بی بی سی :تعداد بیشتری از مردم در حال ترک مشاغل خود هستند و تعدادشان هم زیاد است. چنان زیاد که ما هنوز از پدیدهای که "استعفای بزرگ" نام گرفته است عبور نکردهایم.
در ایالات متحده، وزارت کار اعلام کرد که ۴.۳ میلیون آمریکایی - حدود ۲.۹ درصد کل نیروی کار - در ماه اوت امسال شغل خود را رها کردند، عددی بیسابقه در تاریخ این کشور. در بریتانیا، تعداد موقعیتهای باز شغلی در ماه اوت برای نخستین بار از مرز ۱ میلیون گذشت.
کارگران به دلایل مختلف دارند مشاغل خود را ترک میکنند، از جمله شرایط بد کاری، نگرانی بابت ابتلا به کووید-۱۹ و تغییر نگاه مردم به مقوله کار - و جمعآوری و استخراج داده دارد به پژوهشگران کمک میکند تا دلایل بیشتری نیز کشف کنند.
جی زاگورسکی، استاد بازار، سیاست عمومی و حقوق در دانشگاه بوستون، میگوید "باورم بر این است که هزاران نفر هستند که صرفا دیگر حوصله ندارند. از آنها بیش از حد کار کشیده شده است و حس میکنند که قدرشان دانسته نمیشود. چون بسیاری از این افراد در بخشهایی از اقتصاد کار میکنند که حقوقها بالا است و ساعت کاری زیاد، به نظرم تعداد بسیار زیادی از آنها صرفا رها کردهاند."
آنتونی کلوتز، استادیار مدیریت در دانشگاه اِیاَنداِم تگزاس، میگوید این خروجیها "قطعا میتوانند تغییراتی بنیادین در پی داشته باشند." آقای کلوتز همان کسی است که ترکیب "استعفای بزرگ" را ساخت، و در ماه مه ۲۰۲۱ نیز رویه استعفاهای فراگیر فعلی را پیشبینی کرد.
اما او و دیگر کارشناسان میگویند که استعفاهای گسترده تاثیرات ظریفی نیز به جا میگذارند که از چشم ما پنهان ماندهاند. شاید تعداد کسانی که دارند استعفا میدهند کمتر از آن چیزی باشد که فکر میکنیم و دلایلشان هم با برداشت فعلی ما فرق بکند. به عقیده آنها، ما باید با شک و تردید به کلیگوییهای مربوط به استعفای بزرگ بنگریم - هم هنگامی که موج استعفاها را در نظر میگیریم، و هم هنگامی که به تاثیر احتمالی این روند بر نیروی کار در آینده فکر میکنیم. دادههای ما قطعی نیست میزان استعفا به بیشترین سطح خود در تاریخ آمریکا رسیده است، اما همچنان بخش کوچکی از نیروی کار را شامل میشودجی زاگورسکی میگوید "الان در آمریکا حدود ۳ درصد نیروی کار دارند استعفا میدهند - با ۳۰ درصد خیلی فرق دارد."
واقعیت امر این است که این رقم اقلیت کوچکی از کارگران را شامل میشود، و پوشش خبری استعفای بزرگ عموما بر کارگرانی که فکر میکنند دوست دارند از کار خود استعفا دهند متمرکز است. مارتا مازنفسکی، استاد رفتار سازمانی در دانشگاه غربی انتاریو در کانادا، میگوید "نرخ استعفا اندکی بیشتر از حالت عادی است، اما فکر میکنم تیترهای بزرگی که میبینید بیشتر درباره قصد استعفا است."
علاوه بر این، ما داریم برای توضیح استعفاهای گسترده ناشی از فشار همهگیری از آمارهایی استفاده میکنیم که تعابیر چندان سادهای ندارند.
آقای زاگورسکی در قدم اول به این مساله اشاره میکند که آمار ما به یک بازه زمانی نسبتا کوتاه محدود است و نمیتوان از آن برای سنجش دقیق مقیاس استعفای بزرگ استفاده کرد؛ نرخ استعفا تنها از سال ۲۰۰۰ به بعد در آمارهای دولت آمریکا ثبت شده است. و دوم این که نرخ استعفا حتی بیش از بروز همهگیری نیز در بالاترین سطح تاریخی بود.
پس، درست است که نرخ استعفا در سال ۲۰۲۰ رکوردشکنی کرد، اما ممکن است که روند افزایشی حتی بدون وجود همهگیری به عنوان نیروی محرک نیز ادامه پیدا میکرد. آقای زاگورسکی میگوید که اقتصاد قوی، مانند وضعیت در آمریکا پیش از بروز همهگیری، معمولا با افزایش نرخ استعفا همراه است.
مساله فعلی این است که وضع رو به بهبود اقتصاد اجازه نمیدهد که دقیقا مشخص کنیم افزایش استعفاها ناشی از تغییرات وابسته به همهگیری است، یا بیشتر به ثبات فزاینده اقتصادی ربط دارد.
علاوه بر این، با این که استعفاها در بخشهای گوناگون اقتصاد رخ میدهند، پراکنش آنها در همه جا به یک اندازه نیست. ما معمولا هنگامی که درباره استعفای بزرگ صحبت میکنیم به دانشورزان اشاره میکنیم، اما آقای کلوتز میگوید برخی بخشها، از جمله صنایع غذایی و خردهفروشی، در دوره همهگیری و بعد از آن شاهد بالاترین نرخ استعفا بودهاند.
آخرین گزارش اداره آمار کار ایالات متحده نشان میدهد که در ماه اوت ۲۰۲۱ صنایع غذایی و مهمانیاری بیشترین تعداد استعفا را داشتهاند؛ ۱۵۷٫۰۰۰ از مجموع ۲۴۲٫۰۰۰ استعفا در کل بخشهای اقتصاد.
در بخش صنعت غذایی، ۶.۸ درصد نیروی کار استعفا داد، بالاترین نرخ در بین صنایع؛ خارج از بخشهای تفریحی، خردهفروشی با ۴.۷ درصد استعفا در جایگاه دوم بود.
اما این اتفاق نباید لزوما باعث شگفتی شود - یا لزوما به همهگیری مربوط باشد. آقای زاگورسکی میگوید بخش خدمات به طور تاریخی نرخ استعفای بالایی داشته است.
البته این حرفها به این معنی نیست که شناخت ما از کسانی که دارند به خاطر همهگیری استعفا میدهند کاملا غلط است. برای نمونه، در بخش درمان که شاهد کوچ دستهجمعی کارگران بوده است، بیشتر استعفاها به خاطر نارضایتی و فرسایشی است که بار سنگین واکنش به همهگیری به این بخش وارد کرد. و آقای زاگورسکی اشاره میکند که دانشورزان نیز در جمع استعفاهای مربوط به همهگیری قرار میگیرند.
اما به طور کلی، دادههای موجود برای شناسایی دقیق گروههایی که شاید در حال استعفا باشند کافی نیست. به گفته آقای کلوتز "واقعیت این است که نمیدانیم. برخی گزارشها میگویند که استعفاها از طرف کسانی است که در میانه زندگی کاری خود قرار دارند، برخی گزارشها میگویند که استعفاها متعلق به نسل زد است، یا این که همه دارند زودتر بازنشسته میشوند و زیر سر بیبیبومرها است. فکر نمیکنم که در حال حاضر ایده دقیقی داشته باشیم." سادهسازی بیش از حد؟ هویت واقعی استعفادهندگان به کنار، این تفکر که همه میتوانند به دلیل عصبانیت استعفا دهند و سرنوشت خود را به دست بگیرند قطعا آرامشبخش است. استعفای بزرگ از برخی جهات به همین شکل روایت شده است؛ نقطه عطفی که در آن همه کسانی که دارند استعفا میدهند داوطلبانه دست به این کار میزنند تا دنیای کاری بهتری ایجاد کنند. صنایع غذایی و خردهفروشی که شاهد بالاترین نرخ استعفا در آمریکا بودهاند به طور تاریخی نیز نرخ استعفای بالایی داشتهانداما این برداشت همیشه درست نیست. برخی از استعفاها به خاطر توانمندی افراد نبودهاند.
خانم مازنفسکی میگوید که بازیگران صحنه استعفای بزرگ به احتمال زیاد در دو دسته کلی میگنجند: "یکی دسته افراد حرفهای است که دارند بین 'خوب' و 'بهتر' انتخاب میکنند. دسته دیگر شامل افرادی میشود که دارند بین چیزی بسیار بد، ناسالم و زهرآگین، و بقاء یکی را انتخاب میکنند. ما با دو پویایی کاملا متفاوت سروکار داریم."
در اردوگاه اول، برخی به خاطر ملالت و میل به پیشرفت استعفا میدهند؛ در دومی، برخی به خاطر شرایط کاری غیر قابل تحمل، یا به این دلیل که مجبور بودند به خاطر تعطیلی مدرسهها در خانه بمانند و از بچههایشان نگهداری کنند.
پس دلایل کسانی که دارند داوطلبانه مشاغل خود را ترک میکنند متفاوت است - و ارائه تعبیری مشترک از استعفاهایشان به هیچ عنوان ممکن نیست.
خانم مازنفسکی میگوید "شما فقط وقتی میتوانید استعفا دهید که حق انتخاب داشته باشید." و آقای کلوتز اضافه میکند که کارگران برخوردارتری که سابقه کاری بیشتری دارند راحتتر میتوانند از این نعمت بهرهمند شوند.
به بیان دیگر، شاید ما تنها از نقطه نظر کسانی به استعفای بزرگ نگاه میکنیم که از امتیازهای ویژهای برخوردارند، مانند مدیران ارشد و کارگرانی که امنیت مالی دارند. اما واقعیت این است که تشخیص دقیق کسانی که دارند استعفا میدهند و دلایلشان برای این کار با دادههای موجود سخت است، و این مساله میتواند به تحریف واقعیت منجر شود و این حس را در دیگران ایجاد کند که جسارت در استعفا میتواند به نفعشان تمام شود. مشکلاتی که به استعفا منجر میشوند ادامه خواهند یافت در بوق کردن استعفای بزرگ به عنوان رخدادی بنیادین که به شکلی یکسان شرایط کاری را تغییر خواهد داد کاری وسوسهانگیز است. اما تفاوت زیاد میان عوامل محرک این استعفاها به این معنی است که هر گونه تغییر احتمالی، بنا بر نوع شغل و صنعت، متفاوت خواهد بود.
برخی شرکتها شاید بیشتر به تقاضاهای کارگران یقهسفید برای ادامه شرایط کاری منعطف دوره همهگیری، مانند دورکاری، پاسخ دهند؛ شرکتهای دیگر در بخش خدماتی شاید حاضر شوند که بالاخره شرایط کاری را بهتر کنند یا دستمزدها را افزایش دهند.
برای کارگران یقهسفید، همهگیری با مزایای جدیدی همراه بوده است که تا پیش از آن در عمل به گوش کسی هم نرسیده بود: قابلیت دورکاری بلندمدت، کاهش رفتوآمد، انعطاف کاری بیشتر، سپری کردن زمان بیشتر با دوستان و خانواده. کارگران به این راحتیها حاضر به رها کردن این مزایا نخواهند شد - و اگر شرکتها حاضر به ارائه چنین مزایایی نشوند، شاید عده بیشتری به استعفای بیشتر رو بیاورند. کارگران یقهآبی از قبل درگیر نابرابریهایی بودند که در دوره همهگیری بیشتر هم شد، و شاید بتوان آنها را با دستمزد بیشتر جذب کرد - روند افزایش دستمزدها در ایالات متحده در حال حاضر از هر زمان دیگری بعد از رکود مالی بزرگ بیشتر است.
با این حال، ما دقیقا نمیدانیم که چه خواهد شد - و آیا شرایط برای همه یکسان بهبود خواهد یافت یا نه. پاسخ منفی به این پرسش ضربه دیگری بر پیکر روایتی خواهد بود که تغییر ناشی از موج استعفاها را جهانشمول فرض میکند.
برای کارگران مهم است که گرفتار جو فعلی نشوند، و در ادامه دقیقتر به دلایل استعفاهای گسترده، و تاثیر آن بر آینده کار، فکر کنند.
آقای کلوتز میگوید "استعفای بزرگ دلایل گوناگونی دارد که به شکلهای مختلفی بروز میکنند. به این سادگیها نیست - و فکر میکنم در ادامه پیچیدهتر هم خواهد شد."
+4
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.