مردی که جوانی را به گمان رابطه با خواهرش به طرز خشنی مقابل آرایشگاه خواهرش به قتل رسانده بود، به قصاص محکوم شد.
روز چهاردهم فروردین سال گذشته سرنشینان یک خودروی پژو پرشیای سفیدرنگ پیکر نیمهجان مرد جوانی را مقابل بیمارستانی در جنوب تهران رها کردند و بهسرعت گریختند.
کارت شناسایی مرد جوان نشان میداد او سیاوش نام دارد. آثار چاقوخوردگی روی بدن مقتول نمایان و سرش بهشدت زخمی شده بود. مرد جوان کاملا بیهوش به بیمارستان برده شده بود. تیم پزشکی فورا عملیات احیا روی مرد جوان را انجام دادند؛ اما این تلاشها برای بازگرداندن او به زندگی بینتیجه بود و سیاوش جان سپرد.
هنوز چند دقیقه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که زن جوانی به بیمارستان مراجعه کرد و درحالیکه هراسان بود، خودش را همسر سیاوش معرفی کرد. این زن گفت: همسرم صاحب یک فروشگاه لوازم آرایشی است. او عصر به قصد رفتن به مغازهاش از خانه بیرون رفت.
ساعت ۱۰ شب بود که یک مرد ناشناس از موبایل همسرم با من تماس گرفت و گفت شوهرم با خواهر او در ارتباط بوده و بههمینخاطر او را با چاقو زده و به بیمارستان منتقل کرده است.
این زن ادامه داد: مرد ناشناس بعد از گفتن این حرف و فحاشی گوشی موبایل را قطع کرد. چند دقیقه بعد دوباره مرد ناشناس به من زنگ زد. او گفت شوهرم به من خیانت کرده و بههمینخاطر او و برادرهایش طبق برنامهریزی سیاوش را به خانهشان کشانده و کشتهاند.
زن جوان درحالیکه اشک میریخت، گفت: من بعد از شنیدن این حرفها بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم و متوجه شدم شوهرم کشته شده است.
با مرگ مشکوک سیاوش رسیدگی به پرونده قتل ازسوی کارآگاهان جنایی آغاز شد. همسر مقتول وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به مأموران پلیس گفت: پسرعمهام رابطه نزدیکی با شوهرم داشت. او میگوید همسرم از مدتی قبل زن آرایشگری به نام شراره را صیغه کرده و با او در ارتباط بوده و احتمالا برادران شراره همسرم را کشتهاند.
با اطلاعاتی که این زن به مأموران پلیس داده بود، زن آرایشگر ردیابی و بازداشت شد. این زن در بازجوییها گفت: من چند سال است آرایشگاه دارم و برای خرید لوازم آرایشی همیشه به مغازه سیاوش میرفتم. آخرینبار یکمیلیونو ۳۰۰ هزار تومان به او بدهکار شدم تا اینکه او شامگاه چهاردهم فروردین ماه برای گرفتن بدهیاش مقابل آرایشگاهم آمد و وارد مغازه شد.
همان موقع برادرم تورج سر رسید و با او درگیر شد. من میخواستم مانع برادرم شوم که خودم هم کتک خوردم و نتوانستم کاری انجام بدهم.
پس از اظهارات زن آرایشگر برادر ۴۰ساله او بازداشت شد و به درگیری خونین با سیاوش اعتراف کرد. در گام بعدی مأموران پلیس به بازجویی از همسایهها پرداختند و مشخص شد چند نفر از همسایهها شاهد درگیری برادر شراره با سیاوش بودهاند.
شواهد نشان میداد دو برادر دیگر شراره نیز در آن درگیری حضور داشتند. بهاینترتیب آنها نیز بازداشت شدند؛ اما در جریان تحقیقات مشخص شد آنها ضربهای به قربانی نزدهاند. بههمیندلیل از دستداشتن در این ماجرا تبرئه شدند و سرانجام درحالیکه پزشکی قانونی علت مرگ سیاوش را لهشدگی جمجمه اعلام کرده بود، تورج به اتهام قتل در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان کیفرخواست صادره را خواند و برای متهم درخواست مجازات قانونی کرد. در ادامه اولیایدم مقتول با حضور در جایگاه درخواست صدور حکم قصاص را مطرح کردند. سپس نوبت به تورج رسید تا از خودش دفاع کند.
او وقتی در جایگاه متهم ایستاد، جرمش را گردن گرفت. متهم در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آرایشگاه خواهرم در طبقه پایین ساختمان ما قرار دارد. آن شب آخر وقت بود و از محل کار به خانه برمیگشتم که متوجه شدم یک مرد قصد خروج از آرایشگاه خواهرم را دارد. به سمت او دویدم؛ ولی مرد جوان فریاد میکشید و از خواهرم میخواست تا کرکره آرایشگاه را پایین بکشد و مانع ورود من شود.
او میخواست فرار کند که سرش به کرکره آرایشگاه برخورد کرد و به زمین افتاد. همان موقع من به سمت او حملهور شدم و با مشت و لگد به سرش کوبیدم. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم؛ حتی خواهرم را هم کتک زدم. همان موقع برادرهایم و چند نفر از همسایهها وارد دعوا شدند؛ اما من به آنها گفتم موضوع ناموسی است و نباید دخالت کنند.
من از شدت عصبانیت حال خودم را نمیفهمیدم و متوجه رفتارم نبودم. در چنین شرایطی چند ضربه چاقو به سیاوش زدم. سپس از برادرهایم خواستم تا او را به بیمارستان برسانند. از گوشی موبایل سیاوش با همسرش تماس گرفتم و ماجرا را برای او تعریف کردم تا بفهمد شوهرش خائن بوده است.
این متهم ادامه داد: من و برادرهایم با پژوی پرشیا پیکر نیمهجان سیاوش را مقابل بیمارستان رها کردیم و خیلی سریع فرار کردیم.
متهم در ادامه اظهاراتش به قضات دادگاه گفت: من قصدی برای کشتن سیاوش نداشتم. او به ناموس ما چشم داشت. من هم از ماجرای صیغه و مسائل دیگر خبر نداشتم. از اینکه این مرد به آرایشگاه خواهرم رفته بود، ناراحت و غیرتی شدم و با او درگیر شدم.
من اگر قصد کشتن سیاوش را داشتم بههیچوجه او را به بیمارستان نمیبردم. من حتی اجازه ندادم دیگران در این درگیری دخالت کنند و خودم را مسئول تنبیه سیاوش میدانستم. ضربهای که به سرش برخورد کرد، کار من نبود و در درگیری سرش به جایی خورد و جمجمهاش شکست.
با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده تورج را به قصاص محکوم کردند.