دقیقه ۶۰ بازی فرانسه-پرتغال؛ کریستیانو رونالدو پشت توپ ایستاده برای زدن پنالتی. ضربه او خلاف جهت شیرجه هوگو لوریس، به تور دروازه فرانسه میرسد و این یک نقطه عطف در آمار و ارقام تاریخ فوتبال است.
علی دایی که سالها با ۱۰۹ گل زده، بهترین گلزن فوتبال ملی جهان بود، حالا یک شریک در این عنوان تاریخی دارد؛ رونالدو.
درحالی که چهارشنبه شب بازیهای گروه شش یورو ۲۰۲۰ به اوج حساسیت رسیده بود، با ثبت دومین گل رونالدو مقابل فرانسه و پنجمین گل او در این تورنمنت، مهاجم پرتغالی به رکورد دایی رسید و فقط چند دقیقه پس از این رخداد، سایتهای خبری و همینطور اکانتهای اینستاگرام مختلف، پُر شد از واکنش به این موضوع.
یکی از واکنشهای ویژه را خود علی دایی نشان داد. او در اکانت ایسنتاگرامش نوشت: ""بهت تبریک میگم کریس، به چیزی که لیاقتش را داشتی رسیدی. نماد واقعی پشتکار و حرفهای بودن هستی و باز هم به دنیا ثابت کردی بهترینی."
رونالدو هم در پاسخ به علی دایی گفت:" قهرمانان واقعی برای همیشه قهرمان می مانند. من بسیار افتخار می کنم که چنین کلمات مهربانانه ای را از چهره بزرگی مانند تو می خوانم. متشکرم علی دایی."
هرچند ۵ گل رونالدو در سه بازی مرحله گروهی باعث شد این بازیکن زودتر از آنچه تصور میشد به رکورد بهترین گلزن ملی جهان برسد، اما همین رخداد باعث شد نام علی دایی هم بار دیگر در بالاترین سطح فوتبال جهان شنیده شود و در رسانههای معتبر جهان، دستاورد بزرگ مهاجم بزرگ فوتبال آسیا یادآوری شود.
از استقلال اردبیل تا آقای گلی در آسیا علی دایی متولد سال ۱۹۶۹ میلادی است و ۱۵ سال بزرگتر از رونالدو است. مهمترین وجه تمایز کارنامه این دو بازیکن در زمینه فوتبال ملی این است که ستاره ایرانی نخستین بازی خود با پیراهن ایران را در ۲۳ سالگی انجام داده و در این سن نخستین گل خود را برای ایران زده است.
رونالدو اما در ۱۷ سالگی به باشگاه بزرگ منچستریونایتد پیوست و در همان سن بود که نخستین گلش با پیراهن پرتغال را زد؛ زمانی که آخرین سالهای درخشش لوییس فیگو در تیم ملی پرتغال سپری میشد.
رونالدو تا ۲۳ سالگی ۲۱ گل ملی زد اما در ۳۶ سالگی سرانجام موفق شد با تعداد گلهای ملی دایی برابری کند. این نکته، اهمیت کاری که دایی با پیراهن تیم ملی ایران انجام داده را نشان میدهد.
استقلال اردبیل، تاکسیرانی، بانک تجارت و تیم ملی؛ برای فوتبالیست اردبیلی بلندقامت این مسیر ۶ سال طول کشید. وقتی علی پروین نام دایی را در میان مهاجمان تیم ملی برای بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ قرار داد، کمتر کسی فکر میکرد آن مهاجم ترکهای سرزن، در حضور فرشاد پیوس، اصغر مدیرروستا و محسن گروسی خیلی زود تبدیل به گزینه اول تیم ملی در خط حمله شود.
ایران در مرحله اول مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ با سوریه، عمان و تایوان همگروه بود. هرچند ایران تیمی پرستاره بود اما کار صعود ایران در مرحله اول گره خورده بود.
دایی در این مرحله نخستین گلهای ملی خود را زد و سه بار دروازه تایوان را در دو بازی باز کرد. ایران با گلهای سرنوشتساز حمید درخشان مقابل سوریه از آن مرحله گذشت و دایی در مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی که به صورت متمرکز در دوحه برگزار میشد، تبدیل به یک ستاره بینالمللی شد.
گل دقایق پایانی مقابل ژاپن، پیروزی را برای ایران قطعی کرد؛ گلی که روی پاس به یاد ماندنی درخشان و عبور دایی از دروازهبان ژاپن زده شد.
دایی به عراق هم با ضربه سر گل زد و دو بار دروازه کره شمالی را باز کرد و هرچند درخشش او برای صعود ایران به جام جهانی کافی نبود، اما در پایان مسابقات، دایی و کازیوشی میورا مهاجم ژاپن هر دو با ۴ گل زده، آقای گل دور نهایی مقدماتی جام جهانی شدند.
پیشرفت با ریتم دیوانهوار آهنگ پیشرفت علی دایی چه در فوتبال باشگاهی و چه در بازیهای ملی، چنان سریع بود که حتی حالا مرور این روند، کمی غافلگیرکننده است.
مهاجمی که تازه در ۲۳ سالگی به پیراهن تیم ملی رسیده بود، فقط ۳ سال نیاز داشت تا از یکی از دو قطب فوتبال ایران یعنی پرسپولیس، به بوندسلیگا برسد.
ایران در جام ملتهای ۱۹۹۶ آسیا در امارات شروع ضعیفی داشت و در نخستین بازی به عراق باخت. محمد مایلیکهن سرمربی وقت ایران، در بازی دوم چند تغییر در ترکیب خود ایجاد کرد، از جمله حضور مهرداد میناوند ۱۹ ساله در سمت چپ خط میانی.
ایران با تغییرات تازه در ترکیبش، تبدیل به یک تیم هجومی موفق شد؛ در سه پیروزی پیاپی مقابل تایلند، عربستان و کرهجنوبی علی دایی نقشی ویژه داشت و در هر سه بازی گل زد.
نمایش دایی مقابل کرهجنوبی، یکی از به یادماندنیترین نمایشهای یک مهاجم در سطح ملی فوتبال آسیاست؛ شبی که دایی ۴ گل به حریف سنتی ایران زد، کار به جایی رسید که یکی از دستیاران سرمربی کرهجنوبی به خاطر شکست سنگین مقابل ایران اشک ریخت.
چند استعدادیاب باشگاه آرمنیا بیلهفلد که بازیهای جام ملتهای ۹۶ را از نزدیک تماشا میکردند، دایی و کریم باقری را برای انتقال به این باشگاه انتخاب کردند، درحالی که بعدها چند منبع خبری مدعی شدند که هدف ابتدایی باشگاه بیلهفلد، بررسی عملکرد چند بازیکن برجسته کرهجنوبی بوده است.
علی دایی در پایان جام ملتها، دستش به جام قهرمانی نرسید اما در ۲۷ سالگی، تعداد گل زده او با پیراهن ایران، ۲۹ گل بود. رونالدو تا این سن ۳۷ گل برای پرتغال زده بود.
مرحله دوم حضور دایی در تیم ملی را میتوان از مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ تا پایان جام ملتهای ۲۰۰۰ آسیا دانست؛ دورهای که با درخشش و گلهای دایی در مسیر صعود به جام جهانی فرانسه آغاز شد و عملکرد خوبش مقابل یوگسلاوی، آمریکا و آلمان در ثبت کارنامهای مطلوب از تیم ملی در آن تورنمنت نقش ویژه داشت و در ادامه عملکرد پرحاشیه تیم ملی در لبنان-۲۰۰۰ که دفع توپ دایی در بازی با کره جنوبی منجر به باز شدن دروازه ایران و از حذف تیم ملی از جام ملتهای آسیا شد.
دعوت به چالش روپایی در همان سالهای نخست حضور دایی در سطح اول فوتبال ایران، این نظریه که "دایی تکنیک مناسبی در بازی با توپ ندارد و صرفا یک سرزن برجسته است" زیاد شنیده میشد.
قدرت دایی در نبردهای هوایی باعث شده بود او با کریم باوی مهاجم سرزن پرسپولیس در دهه ۱۳۶۰ مقایسه شود. این برداشت از استیل بازی دایی تا جایی پیش رفت که در اوج مجادله رسانهای دایی و علی پروین در سال ۱۳۸۲ بر سر شرایط پرسپولیس، پروین با اعلام اینکه "آقای دایی، دو تا روپایی بلد نیست بزنه" عملا مهاجمی که سطح فنی بازیکنی که از بایرن مونیخ به فوتبال ایران برگشته بود را زیر سوال ببرد.
مرور برخی آمار و البته صحنههای مربوط به نقاط عطف فوتبال دایی اما نشان میدهد که اتفاقا درباره مهاجمی صحبت میکنیم که مهارتهای متنوعی داشت.
پاس گل به خداداد عزیزی در صحنه گل دوم به استرالیا در ملبورن، پاس گل به مهدی مهدویکیا در صحنه گل دوم به آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸، گل به میلان و چلسی با پیراهن هرتا برلین، ۶ گل با پیراهن بایرن مونیخ؛ تمام اینها با ضربات پای علی دایی ثبت شد، نه با سر او.
دایی دروازه میلان را با پای چپ باز کرد و چندین بار در بازیهای ملی و همینطور با پیراهن بیلهفلد، با پای چپ گل زد. در بازی با امارات در پلیآف مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ دروازه امارات با ضربه ایستگاهی دایی باز شد؛ کاری که دایی در ژاپن هم مقابل این تیم انجام داد.
درواقع دایی یک مهاجم منعطف و چندکاره بود که برخی کنایهها و متلکها درباره سبک بازی او، خیلی زود رد میشود. مهاجم ۱۹۲ سانتیمتری فوتبال ایران، خیلی زود آموخت که باید از بدنش برای کنترل فشار مدافع حریف در موقعیتی که مدافع پشت او قرار دارد، استفاده کند؛ مهارتی که هرچه سن دایی بالاتر رفت، در بازی او تقویت شد.
این مهارت را در صحنه کنترل توپ دایی مقابل آمریکا در صحنه پاس گل به مهدویکیا به یاد بیاورید. مدافع آمریکا چند ثانیه پشت سد دایی ماند، چون دایی کمر و پایینتنه خود را به اندازه کافی برای مهار فشار مدافع عقب نگه داشت و توانست هم توپ را کنترل کند و هم به موقع آن را در فضای خالی برای مهدویکیا ارسال کند.
دایی تا سی سالگی، ۵۱ گل ملی زده بود اما در چند سال پایانی دوره بازیگری خود در گلزنی هم پیشرفت کرد و تا ۳۶ سالگی، ۵۸ گل دیگر زد.
دوره سوم حضور دایی در تیم ملی را میتوان از مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ تا پایان جام جهانی ۲۰۰۶ دانست. دایی در بازیهای ایران در مسیر جام جهانی کره و ژاپن به سرمربیگری بلاژویچ، نمایشهایی به یادماندنی داشت که اوج آنها گلزنی به عربستان در تهران و ریاض بود؛ نمایشهایی که منجر به صعود ایران به جام جهانی نشد.
در این دوره هرچند دایی گلهای زیادی زد اما در جام ملتهای ۲۰۰۴ آسیا نمایش چندان مناسبی نداشت و از آن دوره، انتقاد از آمادگی فنی او در رسانههای ایران بالا گرفت و در جام جهانی ۲۰۰۶ فشار روی کادرفنی تیم ملی، انتقادات شدت گرفت و کار به جایی رسید که پس از آن تورنمنت، دوره ۱۳ ساله حضور دایی در تیم ملی پایان یافت.
خاطره گری نویل از یک تقابل سخت دایی با داخل پا شوتهای تکنیکی دقیقی میزد. نمونه ویژه این مهارت او، گلی است که در سال ۱۹۹۵ در مقدماتی جام ملتهای آسیا به عمان زد؛ آغاز حرکت از سمت چپ، رسیدن به محوطه جریمه و ضربه داخل پا به زاویه مخالف درحالی که زاویه برای رساندن توپ به تور دروازه بسیار تنگ بود؛ اما این ماموریت با موفقیت انجام شد.
در همین ژانر گل به عراق در بغداد در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را میتوان مثال زد؛ گلی که باعث شد تیم ملی عراق را با سه امتیاز ترک کند و میروسلاو بلاژویچ را به این نتیجه برساند که صعود به جام جهانی قطعی است؛ ماموریتی که به سرانجام نرسید.
سال گذشته گری نویل در یکی از برنامههای تلویزیونی از سوی جیمی کاراگر درباره بهترین مهاجمانی که مقابلش قرار گرفته، مورد پرسش قرار گرفت؛ پاسخ مدافع راست سابق منچستریونایتد این بود: "کارستن یانکر و البته یک بازیکن ایرانی در مونیخ در لیگ قهرمانان به عنوان بازیکن تعویضی به زمین آمد و خیلی قدرتمند بود."
اشاره نویل به بازی بایرن مونیخ-منچستریونایتد در مرحله گروهی لیگ قهرمانان ۹۹-۱۹۹۸ است؛ بازی در المپیک مونیخ که دایی درحالی که بایرن ۲ بر یک عقب بود، به زمین رفت و نمایش خوبی داشت و روی گل تساوی بایرن در دقیقه ۸۹ توسط جووانی البر و ثبت نتیجه ۲-۲ هم اثرگذار بود.
این نظر یکی از بهترین و باثباتترین مدافعان تاریخ لیگ برتر انگلیس است؛ بازیکنی که بارها مقابل مهاجمانی مثل دنیس برگکمپ و تیری آنری بازی کرده است.
هیچ دروازهای بسته نماند یک نظریه دیگر در رد ارزش ویژه رکورد دایی در فوتبال ملی، متمرکز بر "ضعیف بودن بسیاری از حریفان ایران که از دایی گل خوردهاند" است.
دایی بارها دروازه لائوس، نپال، مالدیو و تایوان را باز کرده اما در مقیاسی دیگر رونالدو هم در ترکیب پرتغال بارها مقابل تیمهایی مثل سنمارینو و لیختن اشتاین در قاره اروپا قرار گرفته است.
از سوی دیگر رونالدو در ۱۷ سالی که در ترکیب پرتغال حضور داشته، کنار برخی از بهترین هافبکهای فوتبال جهان مثل فیگو، دکو، نانی و برونو فرناندز بازی کرده و دایی هرچند همبازیان توانمندی در تیم ملی ایران داشته اما در مقیاسی متفاوت از پرتغال و فوتبال اروپا.
دایی تقریبا دروازه تمامی حریفان قدرتمند و سنتی ایران مثل کرهجنوبی، ژاپن، عربستان، عراق، امارات، قطر، چین و کویت را بارها باز کرده.
مکزیک، پاراگوئه، مصر و بوسنی تیمهای غیرآسیایی هستند که دروازهشان توسط دایی باز شده است. مهاجم اردبیلی در ترکیب تیم منتخب جهان هم قرار گرفته اما به رغم حضور در دو دوره از جام جهانی در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ موفق به گلزنی نشده است.
این شاید مهمترین جای خالی در کارنامه مهاجمی باشد که از ۲۳ سالگی تا ۳۷ سالگی، کارنامهای درخشان در تاریخ فوتبال ملی جهان را با رکورد ویژه ۱۰۹ گل زده در ۱۴۸ بازی رقم زده است.
یک داستان حماسی قهرمانی در بوندسلیگا (۹۹-۱۹۹۸)، رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا (۱۹۹۹)، آقای گلی در جام ملتهای آسیا (۱۹۹۶)، آقای گلی در لیگ ایران(۸۳-۱۳۸۲)، کسب قهرمانی لیگ برتر ایران به عنوان سرمربی (سایپا-۱۳۸۶) و عنوان بهترین بازیکن سال آسیا (۱۹۹۹) فقط بخشی از افتخارات شخصی دایی به شمار میرود.
شاید اگر دایی استعداد ویژهاش چند سال زودتر کشف میشد و زودتر به تیم ملی راه مییافت، اکنون رکورد گلزنیاش در بازیهای ملی همچنان برای رونالدو دور از دسترس بود اما ما با یک داستان غمانگیز روبر نیستیم.
این داستان صعود تاریخی یک جوان بلندقامت از اردبیل به سطح اول فوتبال جهان است. بازیکنی که در بوندسلیگا هم ۱۰۹ بازی با پیراهن بیلهفلد، بایرن مونیخ و هرتا برلین انجام داده و ۱۹ گل در این لیگ زده است؛ بازیکنی که اوتمار هیتزفلد در فینال لیگ قهرمانان ۱۹۹۹ از او استفاده نکرد تا گری نویل کمتر از آنچه تصور میکرد، سختی بکشد و به جام قهرمانی بوسه بزند.