متن توئیت سمیه میرشمسی
۱. «من به عنوان یک کارگردان سینما در این سالها تمام تلاشم این بوده که در مسیر درست انسانی حرکت کنم و در [پشت صحنه] کارهام تمام دوستان میتونن گواهی بدن [که] فضای امنی رو برای همه ایجاد کنم». این حرفهای #هاتف_علیمردانی در ویدئویی بود که در دفاع از سیاوش اسعدی و آیدین آغداشلو…
۲. …دربرابر روایتهای #من_هم منتشر کرد.
من، سمیه میرشمسی که در پشت صحنه یک فیلم به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای علیمردانی با سمت دستیار دوم کارگردان حضور داشتم، با صدای بلند، فریاد میزنم که ایشان دروغ میگویند و تجربه من در آن فیلم، تلخترین تجربه کاری من در سینمای ایران بود.
۳. این روایت من است از آزاری که از طرف #فرهاد_اصلانی در یکی از فیلمهای هاتف علیمردانی دیدم و ایشان باوجود اطلاع از ماجرا، نه تنها هیچ برخوردی نکرد، بلکه من را به حاشیه سازی متهم کرد. حالا که چند روایت درباره اصلانی منتشر شده، من هم جرات میکنم و روایت خودم را مینویسم:
۴. به احترام دوستان و همکارانم، نام فیلم و افراد دیگر را نمینویسم.
در یکی از فیلمهای هاتف علیمردانی با سمت دستیار دوم کارگردان مشغول به کار شدم. پروژه پربازیگری بود و لوکیشن ثابت ما یک خانه قدیمی سه طبقه در مرکز تهران بود.
۵. یکی از وظایف من بردن بازیگران از اتاق گریم و لباس – که روی پشت بام بود – به صحنه بود. آنهایی که با اصلانی کار کردهاند میدانند که همه او را «عموفرهاد» صدا میزنند.
یکی از روزها بعد از تمام شدن پلان، او لباساش را درآورد و به من داد و گفت «ببر بالا به اتاق لباس».
۶. من لباس را گرفتم و به مسئول لباس که آنجا ایستاده بود تحویل دادم.
چند ساعت بعد در اتاق پرو در حال پوشیدن لباس جدید بود. من طبق وظیفه رفتم و از بیرون صدایش کردم که «عمو فرهاد، الان فلان سکانس رو میگیریم». ناگهان با یک پرخاش عجیب و صدایی که از عربده بلندتر بود سر من فریاد کشید:
۷. «کی به تو گفته به من بگی عمو فرهاد؟ کی اصلا به تو اجازه داده با من حرف بزنی؟ چرا وقتی من لباسم رو به تو میدم که ببری بالا و بگذاری در اتاق، لباس رو به یکی دیگه میدی؟ من میخوام تو از «این پلهها» بالا و پاین بری. من میخوام تو بیشتر کار کنی. مگه نمیدونی دستیار دو…
۸. …در اختیار بازیگره؟ تو در اختیار منی و هر کاری که من میگم باید انجام بدی».
این دیالوگها را با چنان خشمی فریاد میکشید که حتی یکی از بازیگران که در حال تعویض لنزش بود، هول شد و لنز را زمین انداخت. من از ترس میلرزیدم و نمیدانستم این یک شوخی است یا واقعا جدی میگوید.
۹. این حجم توهین برای من قابل باور نبود. صدایش را نه تنها کل گروه، که خود آقای کارگردان هم قطعا شنید. اما هیچ کس جرات حرف زدن نداشت.
بعد از پایان روز برایش پیام فرستادم و نوشتم «سلام آقای اصلانی. سمیهام. میخواستم بابت اینکه امروز شمارو به اسم کوچک صدا زدم عذرخواهی کنم.
۱۰. درضمن خواستم بدونین که من خیلی کمتر از شما در سینما کار کردم اما میدونم که دستیار دو کارگردان وظایفش مشخصه و در اختیار بازیگر نیست. اگر شما کسی رو لازم دارید، بهتره برای خودتون دستیار شخصی بیارین. من دارم کارمرو بهتر و بیشتر از هر کسی انجام میدم و …
۱۱. …لازم نیست شما از من کار اضافهتری بخواین. من روزانه بارها و بارها اون پلههارو بالا و پایین میرم».
چند روز گذشت. اصلانی رسما پادشاه صحنه بود و هیچ وقت حتی یک کلام از سمت کارگردان یا آنهایی که میتوانستند جلوی رفتارش را بگیرند در نمیآمد.
۱۲. در یکی از روزها همه در اتاق گریم جمع بودیم. یکی از بچهها پفک خریده بود و با هم گپ میزدیم و منتظر بودیم تا کار گروه نور تمام شود. اصلانی هم بود و با موبایلش مشغول بود. یکی از پسرها از روی میز کنار او یک پفک برداشت و به سمت پشت بام رفت.
۱۳. ناگهان اصلانی با یک لحن خشک خطاب به او گفت «بذار سر جاش». آن پسر نفهمید که شوخی میکند یا جدی است. با خنده به راهش ادامه داد، اما اصلانی با مشت به روی میز کوبید و با عربده به سمتش حمله کرد و با مشت و لگد به جانش افتاد و با قدرت به پشت بام پرتش کرد.
۱۴. هیچ کس جلویش را نگرفت، یا از حیرت و یا جرات نداشن.
به سکانسهای شب رسیدیم. در یکی از شبها در اتاق گریم به من گفت «از من میترسی؟» گفتم «نه آقای اصلانی». گفت «چرا با من حرف نمیزنی؟ چرا دور از من میایستی؟» گفتم «حرف خاصی که خوشتون بیاد بلد نیستم» و از اتاق بیرون رفتم.
۱۵. اصلانی گفت که برای سکانس امشب حتما باید سرخوش باشد. یکی از بچهها را فرستادند و برایش از خانه آورد و او هم نوشید، آنقدر که روی پا نبود و دیالوگها را نمیتوانست بیان کند. پلان مدام تکرار و تکرار میشد، اما فایدهای نداشت. آن وسط مدام سعی میکرد با من ارتباط بگیرد و صمیمی شود٫
۱۶. انقدر معلوم که یکی از بازیگران، من را کنار کشید و گفت «سمیه جلوی چشمش نباش؛ امشب تو دختر منتخب عموفرهادی». مجبور شدند زودتر برای شام تعطیل کنند که لااقل حال او کمی بهتر شود. همه برای شام به حیاط رفتند. از من خواستند برای اصلانی قوه ترک غلیظ درست کنم و ببرم تا سر حال بیاید.
۱۷. با یکی از بچهها در پشت بام نشست و من هم مشغول قوه درست کردن شدم. کسی جز من و آن همکار و آقای اصلانی نبود. قهوه را برایش بردم و گفتم بفرمایید. نفر سوم هم بلند شد که برود. ناگهان اصلانی دستم را محکم گرفت و گفت «بیا بشین روی پام. چرا از من میترسی؟»
۱۸. من را کشید سمت خودش و از من خواست صورتش را ببوسم. دستم را فشار میداد. مجبور شدم روی زمین بنشینم که همین باعث شد همکارم که در حال رفتن به صحنه بود متوجه شود و برگشت. اصلانی ناگهان زد زیر گریه «از من نترس، من بد نیستم، من خیلی چاقم، من بیچارهام و...»
۱۹.نمیدانستم که باید چه کار کنم. فقط میخواستم دستم را ول کند و بروم. همکارم دست اصلانی را از دستم جدا کرد و به خاطر من ماند. اگر رفته بود نمیتوانستم از دستش فرار کنم و مجبور میشدم فریاد بکشم. به زور همکارم قهوهاش را نوشید و همانجا شلوارش را پایین کشید و جلوی ما شاشید.
۲۰. فردای آن روز کل اتفاق را به هاتف علیمردانی که هم تهیه کننده بود و هم کارگردان گفتم. پاسخش این بود «من کاری با این چیزها ندارم، حاشیه درست نکن». از آن روز تا آخر فیلمبرداری با اصلانی یک کلمه هم حرف نزدم و او هم کاری با من نداشت.
۲۱. من در سینمای ایران شانس کار کردن با بهترین کارگرانان و بهترین گروهها را داشتم. همین اصلانی در جلوی دوربین یک کارگردان بزرگ جرات این رفتارها را ندارد. اما این فقط در بعضی پروژهها است.
۲۲. در بسیاری از پروژهها بازیگران پادشاهی میکنند و ما بچههای پشت صحنه به راحتی آزار میبینیم و حذف میشویم چون بازیگر «راکورد» دارد. وقتی یک بازیگر بزرگ با یک کارگردان کوچک کار میکند، همه میدانیم که پادشاه صحنه کیست.
بیبیسی تلاش کرد تا با تماس با آقای اصلانی نظر او را در این باره جویا شود اما تا زمان انتشار این گزارش پاسخی دریافت نکرده است.
سمیه میرشمسی در رشته توییتش مجموعه اتفاقهای پشت صحنه یک فیلم را توضیح داده و ادعا کرده در نهایت بعد از چند برخورد میان او و بازیگر، آقای اصلانی "دستش را گرفته و خواسته که خانم میرشمسی صورتش را ببوسد."
سمیه میرشمسی همچنین گفته بود، در پروژههای کوچکتر که کارگردان صاحبنامی در آن حضور ندارد، این اتفاقها شایعتر است: "در بسیاری از پروژهها بازیگران پادشاهی میکنند و ما بچههای پشت صحنه به راحتی آزار میبینیم و حذف میشویم چون بازیگر «راکورد» دارد. وقتی یک بازیگر بزرگ با یک کارگردان کوچک کار میکند، همه میدانیم که پادشاه صحنه کیست."
با وجود واکنشهای گسترده فردی و جمعی جامعه هنرمندان، مسئولان و مقامها در جمهوری اسلامی ایران تا کنون در اینباره سکوت کردهاند.
این اولین بار نیست که چنین اتهامی علیه یکی از چهرههای شناخته شده هنری در ایران مطرح میشود. در دو سال گذشته شماری از زنان ایرانی با جریان جهانی "من هم" یا "می تو" در روایت آزار جنسی علیه افراد شناخته شده، همراه شدهاند و ادعاهایی علیه چهرههای مشهور هنری و سینمایی مطرح کردهاند اما این اولین بار است که چنین ادعایی با واکنشهای گسترده اهالی سینما مواجه میشود.
بیانیه زنان دستاندرکار سینما و صداوسیما در ایران در پی طرح عمومی اتهامات از سوی سمیه میرشمسی، صدها بازیگر و کارگردان زن شناخته شده از جمله هدیه تهرانی، نیکی کریمی، پوران درخشنده، ترانه علیدوستی، سحر دولتشاهی، نرگس آبیار، تهمینه میلانی، میترا حجار، ویشکا آسایش ، نگار جواهریان، مریم پالیزبان، هایده صفییاری، شقایق دهقان، باران جعفری، فرشته حسینی، کتایون ریاحی و ملیکا شریفینیا در بیانیهای بیسابقه، با تایید وجود "خشونت سیستماتیک" علیه زنان در سینمای ایران، خواستار برخورد "قانونی جدی" با متخلفان شدند. آنها بدون نام بردن از کسی، گفتند که این "اولین بار است" که اعتراض زنان سینما به یک "فریاد جمعی" تبدیل شده است.
در بیانیه زنان سینماگر ایرانی که شمار بسیار زیادی در داخل ایران آن را امضا کرده و شماری از خارج از کشور هم به این جمع پیوستهاند، آمده است: "در روایتهایی که از تجربههای دردناک زنان در سینمای ایران منتشر شده، انواع آزارهایی که زیر چتر خشونت جنسی قرار میگیرند مطرح شده؛ از جمله هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیت زده، سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با گروگان گرفتن حق کار و دستمزد، اعمال خشونت جنسی به وسیله تهدید موقعیت کاری قربانی، تماسهای بدنی ناخواسته، اصرار و اجبار به عمل جنسی و در نهایت خشونت جسمی و تجاوز."
امضاکنندگان بیانیه همچنین آشکار میکنند که برای سالها اصناف و اتحادیهها، چنین جرایمی را "پشت درهای بسته و با میانجیگری بین قربانی و خشونتگر حل و فصل میکنند، البته با حداقل هزینه برای خشونتگر."
در این بیانیه برای جلوگیری از "باجگیری جنسی و خشونت و قلدری" از خانه سینما خواسته شده کمیتهای مستقل با اکثریت مطلق زنان برای رسیدگی به شکایات علیه خشونت جنسی تشکیل شود و وکیل و مشاوره حقوقی در اختیار راویان آزار قرار بگیرد.
انجمن دستیاران کارگردان: صادق بودن راوی را تایید میکنیم انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان اولین نهاد صنفی بود که به اظهارات خانم میرشمسی واکنش نشان داد و از او حمایت کرد. این انجمن بدون اشاره مستقیم به ادعای آزار جنسی، نوشت: "با توجه به شناخت از گذشته همکارمان خانم سمیه میرشمسی، به طور کلی، صادق بودن ایشان را تأیید میکنیم."
همچنین این انجمن با ابراز تأسف از "برخوردهای تحقیرآمیز" و "بداخلاقیها و ایجاد ناامنیهای روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشت صحنه تولید صنعت فیلم ایران" اعلام کرد این اولین بار نیست که چنین اتفاقاتی میافتد. انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان در ایران اعلام کرد که موضوع را پیگیری خواهد کرد.
در میان ادعاها و روایتهای مختلفی که در گذشته همراه با جریان "من هم" مطرح و رسانهای شده، بر اساس گزارشها فقط یکی از آنها علیه کیوان اماموردی، دانشآموخته دانشگاه تهران و کتابفروش، متهم به "تجاوز" با اطلاع رسانهها به دادگاه کشیده شده است.