ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در سخنرانی دیشب خود که حاکمیت جداییخواهان را بر دو استان اوکراین به رسمیت شناخت، اشارهای نیز به ترکیه کرد و گفت که کرانه دریای سیاه در قرن هجدهم میلادی میدان جنگ روسیه با ترکان عثمانی بود و اکنون میخواهند دستاورد "سرداران نامآور" روس را در فراهم آوردن امکان دستیابی روسیه به دریای سیاه از میان ببرند.
فاعل جمله آقای پوتین مشخص نبود. او آشکارا نگفت چه کسانی میخواهند این "دستاورد" را از میان ببرند اما با نگاهی به رویارویی روسیه با قدرتهای غربی بر سر اوکراین، فاعل مقدر در جمله آقای پوتین آشکار میشود. گرچه به نظر نمیرسد این فاعل در شرایط کنونی، ترکیه را نیز در بر بگیرد اما در ترکیه، اشاره تاریخی آقای پوتین به منزله هشداری به این کشور تلقی شده است.
موصل و کرکوک بلافاصله پس از اشاره تاریخی آقای پوتین، کاربران شبکههای اجتماعی و حتی شماری از چهرههای فرهنگی و سیاسی در ترکیه واکنش نشان دادند. به استدلال رئیس جمهور روسیه در زیر سؤال بردن تمامیت ارضی اوکراین اشاره کردند که از پیوستگی تاریخی و سرزمینی سخن گفت؛ نوشتند که اگر بنا بر پیوستگی تاریخی و سرزمینی باشد، ما هم کرکوک و موصل و حلب و دوازده جزیرهای را میخواهیم که اکنون زیر حاکمیت یونان است. حتی انتقادهایی به مصطفی کمال آتاتورک بنیانگذار ترکیه نوین مطرح شد که به نوشته ایشان، کرکوک و موصل و حلب و دوازده جزیره را داد و در برابرش کلاه شاپو و لائیسیته (جدایی نهاد دین از نهاد دولت) را گرفت.
در روزهای اخیر، بحران اوکراین به همان اندازه که شهروندان و کاربران شبکههای اجتماعی را در ترکیه به خود مشغول کرده، دلمشغولی اصلی گردانندگان کشور نیز شده است. از دید ناظران، گویی ترکیه میان روسیه و اوکراین گیر کرده است، نه میتواند بیطرف بماند و نه اینکه در رویارویی دو کشور، طرف یکی را بگیرد.
بزرگترین سرمایهگذار در اوکراین ترکیه و اوکراین در سالهای اخیر بسیار به هم نزدیک شدهاند. ترکیه بزرگترین سرمایهگذار خارجی در اوکراین است. دو کشور همکاری تنگاتنگی در صنایع نظامی دارند. ترکیه پهپادهای بیرقدار به اوکراین فروخته و همین چند هفته پیش دو کشور قراردادی برای تولید مشترک این پهپاد بستهاند. سال گذشته که اوکراین با همین پهپادهای بیرقدار به جدایی خواهان حمله کرد، خشم روسیه از ترکیه برافروخته شد.
اوکراین خود تولید کننده جنگ افزار است و بویژه در تولید موتور جت جایگاه مهمی دارد که برای پیشرفت صنایع نظامی ترکیه بسیار مفید است. اوکراین همچنین صادرکننده عمده گندم و برخی دیگر از مواد غذائی به ترکیه است و این نگرانی در ترکیه هست که در صورت بروز جنگ، بحران نان و مواد غذائی در کشور به راه بیفتد.
ترکیه از لحاظ سیاسی هوادار دولت اوکراین است: هفت سال پیش، جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین و پیوستن آن به روسیه را به رسمیت نشناخت. اکنون نیز از تمامیت ارضی اوکراین دفاع و با هواداری روسیه از جدایی خواهان این کشور مخالفت میکند. ترکیه همچنین به عنوان عضو ناتو، رسما همداستان با دیگر کشورهای عضو این پیمان به شمار میرود که به روسیه علیه مداخله نظامی در اوکراین هشدار دادهاند و دولت اوکراین انتظار دارد، در صورت بروز جنگ نیروهایشان را به کمکش بفرستند.
ترکیه همچنین بشدت به گاز روسیه وابسته است'عضو یاغی ناتو' از سوی دیگر، ترکیه نمیتواند به روسیه پشت کند. رابطه پیچده این دو کشور را تحلیلگران به "همکاری رقیبانه" توصیف میکنند: در عین اینکه با هم درگیر جنگ نیابتی و در چندین حوزه، رقیب و حتی رویاروی یکدیگرند، همکاری روزافزونی هم داشتهاند و دارند.
ارتشهای ترکیه و روسیه در سوریه رو در روی یکدیگر در دو جبههاند و گاه خواسته یا ناخواسته یکدیگر را هدف نیز گرفتهاند. در لیبی به دو جبهه درگیر کمک نظامی میکنند. در رویارویی ترکیه و یونان در دریای مدیترانه نیز، روسها در طرف یونانیها ایستادهاند. در عین حال با یکدیگر همکاری نظامی هم دارند تا جایی که ترکیه با خرید سامانه پدافند هوائی اس - ۴۰۰ از روسیه، رابطهاش با امریکا تیره شد و عضو یاغی ناتو لقب گرفت.
اگر ناتو بخواهد در پشتیبانی از اوکراین، نیرو به این کشور بفرستد و احیانا با روسیه درگیر شود، ترکیه بیشتر در نقش عضو یاغی ناتو فرو خواهد رفت. دست روسیه و ترکیه چنان زیر سنگ یکدیگر است که نمیتوانند رقابت و جنگ نیابتی را به رویارویی تمام عیار تبدیل کنند.
روسیه میتواند در سوریه حملهای به ادلب را رقم بزند تا شبه نظامیانی را از آنجا بیرون کند که از پشتیبانی مستقیم نظامی ترکیه برخوردارند. با پشتیبانی از کردهای سوریه هم میتواند کار را بر ارتش ترکیه در این کشور دشوارتر کند و بحرانی تازه برای این کشور رقم بزند. در مقابل، تنها راه ارتباط آبی میان روسیه و دریای مدیترانه در کنترل ترکیه است که میتواند در صورت بروز جنگ، این آبراه را بر ناوهای روسی ببندد.
دو کشور در عین حال در قفقاز به همکاری یکدیگر نیاز دارند. در جنگ اخیر قره باغ، روسیه کنار نشست و ارمنستان را تنها گذاشت تا جمهوری آذربایجان با کمک ترکیه، سرزمینهای اشغال شده خود را باز پس گیرد.
روسیه عملاً با این سیاست، گسترش نفوذ ترکیه را در قفقاز به رسمیت شناخت اما در عین حال با ترکیه به نوعی تفاهم بر سر ادامه نفوذ مشترک بر این سرزمین رسید تا جایی که جمهوری آذربایجان با همه نزدیکیاش به ترکیه و شعار "یک ملت، دو دولت" حاضر نیست همه تخم مرغهایش را در سبد ترکیه بچیند. درست در همین امروز که احتمال مداخله نظامی روسیه در اوکراین مطرح است، الهام علیاف رئیس جمهوری آذربایجان قرار است در مسکو اعلامیه مشترکی با ولادیمیر پوتین صادر و از پیشرفت همه جانبه رابطه دو کشور به سطح "ائتلاف" خبر دهد.
ترکیه همچنین بشدت به گاز روسیه وابسته است. بیش از چهل درصد گاز ترکیه را روسیه تأمین میکند و این وابستگی بویژه در هفتههای اخیر خود را نشان داد که قطع موقت واردات گاز از ایران، ترکیه را در بحران کمبود برق فرو برد و بسیاری از کارخانههای این کشور از تولید بازایستاند.
میانجی یا طرفدار؟ مجموعه این عوامل، ترکیه را در وضعیت دشواری میان روسیه و اوکراین گذاشته است. ترکیه کوشیده میان روسیه و اوکراین میانجی شود اما همین درهم تنیدگی با هر دو طرف درگیر، از دید ناظران، مانع اصلی برای میانجیگری ترکیه است: روسیه ترکیه را عضو ناتو و در اردوگاه غرب میبیند که با اوکراین رابطه تنگاتنگ تجاری و نظامی دارد. از آن سو، غرب ترکیه را دولتی یاغی میبیند که هرچه از غرب دورتر شده به روسیه نزدیکتر شده است و از استانداردهای غربی در عالم دموکراسی و حقوق بشر پیروی نمیکند.
در نتیجه ترکیه در بحران اوکراین به جای اینکه نسبت به دو جانب درگیر، بیطرف باشد، نسبت به هر دو جانب، طرفدار است.
برخی صاحب نظران روابط بینالملل اعتقاد دارند که از دل همین تنگنایی که ترکیه در آن افتاده، نظم تازهای می تواند شکل بگیرد، نظمی بر این پایه که ترکیه و روسیه حوزه نفوذ خود را برای یکدیگر تعریف کنند و به رسمیت بشناسند. این مرزبندی، هم توسعهطلبی روسیه را مهار کند و هم اینکه روسیه به جای اینکه با غرب طرف باشد، با ترکیه طرف شود و روابط دو کشور به گونهای تنظیم شود که منافع غرب را تأمین کند.
بازگشت به دوره عثمانی چنین نظمی نیازمند اعتماد غرب به ترکیه است و اینکه قدرتهای غربی، حوزههایی را که نخواهند خود در آن درگیر شوند، به ترکیه بسپارند و ترکیه هم منافع آنها را تأمین کند و هم سدی برای توسعهطلبی روسیه شود. اما به نظر میرسد دست کم در شرایط کنونی، چنین اعتمادی به دولتی که عضو یاغی ناتو لقب گرفته و آماج انتقادهای تند متحدان غربی خود است، به چشم نمیخورد.
از سوی دیگر، تعریف چنین نقشی برای ترکیه میتواند به توسعهطلبی این کشور دامن بزند و برای منافع قدرتهای غربی نیز زیانبار شود. نمونه آن، رویارویی ترکیه با یونان بر سر جستجوی منابع نفت و گاز در دریای مدیترانه است که دو کشور را تا آستانه جنگ پیش برد. یونان همچون ترکیه عضو ناتو است و فرانسه عملا با کمک نظامی به یونان نشان داد که در صورت بروز درگیری میان دو کشور، کنار نخواهد نشست.
اگر غربیها بخواهند بیآنکه نیازی به اعتماد به ترکیه ببینند، نقش سر و کله زدن با روسیه را به این کشور بسپارند، وضعیت عملا به دوران عثمانی باز میگردد که این دو امپراتوری همیشه با یکدیگر درگیر بودند و غربیها گاه از این درگیری سود میبردند و گاه با یکی علیه دیگری متحد میشدند.
اما دنیای قرن بیست و یکم بسیار پیچیدهتر از دنیای سدههای هجدهم و نوزدهم میلادی است و بعید به نظر میرسد بازگشت به آن وضعیت، دلخواه هیچیک از نقش آفرینان چنین نامعادلهای باشد.
با همین دید، منتقدان دولت ترکیه، دو راهی دشواری را که کشورشان بر سر بحران اوکراین با آن روبرو شده، ناشی از سیاستهای اسلامگرایان حاکم برای احیای امپراتوری عثمانی میدانند که از آن به "نوعثمانی گری" تعبیر میشود. اینکه امروز نامهای کرکوک و موصل داغترین هشتگهای کاربران ترکیهای در توییتر شده، نشانهای از همین نگاه "نوعثمانی گرا" قلمداد میشود.
از دید منتقدان این نگاه، چاره در بازگشت به میراث آتاتورک است که راهبرد کلی سیاست خارجی ترکیه را بر ترجیح غرب بر شرق، در عین پرهیز از ورود به بحرانهای فرامرزی تعریف کرده بود.