سالهای طولانی حکومت استبدادی اسلامگرا باعث شده است جایگاه دیانت و مذهب نزد ایرانیان خدشهدار شود. سرزمین ما در طول قرنها پر از تنوع کمنظیری از آیینها و آداب بوده است؛ از یهودیتِ چندهزار ساله که ایران جایگاهی کممانند در کتاب مقدسش دارد تا دیانتِ بهایی که کمتر از ۲۰۰ سال پیش از ایران برخاست و امروز در گوشه گوشه دنیا معتقدانی دارد.
اما کمتر آیینی همچون دین زرتشت و پرستش اهورامزدا با عمق هویت دیرین ایرانی درآمیخته است، دینی که سابقهاش احتمالا به هزاره دوم قبل از میلاد بازمیگردد و بیش از هزار سال دین غالب ایرانزمین بود تا اینکه در پی ظهور اسلام و فتح ایران بهدست عربها، به محاق رفت. اما آیین زرتشت هرگز بهطور کامل از میان نرفت و پیروانش هم در ایرانزمین باقی ماندند و هم در پی مهاجرتهای تاریخی در شبهقاره هند، به هویتهای جدیدی شکل دادند.
در میان ایرانیان نیز گرچه اسلام دین اکثریت شد، رنگوبوی سنتهای زرتشتی در فرهنگ آنان حفظ شد. در آینده ایران که آزادی مذهبی و فکری فراهم شود، میتوان تصور کرد که شاهد توجه و علاقه بیش از پیش به برخی سنتهای زرتشتی باشیم. در میان تاریخدانان معاصر نیز به نقش زرتشتیها در برآمدن ملیگرایی ایرانی معاصر بیشتر توجه شده است از جمله افشین مرعشی، تاریخدان برجسته، که کتاب اخیرش با عنوان «تبعید و ملت: جامعه پارسی هند و ساخت ایران معاصر» به این قضیه میپردازد.
از جمله این سنتها که شاید بین ایرانیان غیرزرتشتی کمتر شناختهشده باشد سنت «پُرسه» است، مراسمی که زرتشتیها در پی درگذشت افراد برگزار میکنند و از اساس با مراسمهای رایج بین اکثریت شیعه در ایران متفاوت است. دکتر ارشید خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان تهران، در یکی از سخنرانیهایش میگوید: «ما زرتشتیان مراسم پرسه میگیریم و مجلس ختم برگزار نمیکنیم. روسری و کلاه سپید میپوشیم و با شرکت فعال در مراسم پرسه، آمرزش و شادی روان را از درگاه اهورامزدا آرزو مینماییم. و همه روزه در نماز روزانه از خداوند میخواهیم که به ما دانش و توانی دهد که بتوانیم چنان زندگی کنیم که گیتیمان باشد به کامه تن و مینومان باشد به کامه روان.»
موبدی زرتشتی که بدون ذکر نامش با ایندیپندنت فارسی گفتوگو کرد، در توضیح این مراسم میگوید: «ما در دین زرتشتی سوگواری نداریم. هرچه هست، شادی است. به این دلیل که اهورامزدا تمام موجودات را با سرنوشتی خلق کرده و هر آنچه پیش میآید خیر است. البته که وقتی ما فردی را در طول حیات میشناختیم، از درگذشتش ناراحت میشویم و دلمان برایش تنگ میشود. اما سوگواری نمیکنیم و به سر و صورت خود نمیزنیم و گریه و زاری نمیکنیم.»
این موبد در توضیح این رویکرد زرتشتیها، میگوید: «اعتقاد ما بر این است که جسمِ شخص از بین رفته اما روان هنوز هست. روان مسیر خودش را طی میکند و فروهر، یعنی آن ذره نورانی وجود، به اهورامزدا برمیگردد.»
نشانه رسم متفاوت بزرگداشت در میان زرتشتیها رنگ سفید لباسهایشان است که در برخی سنتهای مذهبی آسیای میانه و شبهقاره هند نیز رواج دارد. این موبد میگوید: «لباس سفیدی که میپوشیم نشانه پاکی و روشنایی است. ما میگوییم درگذشته را نباید در خاک جستوجو کرد چرا که آنچه را در خاک هست موریانه میخورد و از میان میرود. باید مقابل نور ایستاد و با روان درگذشته مناجات کرد. قبله زرتشتیها نور است؛ روبروی آفتاب، آتش یا ماه میایستیم چون درگذشتهمان به نور پیوسته.»
«پُرسه» در کلام به معنای پرسش است و هدف از آن پرسوجو در مورد معنای زندگی است؛ نه فقط معنای زندگی درگذشته، که معنای زندگی باقیماندگان. زرتشتیها ارزش بسیاری برای یادبود درگذشتگان قائلاند. علاوه بر آیین خاکسپاری، مراسمی در روز سوم، صبح چهارم، روز دهم و سپس روز سیام درگذشت برگزار میشود که مراسم آخر به «روزه» معروف است. «روزه» تا ۱۲ ماه هر ماه تکرار میشود؛ و آنگاه هر سال تا ۳۰ سال. موبد در توضیح میگوید: «اینگونه بازماندگان التیام پیدا میکنند و درونشان کمکم آزاد میشود. پرسه در واقع بیشتر مراسمی برای بازماندهها است تا برای درگذشته.»
موبد سهراب هنگامی در مورد پُرسه مینویسد: «این خود یک گونه داوری است که در پیشگاه دادِ اهورایی انجام میشود… خود ما درباره درگذشته داوری میکنیم. در آیین پرسه، پرسشهایی در اندیشهمان میگذرد که آیا درگذشته انسان نیکی بوده، آیا در درازنای زندگانیاش کمکی به دیگران کرده است و آیا برای ماندگاری فرهنگ و دین خود گامی برداشته است؟ به یاد دارم روانشادان مادر و پدرم به من پند میدادند که تا میتوانی در پرسهها شرکت بکن که بتوانی با بازماندگان همدردی کرده و هم اگر انسان نیکی بود، کارهایش را سرمشق زندگی خود قرار بدهی که نیک و پسندیده است.»
علاوه بر این، هر سال دو پُرسه همگانی نیز در آستانه ماههای تیر و اسفند، به ترتیب ۲۹ خرداد و ۲۵ بهمن، برگزار میشود. زرتشتیها اولی را گرامیداشت جانباختگان نبرد اساطیری ایران و توران در زمان منوچهرشاهِ پیشدادی میدانند، هم او که در افسانهها از تبار فریدون میآید و نامش در اوستا نیز آمده است. در پایان همین جنگ بود که آرش کمانگیر به بالای کوهی رفت و تیری پرتاب کرد تا مرز ایران و توران تعیین شود. پرسه همگانی اسفندماه یادآور نبرد نهاوند و کشتار وسیع ایرانیان در پی حمله عربها به ایران در قرن هفتم میلادی است.
در این پرسههای همگانی، زرتشتیها هم یاد کشتهشدگان دوران دیرین را بزرگ میدارند و هم یاد درگذشتگان سال جاری را. دکتر موبد ارشید خورشیدیان در توضیح این سنت میگوید: «برگزاری پرسه همگانی یک سنت است… سنتها راه هستند، راههایی که آورده دین نیستند بلکه با توجه به رویدادها و موقعیتهای مکانی و زمانی، رخ مینمایند. آیین پرسه همگانی اورمزد و اسفندماه نیز یکی از همین سنتهاست که یاد نبرد بین ایرانیان و اعراب را همیشه در یادهایمان زنده نگه خواهد داشت، سنتی که خاطره کشتهشدگان بیشمار این رویارویی را تا همیشه در دلهایمان جاودان میدارد و این چیزی نیست که دین برای ما آورده باشد بلکه سوز زمانه آن را برایمان به یادگار گذاشته است.»
موبدی که با ایندیپندنت فارسی گفتوگو کرد میگوید: «در پرسه همگانی ما نه فقط برای درگذشتگانی که میشناختیم که برای تمام روانها و فروهرها دعا میکنیم و آرامششان را میخواهیم.»
پرسه همگانی را تمام زرتشتیها در سراسر جهان برگزار میکنند و جستوجو در اینترنت تصاویری از آن را از ایران و هند تا آلمان و آمریکا نشان میدهد. در این مراسم، معمولا میزی دم در گذاشته میشود که دو ظرف روی آن قرار دارد. در یکی نبات خردشده هست و در دیگری، ترکیبی از شکر و قهوه. دفترچهای هم هست که در آن نام زرتشتیهایی که در آن سال درگذشتهاند همراه نام پدر و روز درگذشتشان در گاهنمای زرتشتی آمده است. شرکتکنندگان در مراسم با خود شمشاد، عود، کندر و چوب صندل میآورند و روی سفره میگذارند. در برخی شهرها، مثلا یزد، در صبح زود روز پرسه همگانی، زرتشتیها اول به دیدار خانوادههایی میروند که درگذشته داشتهاند تا چای و شربتی بنوشند و سپس، رهسپار مراسم شوند.
پوشش سر زنان از نکات قابلتوجه، پوشش سر زنان در پُرسه و سایر مراسم زرتشتیها است، موضوعی که باعث برداشتی نادرست هم شده است. پوشاندن سر البته رسمی است که در بسیاری دینها رایج است. در میان زنان زرتشتی، بهخصوص در هند، رسم است که مو بسته شود و سر برهنه نباشد، رسمی که ریشه در آداب پاکیزگی دارد. اما برخلاف برخی تبلیغات حکومتی، ماهیت این رسم سنخیتی با حجاب اجباری ندارد. اصلا سنت حجاب در تاریخ ایران، آنگونه که در اسلام معاصر هست، وجود نداشته است.
جمشید گرشاسب چوکسی، استاد دانشگاه ایندیانا در بلومینگتونِ آمریکا، مینویسد: «در اواخر دوران باستان و اوایل قرون وسطی، زنان زرتشتی عموما هنگام بیرون رفتن از خانه نیازی به حجاب نداشتند. در هنر دوره ساسانی هم زنان مشخص معمولا در حالی تصویر میشوند که ردایی بر تن دارند… اما تصویر زنان در کارهای فلزی و سنگی بسیار تنانه بوده و بدن زنان اغلب برهنه یا نیمهبرهنه تصویر شده است.»
موبدی که با ایندیپندنت فارسی گفتوگو کرد میگوید: «در لباسهای قدیمی میبینیم که زرتشتیها نوعی روسری سر میکردند که مکنا نام داشت. در مراسم پرسه هم همه، چه زن و چه مرد، سر خود را میپوشانند. مردها کلاه سفید سر میکنند و زنان روسری سفید که به معنی نوری، شادی و پاکی است که ما برای درگذشته آرزو میکنیم.»
این موبد توضیح میدهد که به باور او، رسم پوشاندن سر مربوط به اتصال هاله انسانی درون هر فرد با چیزی است که او «انرژی کائنات» مینامد، که به زن و مرد بودن ربطی ندارد و در مورد تمام زرتشتیها صادق است.