مردی که متهم است مهندس دستفروش را به قتل رسانده روز گذشته پای میز محاکمه ایستاد. مادر مقتول به دادگاه گفت روزی که پسرش را به خاک میسپرد گزینش او در شهرداری در حال انجام بود.
به گزارش جوان، سال۹۷ مأموران پلیس تهران از درگیری خونین در چهارراه ولیعصر باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد درگیری بین چند مرد دستفروش اتفاق افتادهاست و در آن درگیری مرد جوانی به نام مجید با ضربه چاقو کشته شده است و چند نفر دیگر نیز زخمی و راهی بیمارستان شدهاند.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در روند تحقیقات ۹مرد جوان به اتهام شرکت در نزاع دستهجمعی دستگیر شد و تحت بازجویی قرارگرفتند.
متهمان در روند بازجوییها مدعی شدند آن شب مقتول کریخوانی میکرد و بعد از شروع درگیری با چاقو به طرف آنها حمله کردهبود. سپس همگی ادعا کردند نمیدانند چه کسی ضربهکاری را به مقتول زدهاست.
با ثبت این اطلاعات تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه مأموران یکی از متهمان به نام محمد را که یکسال پیش در همان چهارراه ولیعصر به یک راننده حمله و او را مورد ضرب و جرح قرار دادهبود و چندماه بعد با یک مأمور پلیس درگیر شده بود را مورد تحقیق قرار دادند، اما او بار دیگر قتل را انکار کرد و گفت نمیداند چه کسی به مقتول ضربه زدهاست.
صدور کیفرخواست
محمد بعد از رضایت مأمور پلیس، اما بنا به شواهد و قرائن موجود، به اتهام مباشرت در قتل عمد و ضرب و جرح راننده خودروی پراید راهی زندان شد و هشتمتهم دیگر نیز به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل به زندان رفتند.
پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه بعد از تعیین وقت روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت.
درخواست قصاص
با اعلام رسمیت جلسه مادر مقتول در حالیکه به شدت اشک میریخت در جایگاه قرار گرفت و گفت: «ما در شهرستان خمین زندگی میکنیم. مجید در رشته مهندسی عمران تحصیل کردهبود و بعد از اتمام درسش تصمیم گرفت به تهران برود تا کار مناسبی پیدا کند. برای او یک خانه در تهران اجاره کردیم و برایش اسباب و اثاثیه هم خریدیم. قرار بود در شهرداری مشغول کار شود، اما در این مدت با پیشنهاد یکی از همشهریها سر چهارراه ولیعصر میرفت و دستفروشی میکرد. نوید که الان یکی از متهمان است از همشهریهای ماست. او از بچگی به خانه ما میآمد و سر سفره ما نشسته بود. او وقتی فهمید قرار است پسرم به محل کسب او برود و دستفروشی کند خط و نشان کشید و دیگران را تحریک کرد تا با پسرم درگیر شوند. در واقع او شروع کننده درگیری بود. از او توقع نداشتم. ما با هم نان و نمک خورده بودیم.»
مادر مقتول در حالیکه به شدت اشک میریخت، گفت: «روز تشییع جنازه پسرم از شهرداری تماس گرفتند و خواستند برای گزینش به آنجا برود. گفتیم پسرمان زیر خروارها خاک خوابیده است. برای عامل قتل درخواست قصاص و برای دیگر متهمان نیز درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه دیگر شاکی نیز در جایگاه ایستاد و در طرح شکایت خود گفت: «سال۹۶ با خودروام از چهار راه ولیعصر عبور میکردم که پشت چراغ قرمز با رانندهای بحثم شد. همان موقع مرد راننده با محمد تماس گرفت و متهم همراه دوستانش با چاقو و قمه به آنجا آمدند و به من حمله کردند. من شوکه شدهبودم. محمد به من که هیچ دفاعی نداشتم و آنها را نمیشناختم حمله کرد و با چاقو ضربههایی به کتف، سینه و بازویم زد که به شدت آسیب دیدم. وقتی به بیمارستان رفتم آنها متواری شدند تا اینکه فهمیدم او در درگیری با یک مأمور پلیس بازداشت شده است. از او شکایت دارم و برایش درخواست اشد مجازات دارم.»
انکار قتل
سپس محمد در جایگاه ایستاد و جرمش را انکار کرد. او در شرح ماجرا گفت: «سالها در چهارراه ولیعصر بساط فلافل، چای و قلیان داشتم. آن شب به آنجا رفته بودم تا سری به بساطهایم بزنم که یکباره با مقتول و برادرش روبهرو شدم. او به تازگی در آنجا مشغول کار شدهبود و دستفروشی میکرد. مجید همراه برادر و دوستش که همگی قمه و چاقو داشتند جلو آمد و شروع به کریخوانی کرد و گفت کسی حق ندارد آنها را تهدید کند.»
متهم ادامه داد: «از ماجرای تهدید او بی خبر بودم به همین خاطر سعی کردم او را آرام کنم، اما مجید با یکی دیگر از دستفروشها درگیر شد و آن مرد با چاقو یک خراش روی صورتش انداخت و خودزنی کرد. همچنان این کشمکشها ادامه داشت که یکباره مجید یک ضربه به یکی از دوستانم زد و سپس چاقو را رها کرد و به دست من خورد. بازویم شکافته شده بود و همچنان خون میرفت به همین خاطر عصبانی شدم و میلهای راکه روی زمین افتادهبود، برداشتم و به طرف او پرتاب کردم. او میله را گرفت و دوباره چاقو را به طرفم پرتاب کرد که این بار ساعد دستم زخمی شد. مشغول دیدن زخم دستم بودم و سرم پایین بود، اما وقتی سرم را بالا گرفتم فهمیدم مجید پایش زخمی شده است. احتمال میدهم زمانی که چاقو را به طرف من پرتاب کرده با پای خودش نیز برخورد کردهبود.»
او گفت: «مقتول روی زمین نشستهبود که دیدم یکی از دستفروشها با میله ضربههای محکمی به سرش میزند. همان موقع دوستم که باضربه چاقوی مقتول کلیهاش آسیب دیدهبود را سوار ماشین کردم و به بیمارستان بردم فردای آن روز فهمیدم مجید فوت کرده است.»
در ادامه دیگر متهمان که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و با تأیید این توضیحات از خودشان دفاع کردند.
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.