز منتشر نکرده‌اند- که نشان می‌دهند تغییری بنیادی در تولید واکسن‌های آبله از حدود ۱۹۳۰ ایجاد شد و «در حال حاضر مشغول بررسی این مدارک هستیم.»

وقتی تیم خوزه اسپارزا واکسن‌های آبله اخیرتر را تعیین توالی کردند دریافتند که در حول و حوش آن سال یک دگردیسی اساسی در واکسن‌های آبله رخ داده است، یعنی بیشتر آنها بر اساس همان ویروس اسرارآمیزی تولید شده‌اند که واکسن‌های امروزی هم از روی آن ساخته می‌شوند. خوزه اسپارزا می‌گوید اصل ژنتیکی «ویروس آبله اسب که تا ۱۹۳۰ برای تولید واکسن استفاده می شد به ویروسی که امروزه واکسینیا می‌نامیم تغییر کرده است. این ویروس از خانواده اورتوپاکس است که منشا آن را نمی‌شناسیم اما قطعاً آبله گاوی نیست.»

چطور این ویروس جایگزین ویروس واکسن‌های قدیمی شده است؟ ممکن است از چه درست ‌شده باشد؟ آیا ممکن است هنوز در طبیعت وجود داشته باشد؟
ویروسی که ناپدید شد
به نظر خوزه اسپارزا این تغییر ناگهانی از یک نوع ویروس آبله به نوعی دیگر احتمالا به نحوه توزیع واکسن‌ ربط دارد: «در صدسال اول، واکسیناسیون انتقال ویروس از بازوی یک انسان به بازوی فردی دیگر بود. در ۱۸۶۰ دانشمندان ایتالیا و فرانسه واکسن حیوانی را عرضه کردند. آنها فهمیدند به‌ جای منتقل کردن ویروس از انسانی به انسان دیگر، می‌توانند ویروس را وارد بدن گاو کنند و آنجا نگهداری کنند. بتدریج این روش تولید انبوه واکسن به استفاده از حیوانات دیگر مانند گوسفند، اسب و الاغ رسید.

از یک زمانی به بعد، از ویروسی با منشا حیوانی ناشناخته برای تولید واکسن آبله استفاده شده است. هیچ مدرکی در دست نیست که چه کسی، در چه زمانی، چرا و چگونه این کار را کرده، شاید هم کاملاً تصادفی بوده، مثلا در یک مزرعه واکسن‌سازی، سرم اسب یا گاوی را که فکر می‌کردند مبتلا به آبله است برای ساخت واکسن جمع می‌کردند در حالیکه حیوان نه به آبله بلکه به یک ویروس ناشناخته مبتلا بوده است. اما چون این واکسن کارایی داشت ‌کسی متوجه این تفاوت نشد.

کمی بعد از ۱۹۳۰ این ویروس رایج‌ترین ویروس برای تولید واکسن آبله شد و در نیمه قرن بیستم صدها نسخه مختلف آن در دنیا استفاده می‌شد. سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۶۶ برنامه ریشه‌کنی جهانی آبله را اعلام و شش واکسن را برای این منظور انتخاب کرد. از آن زمان دهه به دهه این ویروس ناشناخته غالب‌تر شده است.
این ایده که واکسن آبله بر پایه آبله گاوی است قرن‌هاست که وجود دارداما چطور تا به‌ حال کسی نتوانسته ویروس واکسینیا را در منبع طبیعی‌اش پیدا کند؟

با شیوع آبله میمون ممکن است به نظر برسد ویروس‌های آبله هنوز در رشد و گسترش‌اند اما خیلی از آنها مدت‌هاست که در معرض نابودی‌اند و آبله انسانی در بین آنها تنها نیست.

باور کنونی این است که آبله اسب مرتب در بخش‌هایی از اروپا شیوع پیدا می‌کرده و حتی شاید رایج هم بوده است اما تا سال ۱۹۷۶ که اسب‌های وحشی با ضایعات پوستی و تب در مغولستان بیمار ‌شدند در حیات وحش دیده نشده بود. شاید مراقبت بهتر از حیوانات و بهتر شدن روش‌های تشخیص، ویروس را به انقراض کشانده است.

خوزه اسپارزا می‌گوید «آبله اسب در اوایل قرن بیستم تقریباً در اروپا از بین رفت» و شاید ویروس ناشناخته‌ای که واکسن‌های امروزی از آن ساخته می‌شوند هم دچار چنین سرنوشتی شده باشد: «ما درباره این فرضیه ایده‌پردازی کرده‌ایم.»

با این‌ وجود او ابراز تأسف می‌کند که هنوز تحقیق‌ مفصل و کافی‌ انجام ‌نشده است. وقتی ویروس آبله ریشه‌کن شد، تمایل برای مطالعه ‌هم‌خانواده‌هایش از بین رفت و امروز گروه‌های کمی برای شناسایی ویروس‌های جدید آبله تحقیق می‌کنند از جمله درباره ویروسی که نیای ویروس واکسینا باشد.

خوزه اسپارزا با خنده می‌گوید: «شاید شیوع آبله میمون باعث شود گروه‌های علمی دوباره به تحقیق درباره ویروس آبله تمایل پیدا کنند.»
یک کاربرد جدید
واقعیت این است که این روزها کاربرد این ویروس ناشناخته بیشتر از هر زمان دیگری است. آبله میمون، فامیل نزدیک آبله انسان که اولین بار در سال ۱۹۷۰ کشف شد، تا همین اواخر اکثرا محدود یا مرتبط به آفریقا بود، معمولاً در مناطق حاره‌ای این قاره یافت می‌شد و اغلب جوندگان و پستانداران و میمون‌ها را مبتلا می‌کرد.

آلوده شدن به آبله میمون مشکل‌تر از آبله انسان است و معمولاً با تماس بسیار نزدیک با ترشحات بدن یا اشیا آلوده مانند رختخواب ایجاد می‌شود. برخلاف آبله انسان، آبله میمون بندرت منجر به مرگ می‌شود اما اخیراً موارد شدیدتری گزارش ‌شده که شبیه عفونت‌های آمیزشی است. این بیماری معمولاً تب‌دار است با عوارض پوستی تاول مانند که ممکن است حاوی چرک و بسیار دردناک باشند.

تقریبا سه ماه پیش (مه ۲۰۲۲) این ویروس گسترش بی‌سابقه‌ای در دنیا پیدا کرد. برای کند کردن شیوع، بسیاری از کشورها میلیون‌ها دوز از دو نوع واکسن آبله را سفارش دادند، هر دو واکسن مستقیما از همان ویروس ناشناخته مشتق شده‌اند که از دهه ۱۹۳۰ واکسن‌های آبله بر اساسش ساخته ‌شده‌اند.

یکی از این واکسن‌ها ایموانکس است که شرکت بیوتکنولوژی «باوارین نوردیک» تولید می‌کند که دفتر مرکزی آن در دانمارک است. این واکسن جدید نسخه کم‌ضررتر واکسن قدیمی آبله است که در دهه ۱۹۶۰ اتفاقی تولید شد، وقتی دانشمندی متوجه شد سویه «ترکیه‌ای» ویروس واکسینیا که سال‌ها بود در نطفه تخم‌مرغ کشت می‌داد، دچار جهش شده است.

ویروس واکسینیای آنکارای اصلاح‌شده (ام وی‌ای) که بعدها به واکسن ایموانکس تبدیل شد، آنقدر تغییر کرده که با اینکه هنوز می‌تواند در نطفه تخم‌مرغ خود را تکثیر کند اما نمی‌تواند این کار را در بدن انسان انجام دهد. متخصصان بلافاصله شدند که این تغییرات این سویه ویروس را برای ایمن‌سازی کم‌خطرتر می‌کند. نسخه قدیمی این واکسن بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸ جان ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون انسان را نجات داد اما در موارد بسیار نادری، باعث عفونت‌ کل بدن ‌شده بود. نسخه جدید بمراتب کم‌خطرتر است.

استفاده از ام وی‌ای اوایل گسترده نبود چون در دهه ۱۹۶۰ هنوز معلوم نبود این واکسن کارایی دارد یا نه، به همین دلیل بیشتر برای کسانی استفاده می‌شد که سیستم ایمنی ضعیف‌تری داشتند تا کمی مقاومت‌شان بالا برود. اما آزمایش آن روی حیوانات و همین‌طور نیروهای نظامی نشان داد که این ویروس کارایی خوبی دارد و به همین دلیل امروز تقاضا برای آن زیاد است.

ای‌سی‌ای‌ام ۲۰۰۰ واکسن دیگر آبله است که مطلوبیت کمتری دارد. این واکسن در اوایل دهه ۲۰۰۰ تولید شد تا جایگزین واکسینیا شود که برای ساخت واکسن استفاده می‌شد. کشورهای زیادی از جمله ایالات‌متحده آمریکا و بریتانیا مقادیر زیادی از این واکسن را برای موارد اضطراری، مثلا حمله تروریستی با ویروس آبله، خریده‌اند.

بر اساس گزارش‌های اخیر، از این واکسن برای مقابله با آبله میمون هم استفاده ‌شده اما هنوز مجوزش را دریافت نکرده است. این واکسن برای اکثر مردم بی‌ضرر است اما کاملا بی‌خطر هم نیست، مثلاً می‌تواند در بدن انسان از خود نسخه‌برداری کند و تکثیر شود و به همین دلیل برای افرادی که سیستم ایمنی‌شان ضعیف است مناسب نیست.

دولت آمریکا تا تقریبا یک ماه پیش حدود ۷ میلیون دوز از این دو واکسن‌ آبله را خرید که سال آینده تحویل بگیرد. این‌گونه خریدها باعث کمبود این واکسن شده است. طنز تلخ قضیه این است که شیوع آبله میمون ممکن است به این دلیل باشد که واکسیناسیون آبله را قطع کردیم.

خوزه اسپارزا می‌گوید: «آنچه درباره آبله میمون شاهد هستیم بسیار جالب است. در سال ۱۹۸۰ اعلام شد آبله انسانی کاملا ریشه کن شده است. از آن زمان واکسیناسیون آبله در بیشتر کشورها متوقف شد، مصونیت جمعیت به اورتوپاکس‌ها بتدریج کم شد و شاید به همین دلیل شاهد گسترش آبله میمون در دنیا هستیم.»

بقیه ویروس‌های آبله هم ممکن است از چنین فرصت‌هایی استفاده کنند. ابتلا به آبله گاوی با ویروس طبیعی امروزه بسیار بندرت در احشام دیده می‌شود اما در جوندگان در تمام دنیا، بومی (آندمیک) است. نکته دیگر اینکه از زمان توقف واکسیناسیون آبله در اوایل ۱۹۷۰، ابتلای کودکان بیشتر و بیشتر گزارش ‌شده است.

این روزها ابتلای انسان به آبله گاوی به‌ احتمال‌ زیاد به دلیل تماس با موش‌ یا گربه‌هایی است که ویروس را از جوندگان وحشی گرفته‌اند. در یک مورد بسیار نادر این بیماری از فیل سیرک به فردی سرایت کرده بود. آبله گاوی در بیشتر موارد خفیف است هر چند ممکن است در صورت و دست‌ تاول‌ چرکی ایجاد کند اما برخلاف آبله میمون از فرد به ‌فرد منتقل نمی‌شود.

با این وجود موارد منجر به مرگ هم بوده که مثل ان هم مثل آبله میمون به توقف واکسیناسیون آبله ربط داده شده است. بعضی از کارشناسان حتی تا آنجا پیش‌ رفته‌اند که می‌گویند آبله گاوی خطر بعدی برای سلامت بشر است.

از این رو، تقاضا برای واکسینیا بسیار بالا است.

آیا انسان هیچ‌وقت می‌تواند منشأ این ویروس آبله نجات‌بخش را پیدا کند؟ خوزه اسپارزا با اینکه خوش‌بین نیست و می‌گوید «سوال‌های ما در حال حاضر بیشتر از جواب‌هایی است که پیدا کرده‌ایم»، اضافه می‌کند که او و همکارانش پیشرفت‌هایی کرده‌اند و در ماه‌های آینده اطلاعات و جزئیات بسیار هیجان‌انگیزی را منتشر خواهند کرد.

بدون واکسن آبله، از هر چه که درست ‌شده باشد، دنیا قطعا جای دیگری می‌بود و شاید هنوز در حال مبارزه با طاعون.

آبله هزاران سال بسیاری را کشت و چهره بسیاری را از ریخت انداخت. ما حالا هم مانند اوایل قرن نوزدهم، خطرهایی واقعی پیش رویمان است نه مثلا خطر شبیه شدن به گاو. نباید از ایمن‌سازی غفلت کنیم.
+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.