شاهد دادگاه حمید نوری: با دست‌هایش من را خفه می‌کرد

ایران وایر: پنجاه وچهارمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری دادیار سابق قوه قضاییه که به اتهام مشارکت در قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در استکهلم سوئد برگزار می‌شود امروز پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰ با شهادت مهرزاد دشتبانی زندانی سیاسی دهه ۶۰ برگزار شد.
 
مهرزاد دشتبانی از کسانی است که به اتهام عضویت در گروه پیکار یکی از گروه‌های چپ در کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها و محلات در میان زنان و کارگران فعالیت می‌کرد بازداشت شده بود.
 
اتهام دوم حمید نوری قتل زندانیان چپ و کمونیست در سال ۱۳۶۷ است که موج دوم اعدام‌ها خوانده می‌شود است.
 
مهرزاد دشتبانی به گفته خود یک بار در پاییز ۱۳۶۰ و با اتهام همکاری با سازمان مجاهدین بازداشت شده و بار دوم نیز اواخر ۱۳۶۱ بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
 
این زندانی سیاسی سابق که دوران محکومیت خود را در زندان‌های اوین، قزل‌حصار و گوهردشت گذرانده است .
 
مهرزاد دشتبانی در خصوص مدت زمان محکومیت خود گفت: «من ۵ سال حکم داشتم که سال ۱۳۶۶ تمام شد اما وقتی به اتاق دادیاری رفتم حمید عباسی یک سری شرایط برای آزادی گذاشت و من قبول نکردم. از آن زمان تا وقتی ایران قطع‌نامه توقف جنگ را پذیرفت در انفرادی بودم و بعد به بند ۲ پایین در زندان اوین منتقل شدم.»
 
به گفته این زندانی سیاسی سابق بعد از پذیرفتن قطعنامه از سوی ایران زندانیان احتمال می‌داده‌اند که شرایط برای آن‌ها دشوارتر شود: «حدس می‌زدیم که ممکن است عده‌ای اعدام شوند اما فکر نمی‌کردیم که چشم‌انداز اعدام روبه‌رویمان به این گستردگی و شدن باشد.»
 
او می‌گوید همان‌شب پاسدارها او و دیگر زندانیانی را که از انفرادی به بند آورده بودند سوار مینی‌بوس کرده و دوباره به ساختمان «آسایشگاه» برده‌اند که انفرادی بوده: « من اعتراض کردن و گفتم به قدر کافی اینجا بوده‌ام و دیگر نمی‌رود رییس زندان حسین‌زاده گفت قول می‌دهم تکلیفتان زود روشن شود.»
 
به گفته مهرزاد دشتبانی شمار زیادی از زندانیانی که احکام بالای ده سال داشته‌اند را به همین محل آورده و بعد به زندان گوهردشت منتقل کرده‌اند: « دو روز آنجا بودیم و بعد ما را به جز یک نفر به اسم محمدرضا که دو اتهامی بود و هم اتهام مجاهدین داشت و هم پیکار منتقل شدیم به گوهردشت. محمدرضا را همانجا اعدام کردند.»
 
او در مورد مواجهه با حمید نوری به دادستان گفت: «من رفتم “اتاق آزادی”. بعد آقای عباسی  اسم من را صدا کرد و آورد توی یک اتاق. بعد خیلی آرام به من گفت که تو حکمت تمام شده، امیدوارم بروی بیرون یک زندگی خوب و سالمی را شروع بکنی، و در حقیقت کار سیاسی را ول بکنی. کار گیر بیاوری، ازدواج کنی، بچه‌دار بشوی، به هر حال تو آزادی و ما چیز خاصی نداریم …. یک فرم‌های اداری هست که باید پر بکنی و بعد آزاد می‌شوی. بعد دو فرم داد که پر کنم یک فرم انزجار از گروه خودم و یک فرم هم تعهد.»
 
به گفته مهرزاد دشتبانی حمید عباسی بعد از اعلام مخالفت او برای دادن تعهد و اعلام انزجار از او خواسته چشم بندش را بردارد: «بعد پرسید که تو برای چه سازمانت را محکوم نمی‌کنی؟ چرا نمی‌خواهی بروی یک زندگی خوبی برای خودت به وجود بیاوری. تو آزادی! در حقیقت این یک شانسی است که تو بروی بیرون و زندگی بکنی. گفتم دارم به شما می‌گویم که من می‌خواهم بروم زندگی عادی‌ام را بکنم، مثل همه مردم. یک‌مرتبه عصبی شد و گفت که تو چقدر لجبازی؟! دست‌هایش را انداخت دور گردن من و حلقه کرد، جیغ می‌زد، رنگ صورتش عوض شده بود، تن صدایش عوض شده بود. می‌گفت کی گفته که تو باید آزاد بشوی؟ … تو یک خبیث هستی. من خودم اینجا می‌کشمت. اگر او به تو حکم داده، تو حق و لیاقت آزادی نداری. من خودم می‌کشمت اینجا. بعد همین‌طور که گردن من را فشار می‌داد، سرم را می‌زد به میز. بعد مدتی دیگر خسته شد و من را ول کرد. من تمام سر و صورتم خونین بود و من را دوباره برگرداندند به سلول انفرادی.»
 
این زندانی سیاسی می‌گوید در جریان تنها ملاقات حضوری او و خانواده‌اش هم ناصریان و حمید عباسی به خانواده او گفته‌اند که خودش می‌خواهد در زندان بماند و چون فرم‌های تعهد و انزجارنامه را امضا نمی‌کند ما درمورد بود و نبود او دیگر تعهدی نخواهیم داشت.
 
او می‌گوید بعد از این چندبار دیگر هم به اتاق دادیاری رفته و توسط قاضی مقیسه و حمید عباسی تحت فشار قرار گرفته تا فرم تعهد و اعلام انزجار را پر کند: « اما پاسخ من همیشه منفی بود.»
 
این زندانی سیاسی سابق درباره نقش و سمت حمید نوری گفت که او دادیار زندان و همکار ناصریان بوده است. او گفت ناصریان در مقطعی بعنوان رییس زندان نیز فعالیت کردخ اما «یک عده معین و مشخصی هستند که مرتب نامشان بود، چهره‌شان بود. این کسانی که مشخص بودند؛ برای سالیان سال ناصریان و عباسی بودند.»
 
مهرزاد دشتبانی درباره مواجهه دیگر خود با حمید نوری گفت که او را در سال ۱۳۶۶ نیز دیده است: «یک تکه موکت توی بند بود و چون سرد بود و ملاقات‌ها هم دیر به دیر بود ما موکت را بریدیم و به کف جوراب‌هایمان دوختیم. سربازی دید و بعد ما چند نفر را بیرون بردند و کتک زدند به این دلیل که به بیت‌المال خسارت زدیم.»
 
به گفته مهرزاد دشتبانی در هنگامی که زیر مشت و لگد سربازها بوده یک لحظه چشم‌بندش بالا رفته و حمید عباسی را آنجا دیده که مشغول کتک زدن او و دیگر زندانیان بوده است.
 
این زندانی سیاسی همچنین گفت که برای دو تا سه ساعت نیز در راهروی مرگ به انتظار محاکمه توسط هیات مرگ بوده اما بدون آنکه وارد اتاق هیات مرگ شود به بند برگردانده شده است.
 
مهرزاد دشتبانی گفت در مورد زندانیان چپ یکی از فشارهایی که به آن‌ها می‌آوردند این بوده که می‌بایست نماز می‌خواندند و در صورت عدم قبول این موضوع اعدام می‌شدند: « در یک صفی که ما می‌رفتیم جلو من نفر اول بودم. لشکری از من سوال کرد نماز می‌خوانی؟ من گفتم نه! شروع کردند همان‌طور روی هوا کابل زدن. معمولا می‌خواباندند و کابل می‌زدند اما آنجا همان‌طور ایستاده شروع کردند زدن. بعد از نفر بعدی سوال کردند، بعد نفر بعدی، بعد نفر بعدی. ما پنج-شش نفر بودیم و همگی سال‌ها بود همدیگر را می‌شناختیم. خلاصه همه گفتیم که نماز نمی‌خوانیم. آنها هم شروع کردند به زدن. با کابل، با مشت، یک حالت قر و قاطی‌ای بود. بعد لشکری گفت که ولشان کن بروند توی بند. خودشان می‌فهمند و می‌خوانند.»
 
این زندانی سیاسی سابق درخصوص شیوه لباس پوشیدن و ظاهر حمید نوری در زندان گفت که او اواخر «لباس شخصی» می‌پوشید اما در سال‌های ۶۱ و ۶۲ با لباس یونیفورم پاسداری هم در زندان دیده شده بود.
 
او همچنین درپاسخ به سوال وکیل مشاور حمید نوری که پرسید موکلش را به چه نامی می‌شناخته و صدا می‌کرده‌اند گفت: «بعضی‌ها می‌گفتند حمید عباسی، بعضی‌ها هم می‌گفتند عباسی. من می‌گفتم عباسی.»
 
حمید نوری متهم است که به عنوان دادیار سابق قوه قضاییه، در کشتار و قتل‌عام زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ در زندان‌های ایران مشارکت داشته است. اتهامی که او و وکلایش آن را رد می‌کنند.
 
برگزاری دادگاه حمید نوری که تا آوریل سال آینده در دادگاه استکهلم سوئد ادامه خواهد داشت، واکنش مقامات جمهوری اسلامی را نیز در پی داشته‌ است.
 
«سعید خطیب‌زاده»، سخن‌گوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی روز اول شهریور محاکمه نوری را یک طراحی توسط سازمان مجاهدین خلق خواند و مدعی شد: «دادگاه سوئد به یک سری داستان و مستندسازی و شاهدسازی دروغی که همه از سوی یک گروهک انجام شده، استناد کرده است».
 
جلسه بعدی دادگاه حمید نوری روز دوشنبه ۲۹آذر برگزار می‌شود و حسین ملکی در مقام شاهد، شهادت خواهد داد.
+80
رأی دهید
-5

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۵
    وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد

    فقط تاسف می خورم که چرا این الدنگ در سوئد محاکمه میشه. بعد از محاکمه, محکومیتشو در زندانهای سوئد میگذرونه که با هتل فرقی نداره. باید بفرستنش یه کشور آمریکای جنوبی محکومیتش رو بگذرونه که حالشو جا بیارن.
    3
    44
    جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    قورپه - بروکسل، بلژیک
    منافقین حقشان افراد احمقی مثل نوری و رییسی بود چون اینها با همکاری عراق و در جنگ هشت ساله چه خیانت ها که نکردند و چقدر جوان ایرانی را به خاک و خون کشیدند در عملیات کربلای چهار بزرگترین خیانت را به ارتش ایران کردند
    12
    9
    جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    قورپه - بروکسل، بلژیک
    من خودم بار ها شاهد خیانتشان در جنگ بودم آن خیانت ها سیراب شان نکرد به کشور حمله کردند روسیاهی و خیانت منافقین در تاریخ ثبت شد چپ ها هم با رهبری شوروی ایران گلستان را به خزان تبدیل کردند من جنایت نوری و نوری ها سرپوش نمیگذارم اما کار منافقین و چپ ها به مراتب بدتر از جنایت نوری بود
    12
    6
    جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    اینکه در سال های 60 جنایت و بی رحمی صورت گرفته مورد تائید همه هست ولی باید دید چپول ها و منافقین را کی به دلیل جنایات متعدد مجازات می کنند
    1
    13
    جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.