موضوع ورزشکاران تراجنسیتی، اخیراً با ماجرای امیلی بریجز، دوچرخهسوار تراجنسیتی، دوباره داغ شده استبی بی سی: آیا زنان ترنس مزیت ناعادلانهای به زنان دارند؟ آیا باید از حضور در مسابقات زنان منع شوند؟ آیا باید مسابقاتی جداگانه داشته باشند؟ یا اینکه باید ورزش فراگیرتر شود؟
حضور زنان ترنس در مسابقات زنان، هم در ورزش و هم خارج از آن، بحثها و چالشهای بسیاری را بوجود آورده تا جایی که حتی بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، هم در این خصوص اظهار نظر کرده است.
بیشتر بحثها در مورد تعداد شرکتکنندگان ترنس و سهمیه مناسب برای آنها، عدالت و ایمنی در ورزش زنان است. به بیان دیگر، آیا زنان ترنس میتوانند در مسابقات زنان رقابت کنند، بدون آنکه جنسیت بیولوژیک موجب برتری ناعادلانه یا آسیب دیدن رقبا شود؟
برای بررسی بیشتر موضوع، بخش ورزش بیبیسی نظر دو دانشمند علوم ورزشی با دو دیدگاه متفاوت را جویا شده است:
راس تاکر که اعتقاد دارد تفاوتهای فیزیولوژیک دوران بلوغ میتوانند تفاوت قابل توجهی بین مردان و زنان ایجاد کنند. جوآنا هارپر که خود ترنس است و درباره تأثیر تغییر جنسیت بر زنان ترنس مطالعه میکند.
در این گفتگو، تاکر و هارپر به سوالات کلیدی از نظر علمی پاسخ دادهاند. علاوه بر این، با دکتر سیما پاتل، وکیلی که معتقد است عوامل دیگری مانند حقوق بشر نیز باید در نظر گرفته شوند، گفتگو کردهایم. آیا زنان ترنس مزیت ناعادلانهای نسبت به ورزشکاران زن دارند؟ هارپر: بله، اما این مزیت لزوما ناعادلانه نیست. اجازه بدهید با ذکر دو مثال بیشتر توضیح دهم.
ورزشکاران چپدست در بسیاری از ورزشها از ورزشکاران راستدست عملکرد بهتری دارند، مثلا در شمشیربازی چهل درصد ورزشکاران نخبه چپدست هستند، در حالی که تنها حدود ده درصد از کل جمعیت چپدست هستند.
با این حال، شمشیربازان راستدست و چپدست میتوانند با وجود مزیت شمشیربازان چپدست، بدون مشکل با هم رقابت کنند.
اما شما بوکسور سبکوزن را در رینگ مقابل یک سنگینوزن قرار نمیدهید. مهم نیست که بوکسور سبکوزن چقدر خوب باشد، چقدر سخت کار یا تمرین کند یا چقدر جنگنده باشد، او در نهایت نمیتواند بوکسور سنگینوزن را شکست دهد و رقابت آنها بیمعنا است.
بنابراین این سوال که "آیا زنان ترنس مزیت دارند یا نه؟" درست نیست و باید پرسید "آیا زنان ترنس میتوانند با زنان رقابت کنند؟" صادقانه بگویم هنوز جواب قطعی برای این سوال ندارم.
زنان ترنس ممکن است به دلیل کاهش توده عضلانی مشکلاتی مانند ظرفیت هوازی کمتر داشته باشند، اما این به اندازه جثه بزرگتر چندان به چشم نمیآید.
در رقابتهای نزدیک، عوامل زیادی در عملکرد ورزشکار نقش دارند و مزیت یک نفر در یک زمینه لزوما به معنی برتری او در سایر زمینهها نیست.
تاکر: وقتی پسرها به سن ۱۳-۱۴ سالگی میرسند، توده عضلانی و تراکم استخوانی آنها بیشتر میشود. این تغییرات بر قلب، ریه و میزان هموگلوبین خون تأثیر میگذارند و در مجموع نقش مهمی در عملکرد کلی ورزشکار دارند.
کاهش تستوسترون در ورزشکاران ترنس تاحدی بر سیستمهای بدن آنها تأثیر میگذارد اما این تاثیر چندان نیست. بنابراین در بیشتر موارد، تفاوتهای بیولوژیک مانند رشد عضلات، حتی در صورت کاهش میزان تستوسترون خون، همچنان باقی میمانند و مزیت ورزشی مردان به زنان نیز بیشتر به همین دلیل است. لیا توماس، اولین شناگر تراجنسیتی که توانست بالاترین عنوان کالج ملی ایالات متحده را کسب کندآیا ترنسها باید از حضور در ورزش زنان منع شوند؟ تاکر: هدف اولیه از جداسازی ورزش زنان از مردان، تفاوت رشد بدنی مردان به دلیل تاثیر تستوسترون بود. در نتیجه تا زمانی که مشخص نشود این مزیت در زنان ترنس وجود دارد یا نه، معتقدم که دلیلی ندارد اجازه دهیم در مسابقات زنان شرکت کنند.
حتی اگر هیچگونه شواهد علمی نداشتیم، باز هم نباید اجازه حضور ترنسها را در ورزش زنان میدادیم و باید با احتیاط بیشتری برخورد میکردیم. اما مسئله این است که ما شواهد بسیاری داریم.
سیزده پژوهش در این مورد انجام شده که نشان میدهند، با وجود کاهش تستوسترون، مزیت جسمانی ترنسها در حد قابلملاحظهای حفظ میشود.
مطالعات دیگر نشان میدهند که مردان مبتلا به سرطان پروستات و با سطح تستوسترون پایین، با تمرین میتوانند قوای خود را بازیابند. این مطالعات تصویر کاملا واضحی از مسئله به ما میدهند.
ورزشکارانی مانند لیا توماس و امیلی بریجز تجلی این یافتهها و تفاوت فیزیولوژیک با زنان هستند و پیشبینی میکنم در آینده شاهد ورزشکاران بیشتری مانند آنها خواهیم بود.
الان مطمئنم که آنچه دلیل جداسازی ورزش مردان از زنان بوده، شامل زنان ترنس هم میشود و کاملا مبتنی بر شواهد علمی است.
البته غیرممکن نیست که به مرور زمان شواهدی برای به چالش کشیدن بدست آید و بتوانیم تجدید نظر کنیم. اما فکر میکنم تا زمانی که شواهد جدیدی بدست نیامده، کمیته بینالمللی المپیک اشتباه کرده است و نباید این اجازه را صادر میکرد.
هارپر: مطالعات در این زمینه در مراحل ابتدایی هستند و احتمالاً تا بیست سال دیگر پاسخ قطعی را نخواهیم داشت. بنابراین برخی از جمله کمیته بینالمللی المپیک معتقدند تا آن زمان نباید ورزشکاران ترنس را محدود کنیم.
من فکر میکنم نهادهای حاکم بر ورزش با توجه به دادهها و دانش روز میتوانند هوشمندانهتر تصمیم بگیرند مثل فدراسیون جهانی دوومیدانی که گفته اگر زنان ترنس، تستوسترونشان را دوازده ماه کاهش دهند، میتوانند در مسابقات زنان شرکت کنند. قطعا این سیاست بینقص نیست و هیچ کس هم چنین ادعایی ندارد، اما بهترین کاری است که با دانش موجود میتوانیم انجام دهیم.
به نظرم این رویکرد معقولتر است تا اینکه بگوییم هیچ محدودیتی نباید برای زنان ترنس وجود داشته باشد و یا تا زمانی که شواهد تکمیل نشده، حضور آنها را کاملا منع کنیم. آیا مسابقات ورزشکاران ترنس باید جدا باشد؟ هارپر: در ورزشهای تفریحی میتوانیم خلاقتر باشیم و از روشهای متفاوتی برای دستهبندی استفاده کنیم.
آیا لازم است در هر زمینهای به زن و مرد تقسیمبندی کنیم؟ آیا میتوانیم طور دیگری دستهبندی کنیم؟ اگر در مواردی بتوان گروه سومی هم داشت شاید مفیدتر باشد.
اما در ورزشهای دیگر، قضیه متفاوت است. برای مثال اگر بریتانیا یک تیم فوتبال ترنس تشکیل دهد، آیا کشورهای دیگر هم حاضرند یک تیم فوتبال ترنس تشکیل دهند؟ آیا اصلاً کسی برای تیم فوتبال ترنس بریتانیا بازی خواهد کرد؟
در نتیجه برای بسیاری از ورزشها، بویژه ورزشهای تیمی، مسابقات ویژه ترنسها عملا غیرممکن است و در ورزش حرفهای کارساز نیست.
اگر فراتر از دوجنسگرایی نگاه کنیم، لازم است بدانیم که معمولا هدف از تفکیک و دستهبندی در ورزش، حذف مزیتها نیست بلکه کاهش آنها تا اندازهای است که شرکتکنندگان رقابتی معنادار داشته باشند و از آن لذت ببرند.
این نکته در تفکیک مردان و زنان هم صادق است. اگر بخواهیم شاهد کسب مدال طلای المپیک و یا قراردادهای ورزشی حرفهای برای زنان باشیم، نمیتوانیم اجازه حضور مردان را در رقابتهای آنها بدهیم.
اما آیا میتوانیم زنان ترنس که از نظر جسمانی، دوره بلوغ مردانه را پشت سر گذاردهاند در رده زنان قرار دهیم؟ مسلما این سوالی است که هنوز پاسخی برای آن نداریم.
تاکر: ممکن است در آینده چنین اتفاقی بیفتد و از برخی جهات این گامی مثبت خواهد بود، اما فکر نمیکنم که الان همه کشورهای جهان آمادگی لازم را داشته باشند. هنوز در برخی کشورها این مسئله غیرقانونی تلقی میشود.
متاسفانه همچنان باورهای منفی بسیاری درباره ترنسها وجود دارد و مطمئن نیستم ایجاد یک بستر ورزشی بتواند به زدودن این باورها کمک کند.
مشکل دیگر شمار کم ورزشکاران ترنس است. نمیدانم آیا امکان مسابقات ورزشی اختصاصی یا حتی یک دسته جداگانه برای ترنسها وجود دارد و آیا اصلاً تعداد شرکتکنندگان به حد نصاب میرسد یا نه. اما فکر میکنم ممکن است در آینده راهحلی پیدا شود. آیا زنان ترنس، ورزش زنان را قبضه خواهند کرد؟ هارپر: زنان ترنس هرگز ورزش زنان را قبضه نخواهند کرد زیرا فقط یک درصد جمعیت را تشکیل میدهند.
در یک مطالعه جمعیتی که در آمریکا انجام شده، در مسابقات اتحادیه ملی ورزشهای دانشگاهی، سالانه بیش از دویست هزار زن شرکت میکنند که زنان ترنس نیم تا یک درصد آنها هستند.
این اتحادیه یازده سال پیش به زنان ترنس که هورمون درمانی کردهاند، اجازه داد در مسابقات شرکت کنند. بنابراین باید هر سال شاهد حضور هزار تا دو هزار زن ترنس میبودیم اما تعداد انگشتشماری شرکت میکنند و پس از یازده سال، زنان ترنس ورزش دانشگاهی آمریکا را قبضه نکردهاند.
تاکر: به نظر من مشکل بیشتر مفهومی است تا مقیاس و عدد و اگر از زنان بپرسید خواهند گفت: "خوب، چند نفر را میپذیرید؟ پنج نفر، ده نفر یا پنجاه نفر؟"
درست است که تعداد زنان ترنس شرکتکننده در مسابقات انگشتشمار بوده اما مسئله این است که جای زنان دیگر در مسابقات ورزشی را میگیرند. بنابراین به نظرم بازی با اعداد واقعا خطرناک است. زیرا ممکن است تا سال ۲۰۲۸ و المپیک لسآنجلس، شاهد تعداد بسیاری از این ورزشکاران باشیم. کسی چه میداند؟
در نتیجه به نظر میرسد مشکل در آینده بیشتر شود. تابستان گذشته در المپیک توکیو، لورل هابارد نیوزلندی اولین ورزشکار تراجنسیتی بود که این موضوع را علنی کرده بود و توانست در المپیک و در رده جنسی متفاوتی با آنچه در آن متولد شده بود، شرکت کندنظر شما در مورد سیاست کمیته بینالمللی المپیک چیست؟ مطابق دستورالعمل جدید که تقریبا شش ماه پیش منتشر شد، کمیته بینالمللی المپیک گفته نباید فرض شود که زنان ترنس در مسابقات زنان مزیت ناعادلانهای دارند و از همه ورزشها برای یافتن یک رویکرد مناسب دعوت کرده است.
تاکر: کاملاً واضح است که کمیته بینالمللی المپیک از همان ابتدا قصد داشت زنان ترنس را در ورزش زنان ادغام کند.
بیانیه این کمیته با توجه به دانش بیشتر آنها نسبت به هفتهشت سال گذشته، نشان از یک راهحل مصالحهجویانه دارد.
بنابراین، با اینکه اکنون بیشتر میدانیم و همانطور که قبلاً اشاره کردم همه شواهد حاکی از قوای جسمانی بیشتر این ورزشکاران است، اما کمیته بینالمللی المپیک میگوید دیگر نیازی به اندازهگیری تستوسترون نیست اما به نظرم این نقص علمی اساسی است.
بیشتر ورزشهای المپیکی ظرفیت پذیرش این تصمیم را ندارند. آنها یک مشکل رو به افزایش دارند اما خطمشیای که باید در پیش بگیرند از نظر علمی ناکارآمد است. بنابراین فکر میکنم کمیته بینالمللی المپیک در این کار ناموفق بوده است.
هارپر: چارچوب جدید کمیته بینالمللی المپیک پرمایه نیست و صرفا این است که تا شواهد لازم بدست نیامده، نباید هیچ محدودیتی برای زنان ترنس قائل شد. رویکردی که به نظر من جای نقد بسیار دارد.
بله، کمیته بینالمللی المپیک حضور ترنسها را در اولویت قرار داده و این بسیار ارزشمند است. اما من روش فدراسیون جهانی دوومیدانی را ترجیح میدهم که موضع فعالتری را اتخاذ کرده است. شاید این برای همه ورزشها مناسب نباشد اما آنها مدیریت بهتری از خود نشان دادهاند.
در هر صورت تدوین یک خطمشی مناسب برای ترنسها بسیار چالش برانگیز است چون هر کس هر پیشنهادی دهد، هدف انتقاد عدهای قرار میگیرد.
درست است که هم زنان هم زنان ترنس، در موقعیت بسیار دشواری هستند. اما نهادهای متولی ورزش نیز در شرایط بسیار سختی قرار گرفتهاند و باید با آنها همدلی داشت. من آرزو میکنم کمیته بینالمللی المپیک روش بهتری پیدا کند. وضعیت کنونی چه تاثیری بر زنان ترنس خواهد گذاشت؟ هارپر: من امیلی بریجز را ملاقات کردهام. او ۲۱ ساله و ورزشکاری در سطح جهانی است و باید آزاد باشد ورزش مورد علاقهاش را دنبال کند، به دانشگاه برود و زندگی عادی داشته باشد.
اما او اکنون بار سنگینی بر دوش خود احساس میکند. بسیاری از سرتاسر دنیا او را خطاب قرار میدهند و حرفهای وحشتناکی میزنند. البته بسیاری هم او قهرمان میدانند.
این موضوع امیلی را بسیار بهم ریخته است. آنچه برایش اتفاق افتاده بسیار دلخراش است. شخصاً برایم بسیار سخت است ببینم کسی را که میشناسم تا این اندازه رنج میکشد.
تاکر: اتفاقی که برای بریجز افتاده بخوبی نشاندهنده بینظمیای است که همه ورزشها به آن دچار شدهاند و سادهترین دلیلش بیتوجهی به نظر خود ورزشکاران است.
گاهی از مردم میشنوید این ورزشکاران عمدا و فقط برای برنده شدن یا ورود به رختکن زنان و غیره، خود را زن معرفی کردهاند که به نظرم بسیار ناراحتکننده و گاهی ناخوشایند هستند.
ای کاش میتوانستیم این مباحث را شخصی نکنیم و اسم نبریم زیرا به نظرم این قضاوت ناعادلانه است. آنها کاملا قوانین را رعایت میکنند اما مشکل اصلی خود قوانین هستند.
من پیشنهاد میکنم به جای آنکه در مورد افراد صحبت کنیم، در مورد قوانین بحث کنیم. در آینده چه خواهد شد؟ تاکر: دلیل بحثبرانگیز بودن موضوع این است که راهحل ایدهآلی ندارد که همه را به یک اندازه راضی نگه دارد.
واقعیت این است که شما نمیتوانید با کاهش تستوسترون، عدالت را رعایت کنید، بنابراین یا باید با حذف زنان ترنس انصاف را رعایت کنید یا باید درجهای از بیعدالتی را بپذیرید و به آنها اجازه حضور در مسابقات زنان را بدهید.
ورزشهای گوناگون باید این تصمیم دشوار را بگیرند و مشخص کنند آیا خواهان حضور زنان ترنس هستند یا نه؟ من راهحل دیگری نمیببینم. آنها باید انتخاب کنند و فکر میکنم برخی از ورزشها به همین نتیجه رسیدهاند.
هارپر: در چند صد سال گذشته، جهان به سمت به رسمیت شناختن اقلیتها حرکت کرده است، چه نژادی چه جنسیتی و از بسیاری جهات به این درک رسیدهایم که انسانها بیش از آنکه متفاوت باشند، نقطه اشتراک دارند.
بنابراین تلاش برای پذیرش تفاوتها، بسیار ارزشمند است و امیدوارم تداوم داشته باشد.
یکی از مسائل مهم این است که بسیاری از مردم، در حقیقت شناختی از ترنسها ندارند و تصور میکنند که زنان ترنس، مردانی هستند که فکر میکنند زن هستند. این تصور درست نیست. هویت جنسیتی ما ترنسها، بخشی مهم و جداییناپذیر از وجود ماست.
ما ترنسها همانی هستیم که میگوییم. من زنی هستم که با فیزیولوژیای متفاوت با زنان دیگر به دنیا آمدهام. اما زن هستم و جایم باید کنار زنان دیگر باشد. این مسئلهای است که یک جامعه همهشمول باید به رسمیت بشناسد.
اما اذعان میکنم که وقتی صحبت از ورزش میشود، موضوع کمی پیچیدهتر است. معتقدم که سه پارامتر حضور ترنسها در ورزش، همهشمولی، عدالت و ایمنی، بر یکدیگر اثر متقابل دارند و نمیتوان همزمان هر سه را بهتر کرد. به بیان دیگر اگر حضور ترنسها را به حداکثر برسانیم، به بهای کاهش عدالت و ایمنی تمام خواهد شد.
اما فکر میکنم میتوانیم راهحلهایی پیدا کنیم که اگرچه ممکن است هیچیک از این پارامترها را به حداکثر نرسانند، اما آنها را تقریباً به حد مطلوب برسانند و هیچ یک را فدای دیگری نکنند. آیا غیر از یافتههای علمی، عوامل دیگری را نیز باید در نظر گرفت؟ قانون برابری که برای مقابله با تبعیض در سال ۲۰۱۰ در بریتانیا تصویب شد، ترنسها را حمایت کرده است. با این حال، زمانی که بحث به ورزش میرسد، استثناهایی در نظر گرفته شده است.
در بند ۱۹۵ این قانون که به ورزش مربوط است آمده: "میتوان شرکت ترنسها را در مسابقات ورزشی که در آن قدرت بدنی، استقامت یا جثه عوامل مهمی در تعیین برنده هستند، محدود کرد. اما این محدودیت تنها باید برای اطمینان از رقابت منصفانه یا محافظت از رقبا باشد."
دکتر سیما پاتل، دانشیار رشته حقوق در دانشگاه ناتینگهام ترنت، در حوزه تبعیض در ورزش دکترا دارد و تقریباً بیست سال است که در مورد ورزشکاران ترنس و مسائل قانونی آنها تخصص دارد. او معتقد است که بحث در مورد حضور ترنسها در ورزش فراتر از علم و پزشکی است.
برخلاف انتقاد هارپر و تاکر از کمیته بینالمللی المپیک، پاتل چارچوب جدید را پیشگام توصیف کرده و از آن حمایت میکند: "این برای اولین بار در تاریخ است که یک نهاد حاکم بینالمللی، تلاش میکند تا همه، صرف نظر از هویت یا جنیست، امکان حضور در مسابقات ورزشی را داشته باشند. ما تاکنون هیچ خطمشی یا رهنمودی در خصوص حضور ترنسها در ورزش نداشتهایم."
"تمرکز کامل بر حقوق بشر برای ایجاد توازن ضروری است و علم نباید تنها عامل تعیین کننده باشد. زیرا این موضوع باید از نظر قانون و مقررات، جامعهشناسی و حقوق تکتک ورزشکاران بررسی شود."
قانون برابری در بریتانیا بروشنی عنوان کرده که اگر جنسیت عامل مهمی در ایمنی باشد، تفکیک جنسیتی مجاز است.
پاتل این بند قانون را "بسیار مشکل ساز" میداند و پیشنهاد میکند دولت آن را اصلاح کند.
در مقابل تاکر میگوید: "مردم وقتی کلمه تبعیض را میشنوند، خودبخود آن را بد، غیرضروری و نامطلوب میدانند اما در حقیقت تبعیض گاهی و در مواردی خاص میتواند مهم و قابل توجیه باشد."
+2
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.