زنی که برای قتل شوهرش با جوان غریبه همکاری کرده بود، هنگام بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مدعی شد: دلم برای جسد شوهرم که زیر آفتاب بیابان انداخته بودیم خیلی سوخت به همین دلیل هم در همان اطراف میگشتم تا این که ...
اینها بخشی از اظهارات زن جوانی است که با هوشیاری مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به اتهام همدستی با جوان غریبه (قاتل) برای قتل همسرش دستگیر شده است. ماجرای این جنایت هولناک پنجم مرداد گذشته هنگامی لو رفت که ماموران انتظامی در پی تماس تلفنی شهروندان جسد مردی را درون نهری بزرگ در جاده خاکی اطراف بهشت رضوان مشهد کشف کردند.
دقایقی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی در محل کشف جسد، بررسیهای تخصصی در این باره آغاز و مشخص شد جسد مربوط به مردی ۴۵ ساله است که با ضربات شیئی سنگین و سخت به ناحیه سر به قتل رسیده است چرا که جمجمه مقتول به کلی خرد شده بود.
در حالی که بررسیهای قاضی محمود عارفی راد درباره این جنایت هولناک ادامه داشت، ناگهان زنی جوان با حضور در محل کشف جسد، مدعی شد مقتول شوهرش است و «حسین-ر» نام داشت. او در حالی که سعی میکرد اشک ریزان خود را داغدار نشان دهد در همان لحظات اولیه به دلیل حضور ناگهانی اش در صحنه کشف جسد، مورد ظن قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت و حرکات و رفتارهای او زیر نگاههای تیزبینانه قاضی و کارآگاهان همچون سکانسهای به یاد ماندنی یک فیلم جنایی ضبط شد.
زن جوان در حالی که شوهرش را فردی قمارباز میخواند چنین وانمود میکرد که احتمالا توسط خلافکاران به قتل رسیده است و این گونه قصد داشت ذهن مقام قضایی را از مسیر پرونده منحرف کند. اما طولی نکشید که با پیدا شدن در باک یک خودروی رانای سفید رنگ، چهره زن جوان دگرگون شد به طوری که برای لحظاتی گریه هایش را فراموش کرد و چشم به گفتههای کارآگاهان دوخت! اما با اشارههای غیرمستقیم و رمزآلود قاضی، مسیر گفتگوهای کارآگاهان به سوی افراد غریبه و ناشناس هدایت شد.
در عین حال پس از انجام تحقیقات میدانی، ناگهان قاضی عارفی راد، دستور بازداشت زن ۳۵ ساله را که «ف- ب» نام دارد صادر کرد و بدین ترتیب کارآگاهان با انتقال وی به مقر انتظامی، بازجوییهای تخصصی از وی را آغاز کردند.
این زن که مدعی بود گزارش گم شدن شوهرش را به کلانتری محل اعلام کرده است در اظهاراتش گفت: با آن که پلیس را در جریان ماجرا گذاشته بودم، اما طاقت نیاوردم و به دنبال شوهرم در بیمارستانها و بهشت رضا و مکانهای دیگر میگشتم تا اثری از او به دست بیاورم، این بود که به طرف بهشت رضوان هم رفتم و با دادن مشخصات شوهرم به نگهبان آن جا از او درباره مرگ چنین فردی پرسیدم که آن نگهبان گفت:
چند دقیقه قبل جسد مردی در فاصله حدود ۵۰۰ متری بهشت رضوان کشف شده است. من هم به این جا آمدم که با حضور ماموران انتظامی روبه رو شدم و فهمیدم جسد رها شده مربوط به شوهرم است و ...
اما این اظهارات برای کارآگاهان باورپذیر نبود چرا که آنها با دستور قاضی ویژه قتل عمد، کاملا حرکات و رفتار او را زیر نظر گرفته بودند و یقین داشتند که در پس این اظهارات، راز جنایتی تکان دهنده پنهان شده است. به همین دلیل کارآگاهان دامنه بررسیهای تخصصی و بازجوییها را گسترش دادند تا این که در یک لحظه زن جوان به گریه افتاد و راز قتل شوهرش را فاش کرد.
او گفت: از مدتی قبل با جوان سی دی فروشی در بولوار طبرسی جنوبی آشنا شده بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم به همین دلیل با یک برنامه ریزی قبلی با او همکاری کردم تا شوهرم را به قتل برساند.
به دنبال اعترافات صریح این زن جوان، بلافاصله گروه ویژهای از کارآگاهان به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم سراغ «جواد-ح» رفتند و او را که به طور مجردی در منزل پدرش زندگی میکرد در یک عملیات غافلگیرانه و ضربتی به دام انداختند.
هنوز ساعتی از زمان کشف جسد نمیگذشت که جواد در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد تحت بازجوییهای فنی قرار گرفت و به قتل مرد ۴۵ ساله با سنگ خیانت همسر مقتول اعتراف کرد. در پی اعترافات هولناک این جوان ۳۶ ساله، مقدمات بازسازی صحنه قتل فراهم شد و هر دو متهم با دستور مقام قضایی به منزلی در بولوار طبرسی جنوبی هدایت شدند تا جزئیات پنهان این قتل وحشتناک را بازگو کنند.
متهم با معرفی کامل خود گفت: مدتی بود که با «ف-ب» آشنا شده بودم و او از فروشگاه من فیلم اجاره میکرد. من هم که از همسرم جدا شده بودم پای درد دل او نشستم و از نظر عاطفی به او دل بستم. «ف» بسیار از شوهرش ناراحت بود به همین دلیل تصمیم به قتل شوهرش گرفتیم.
یک روز قبل از جنایت من سنگ بزرگی را درون حیاط آنها گذاشتم تا این که حدود ساعت ۳ بامداد وقتی متوجه شدم شوهر «ف» با قرصهای خواب آور به خواب رفته است به آن جا رفتم و با همان سنگ ضربه محکمی به سرش زدم به گونهای که دیگر حرکتی نکرد و خون همه جا را فرا گرفت.
بعد هم تا ظهر روز بعد در منزل «ف» ماندم و برای حمل جسد نقشه کشیدیم. سپس با خودروی رانای پدرم جسد او را به خارج از شهر بردیم.
قبلا جسد را در پتو گذاشته بودیم که پتو و دیگر لوازم خون آلود را در بین راه انداختیم و جسد را نیز در اطراف بهشت رضوان درون نهر رها کردیم، اما نفهمیدیم که در باک خودرو آن جا افتاده است. وقتی کارآگاهان در باک را روی خودرو گذاشتند تازه فهمیدم که دیگر چارهای جز اعتراف ندارم!
در ادامه بازسازی صحنه قتل، «ف- ب» نیز در برابر دوربین قوه قضاییه ایستاد و گفت: با شوهرم اختلاف داشتیم. او مرا اذیت میکرد و کتک میزد. از سوی دیگر هم فرزندی نداشتیم به همین دلیل قصد داشتم از شوهرم طلاق بگیرم، ولی او مرا طلاق نمیداد تا این که با «جواد» آشنا شدم و از فروشگاه سی دی فروشی او فیلم اجاره میکردم، ولی مدتی بعد به یکدیگر علاقهمند شدیم و من به طلاق از شوهرم اصرار کردم. باز هم او مقاومت کرد تا روزی که بالاخره نقشه قتل را کشیدیم.
آن روز وقتی جواد سنگ بزرگی را به منزل مان آورد حدود ۱۰ عدد قرص خواب آور نیز به من داد. قرصها را از داروهای مادرش برداشته بود چرا که حدود دو ماه قبل خواهر جوانش فوت کرده بود و مادر او به خاطر ناراحتیهای روحی قرصهای اعصاب و خواب آور مصرف میکرد.
همان زمان حدود ساعت ۱۲ شب وقتی شوهرم از مغازه میوه فروشی خود به خانه بازگشت مقداری انبه با خودش آورد. من هم شیرانبه درست کردم و قرصها را درون شیر ریختم و به او دادم. همسرم وقتی شیرانبه را خورد حتی فرصت نکرد لباس هایش را از تن خارج کند و خیلی زود به خواب رفت. بعد از آن بود که جواد به خانه آمد و با سنگ شوهرم را کشت ...
او در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که چگونه به صحنه کشف جسد آمدی؟ نیز گفت: روز بعد از قتل، دچار عذاب وجدان شدم چرا که شوهرم خیلی به من خوبی کرده بود. از کرده خودم پشیمان شدم. وقتی با خودم اندیشیدم که جسد شوهرم را زیر آفتاب داغ بیابان رها کرده ام، از خودم متنفر شدم به همین دلیل در همان اطراف پرسه میزدم تا راهی برای پیداشدن جسد بیابم و به نوعی جسد را به دیگران نشان بدهم که حداقل دفن شود!
این بود که وقتی نگهبان بهشت رضوان از پیدا شدن جسدی در همان نزدیکی سخن گفت، من هم آن را بهترین فرصت دانستم و با این بهانه که دنبال شوهرم گم شده ام میگردم به صحنه کشف جسد آمدم و ...
با پایان یافتن بازسازی صحنه قتل و با صدوردستوری از سوی قاضی «عارفی راد» متهمان این پرونده جنایی روانه زندان شدند تا مراحل دادرسی ادامه یابد.