ابراهیم رئیسی و همتای تاجیک او، امامعلی رحمان در اجلاس ۲۰۲۱ سازمان همکاری شانگهایدویچه وله :علی افشاری در خواست جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در"سازمان همکاری شانگهای" بعد از شانزده سال در در نشست سال ۲۰۲۱ «دوشنبه» با حمایت بارز دولتهای چین و روسیه پذیرفته شد.
"سازمان همکاری شانگهای" ابتدا تحت عنوان "موافقتنامه اعتمادسـازی در زمینه نیروهای نظامی در مناطق مـرزی" در ماه آوریل ۱۹۹۶ در شهر شانگهای چین بعد از پایان مذاکرات بین کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تاسیس شد. پایه اولیه این سازمان که بعدها نامش به "سازمان همکاری شانگهای" تغییر یافت، موضوعات نظامی – امنیتی است که در ادامه همکاریهای اقتصادی و فرهنگی به آن اضافه شد.
در گام نخست این پیمان با هدف شکلدهی یک نظم منطقهای با هدف موازنهسازی در برابر "سازمان پیمان آتلانتیک شمالی" (ناتو) و غیرنظامی کردن مرزهای چین و روسیه و پایان دادن به رقابتهای راهبردی و خصومت بین آنها تشکیل شد. سپس مبارزه با سه موضوع "افراطگرایی"، "تروریسم" و "تجزیهطلبی" چارچوب اصلی فعالیت سازمان منطقهای شانگهای را تشکیل داد که هنوز ادامه دارد.
در حال حاضر بزرگترین تولید کنندگان و مصرفکنندگان انرژی در دنیا در اجلاس شانگهای قرار دارند. حجم اقتصادی ۲۰ تریلیون دلار، حجم تجارت خارجی ۶/۶ تریلیون دلار و سهم ۳۵ درصدی جمعیت دنیا دیگر ویژگیهای این سازمان هستند که به آن قدرت مانور بالایی در دنیا میدهد. اما این قدرت بیشتر جنبه بالقوه داشته و تا الان ظرفیتهای آن گسترش زیادی نیافته است. کشورهای عضو مناسبات اقتصادیشان را در چارچوب ملاحظات جداگانه تنظیم و اجرا میکنند و اعتنایی به برقراری الزامات پیمان منطقهای ندارند. طرحهای اقتصادی بزرگ برای همکاری بین اعضا از جمله پیشنهاد بنیانگذاردن تشکیلات بینالمللی با نام "باشگاه انرژی" توسط روسیه تا کنون اجرایی نشدهاند.
مخالفت با عضویت دولت آمریکا و تلاش برای تقابل و مهار ناتو وجه سلبی فعالیتهای "سازمان همکاری شانگهای" را تشکیل میدهد اما وجه ایجابی آن هدف بزرگتری را در دنیای پساجنگ سرد دنبال میکند که ضمن کنترل تهدیدات جدید بهخصوص در حوزه تروریسم و بیثباتی هژمونی غرب در نظام بینالملل را مورد چالش قرار داده و یک قطب قدرت جدید در دنیا تشکیل دهد. البته پیوستن هندوستان و پاکستان که روابط نزدیکی با "بلوک غرب" در دنیا دارند تا حدی این وجهه را تعدیل کرده است اما کماکان رقابت و موازنهسازی در برابر هژمونی غرب در فعالیتهای "سازمان همکاری شانگهای" محوریت دارد. ولی "شانگهای" بر خلاف "ناتو" هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه نشده و فاقد نیروی نظامی و یا سامان مشترک دفاعی است.
در این راستا جمهوریاسلامی ایران بعد از فروپاشی شوروی سابق و تلاش دولت آمریکا برای برقراری جهان تک قطبی با احساس خطر از هژمونی غرب از سیاست اولیه خود در چارچوب اصل "نه شرقی ونه غربی" و "عدم تعهد" فاصله گرفته و به طرف حضور در پیمانهای منطقهای رقیب و مخالف غرب سمتگیری کرد. نظام جمهوری اسلامی از آنجایی که امنیت ملی و سیاست منطقهای خود را در تضعیف هژمونی غرب و خصومت دائمی با آمریکا تعریف میکند، عضویت در سازمان همکاری شانگهای را یک فرصت ساختاری محسوب کرد و در سال ۲۰۰۵ به صورت رسمی تقاضای عضویت کرد.
بر خلاف تبلیغات وزارت خارجه دولت سیزدهم پذیرش عضویت ایران محصول یک پروسه شانزده ساله است. اقداماتی از سوی جمهوریاسلامی انجام شد و حساسیتهای دول چین و روسیه نیز در گذر زمان تغییر پیدا کرد و رویارویی راهبردی آنها با آمریکا افزایش یافت. در نتیجه بعد از اینکه در سالهای گذشته رویارویی چین و آمریکا افزایش یافت آنها چراغ سبز نهایی را برای پذیرش عضویت ایران نشان دادند. تمایل دولت چین به رویکرد تدریجی و احتیاطی در گسترش اعضای پیمان شانگهای باعث شد تا پروسه پذیرش عضویت ایران طولانی شود. بدین ترتیب قبل از شرکت ابراهیم رئیسی در اجلاس دوشنبه عضویت ایران عملا پذیرفته شده بود. البته تحولات در درون بلوک قدرت ایران و تضعیف هرچه بیشتر جریان معتقد به تنشزدایی با غرب هم بیتاثیر نبود اما وزن بالایی به آن نمیتوان داد.
حال پیامد این اتفاق در موازنه قوای جهانی چیست؟ نخست باید در نظر داشت که "شانگهای" در بستر ژئوپلتیک اوراسیا فعالیت کرده و موجودیت یافته است. نظریه "هارتلند" پروفسور هلفورد مکیندر به خوبی مقصد و هدف سازمان همکاری شانگهای را بازتاب میدهد. این نظریه منطقه اوراسیا که رودخانههای ولگا، آمودریا، سیردریا و دو دریاچه خزر و آرال را در بر میگیرد را "قلب سیاست جهان" دانسته که بیشترین اهمیت راهبردی دنیا را دارد. نیروهای پیشران "سازمان همکاری شانگهای" در چارچوبی مشابه با این نظریه میخواهند هژمونی برای اوراسیا ایجاد کنند. حال از این زاویه الحاق ایران که تنها کشور خاورمیانه در سازمان است، موقعیت و توان "سازمان همکاری شانگهای" را افزایش میدهد. ایران مرز زمینی با اوراسیا دارد و میتواند این منطقه را به خلیج فارس و دریای عمان متصل کند. همچنین موقعیت راهبردی خود در انتقال انرژی در خلیج فارس را به مزیتهای راهبردی و ژئوپلتیک "سازمان همکاری شانگهای" اضافه کند. در عین حال ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در خاورمیانه نفوذ و اثرگذاری سازمان یادشده را ارتقاء میدهد؛ بهخصوص که جمهوریاسلامی ایران یک شبکه از نیروهای همسو در خاورمیانه نیز دارد که میتواند برای تقابل و مهار هژمونی آمریکا با سازمان شانگهای همبردار سازد.
از سوی دیگر این اتفاق به معنای تحکیم نگاه به شرق در ساختار روابط خارجی جمهوریاسلامی است. تا پیش از این موازنه قوا به سمتی بود که ضمن حفظ تقابل با آمریکا اما موازنهای در روابط غرب و شرق با شیب ملایم به سمت شرق برقرار باشد. اما تهران اکنون آشکارا و بدون پردهپوشی تصمیم گرفته است تا سیاست تضعیف هژمونی آمریکا را با تقویت موقعیت راهبردی چین و روسیه تلفیق کند. عضویت ایران در "سازمان همکاری شانگهای" نیرویی کنترلکننده در مقابل "ناتوی عربی" ایجاد میکند که فعلا در حد حرف باقی مانده است.
اما برقراری اتحاد راهبردی از سوی نظام جمهوری اسلامی به منزله اقدام متقابل از سوی دولتهای چین و روسیه نیست. هنوز "سازمان همکاری شانگهای" مانند ناتو تصلب و ساختار منسجم پیدا نکرده است. روابط نظامی و امنیتی روسیه و چین در عین گسترش در سالهای اخیر اما هنوز در سطح یک ائتلاف گسترده و مقتدر نیست.
گسترش همکاریهای نظامی و سمتگیریهای دیپلماتیک و راهبردی چین و روسیه و تلاش چین برای ورود به منطقه خاورمیانه باعث پذیرش نهایی ایران در "سازمان همکاری شانگهای" شد که به معنای تقویت مناسبات راهبردی، تجاری، امنیتی، نظامی و سیاسی با جمهوریاسلامی است. اما نیاز روسیه و چین به روابط خوب با کشورهای عربی بهخصوص عربستان سعودی مانع آن است که عضویت در "شانگهای" باعث تقویت چشمگیر نظامی و امنیتی جمهوریاسلامی ایران شود. در این چارچوب آنها مجبور هستند پارهسنگی در کفه ترازوی رابطه با ایران بگذارند تا به زعم خودشان مناسبات متوازنی با دو طرف داشته باشند. این مساله میتواند مانع از برخورداری کامل از امتیازات عضویت در پیمان شانگهای شود بهخصوص که هم روسیه و هم چین به دنبال رابطه خوب و بدون تنش با اسرائیل نیز هستند. عربستان سعودی شریک مهم طرح "ابتکار کمربند" چین است. از سوی دیگر چین به دنبال ایجاد یک پیمان منطقهای در خاورمیانه با حضور هر دو طرف درگیر است که این امر برقراری رابطه استراتژیک بین تهران و پکن را با چالش مواجه ساخته است. البته اگر تنش بین آمریکا و چین بالا بگیرد امکان تجدید نظر در روابط پکن با تهران و تصمیمگیری نهایی متحدان آمریکا در خاورمیانه در تنظیم نوع رابطه با چین وجود دارد که میتواند تسهیلگر پیوند استراتژیک بین چین و ایران شود.
تضاد منافع اقتصادی دیگر چالش انتفاع موثر جمهوریاسلامی از پیمان شانگهای است. تامین فزاینده نفت چین توسط روسیه محدودیت برای فروش درازمدت پرحجم نفت از سوی ایران به اقتصاد دوم جهان ایجاد میکند، مگر اینکه رشد اقتصادی چین به درجهای برسد که نیازمند خرید بالا از هر دو کشور باشد؛ در غیر این صورت بازار انرژی ایران چندان برای شرکتهای چینی بهخصوص در شرایط وجود تحریمهای آمریکا جذابیت ندارد. خروج شرکت نفتی سیانپیسی از توسعه میدان نفتی جنوب آزادگان در این خصوص روشن است. همچنین افول رشد اقتصادی چین و تکرقمی شدن نرخ رشد اقتصادی دورنمای امیدوارکنندهای برای تامین گسترده و مستمر انرژی فسیلی به صورت همزمان از ایران و روسیه برای چین ترسیم نمیکند.
دیگر مانع مربوطه تقسیم امتیازات ناشی از قراردادهای راهبردی در ایران است؛ هر نوع تقسیمبندی که رضایت دو کشور چین و روسیه را نداشته باشد، بخت کمی برای تحقق دارد. از سوی دیگر پیدا کردن حوزه منافع مشترک نیز امر دشواری است و بهخصوص بیثباتی سیاسی در ایران ارزیابی درست از شرایط و ابتکار برای توافق راهبردی بین مقامات چینی و روسی را سخت میکند.
تعارض ویژگیهای نظام جمهوریاسلامی ایران با مولفههای هویتی، سیاسی و گفتمانی دولتهای چین و روسیه مجال همکاری راهبردی نمیدهد. این تعارضها بهخصوص در آسیای میانه برجستگی بیشتری دارد که روسیه نگران گسترش نفوذ بنیادگرایی اسلامی مورد نظر جمهوری اسلامی است. دشمن مشترک باعث نشده و نمیشود که چین و روسیه مخاطرات ناشی از باورها و سیاستهای جمهوریاسلامی ایران را نادیده بگیرند.
تجارب قبلی روشن میسازد که روسیه و چین هیچگاه شرکای قابل اطمینان و باثباتی برای ایران نبودهاند؛ تصور اینکه آنها برای حمایت از جمهوری اسلامی در برابر آمریکا مرتکب ریسک بالا شوند، خوشبینانه است.
در مجموع پذیرش عضویت ایران در "سازمان همکاری شانگهای" اتفاق معناداری در سیاست ایران است و جهتگیری نظام جمهوری اسلامی به سمت اتحاد راهبردی با روسیه و چین را تحکیم و تعمیق میکند اما دستکم در کوتاهمدت بعید است دستاورد خاصی فراتر از "آنچه هست" نصیب جمهوری اسلامی بشود. همچنین موانع پیش روی اتحاد راهبردی بین دولتهای روسیه و چین با جمهوریاسلامی ایران کماکان برقرار بوده و دستخوش دگرگونی نشده است.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان