رضا کیانیان به یک محیط بان گفت: حرف نزن، برو بیرونرضا کیانیان، در همایش «صدای آب» که با حمایت شرکت آب نیرو و مهاب قدس (وابسته به آستان قدس) برگزار شده، در پاسخ به اعتراض یکی از فعالان محیط زیستی خطاب به او گفته یا دهانت را ببند یا از جلسه بیرونت میکنم.
به اعتقاد این فعالان معترض، این همایش با حمایت مالی پروژههای ضد محیط زیستی مانند سد گتوند برگزار شده است. آنها معتقدند موازیسازی در برابر تلاشهای زیست محیطی مستقل آنهم با پشتوانه پول ارگانهای نظامی و جلب هنرپیشه ها، در شرایطی که ایران ۹۸درصد منابع آبی خود را در اثر سالها سلطه مافیای آب و سومدیریت از دست داده، نتیجهای جز ویرانی بیشتر آخرین بازماندههای آب در ایران ندارد. طلبگی رضا کیانیان در حوزه علمیه رضا کیانیان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون خاطرات دوران طلبگی اش در حوزه علمیه را روایت میکند.
رضا کیانیان که در جوانی دوران طلبگی را در حوزه علمیه گذرانده و یکی از شاگردان آیت الله خامنه ای بوده است از خاطراتش می گوید.
رضا کیانیان درباره سال های طلبگی در مشهد می گوید:«من یک دوره ای درس طلبگی هم خوانده ام. در مشهد می رفتم حوزه علمیه و پیش آقای ابطحی، آقای هاشمی نژاد و آقای خامنه ای درس می خواندم. درس های مختلفی هم بود؛ مثلا درس تفسیر قرآن، در کنار این درس ها کار تئاتر هم می کردم.
مثلا یادم هست تئاتری اجرا کردیم به اسم «باران» درباره روحانی ای که وقتی باران نمی بارد به صحرا می رود و دست به دعا بر می دارد و از خدا می خواهد که باران بفرستد. بعد هم باران می بارد. این از آن تئاترهایی بود که حتی آدم های مذهبی مشهد هم برای دیدنش آمدند. متن این نمایش ها را برادرم، داوود کیانیان، می نوشت. یادم هست برای دیدن این تئاتر همیشه سالن شیر و خورشید مشهد شلوغ بود. همه جور آدمی برای دیدن این تئاتر آمده بودند. حتی طلبه ها هم آمده بودند که این تئاتر را ببینند و خب، آن روزها برای یک طلبه رفتن به سالن تئاتر واقعا سنت شکنی بود. من هم تا وقتی که آقای ابطحی گفت فقط یک روز به مراسم عمامه گذاری ات مانده، به این فکر نکرده بودم که بعدا باید چه کار بکنم.»
وی ادامه می دهد:« آن شب تا صبح نخوابیدم و با خودم عوالمی داشتم. صبح که شد، رفتم پیش آقای ابطحی و گفتم من نمی توانم این کار را بکنم. گفت چرا؟ گفتم چون اگر عمامه روی سرم بگذارم، دیگر نمی توانم بروم تئاتر ببینم، چه رسد به این که در تئاتر بازی کنم. سینما هم نمی توانم بروم. آن روزها «جامع المقدمات» را تمام کرده بودم و داشتم کتاب های بعدی را می خواندم. تشخیص داده بودند که درس هایم را خوب می خوانم و به این نتیجه رسیده بودند که طلبه کوچکی هستم و اگر عمامه بگذارم خوب است. دلیلش هم این بود که جزء بهترین شاگردهای آقای ابطحی بودم.
یادم هست که تقریبا همه هم دوره های ما عمامه گذاشتند؛ مثلا آقای راستگو که سال های سال در تلویزیون برنامه اجرا می کردند. یعنی هم زمان با این که درس های دبیرستان را می خواندم، طلبه حوزه علمیه هم بودم و تازه در گروه تئاتر برادرم هم کار می کردم. خطابه را هم یاد گرفته بودم، بلد بودم روی منبر بروم و حرف بزنم؛ حتی قبل از این که درس را شروع کنم، به خاطر کار تئاتر حرف زدن، یا درست ترش را بگویم خوب حرف زدن را یاد گرفته بودم.».
+98
رأی دهید
-12
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۶
کو حق - ولینتون، نیوزلند
از چاپلوسی ات معلومه که ذاتت چیه و احتمالا بیسیم چی صدا سیما هستی
4
113
سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۴
100Haloo - تهران، ایران
دوستان، از کسی که خودش گفته:. من یک دوره ای درس طلبگی هم خوانده ام. در مشهد می رفتم حوزه علمیه و پیش آقای ابطحی، آقای هاشمی نژاد و آقای خامنه ای، و در بستر هر سه این افراد خوابیده چه توقعی میشود داشت، این حکومت ضحاکانه تمام عوامل و افراد خود را در تمام عرصه های فرهنگط و هنری و اقتصادی گمارده برای نابودی ایران
7
107
سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۳:۲۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۵
سرزمین اریا - کویت ، کویت
دورد بر رضا کیانیان سرباز ولایت .به کوری چشم همه دشمنان ایران .رضا جون دوستت داریم
128
9
سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۳:۴۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۷۷
hassan1326 - تهران، ایران
از شبها حوزه چیزی نگفت.؟
9
115
چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۴:۰۲
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
[::سرزمین اریا - کویت ، کویت::]. جون به جونت کنن باید بمالی تا اموراتت بگذره
6
85
چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۶:۴۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.