«آزادی مذهب و آزادی عقیده جایگاه اساسی دارند، زیرا آنها منشأ آزادیهای دیگر هستند.» این جمله پاپ بندیکت شانزدهم در مراسم دریافت استوارنامه علیاکبر ناصری، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در واتیکان، نشاندهنده حساسیت واتیکان به موضوع آزادی مذهب در ایران و به طور کلی در منطقه خاورمیانه است.
سفر پاپ فرانسیس به عراق و دیدار تاریخیاش با آیتالله علی سیستانی در نجف نیز در راستای همین حساسیتها و دغدغههاست؛ سفری که برای ایرانیها و رسانههای فارسیزبان خارج از ایران هم قابلتوجه بود و بازتاب گستردهای هم در میان کاربران شبکههای اجتماعی داشت.
صرفنظر از بحث پیرامون اهمیت این سفر، برخی ایرانیان این پرسش را مطرح کردند که چرا پاپ فرانسیس به تعدادی از کشورهای همسایه ایران یعنی امارات متحده عربی، آذربایجان، ترکیه و عراق سفر کرده، اما به ایران سفر نکرده است.
این در حالی است که ایران با داشتن تاریخی کهن و اقوام و پیروان ادیان متفاوت و ریشهدار، مقصدی مطلوب برای هر رهبر مذهبی جهان از جمله پاپ است.
روابط واتیکان و ایران، پیش از انقلاب پاپ پیوس دوازدهم در تابستان ۱۹۴۸ با محمدرضا شاه پهلوی در کاستل گاندولفو، اقامتگاه تابستانی پاپ، دیدار کرد. در جریان این دیدار که حدود یک ساعت طول کشید، پاپ از توجه پادشاه ایران به شهروندان مسیحی این کشور قدردانی کرد و نشان «مهمیز طلایی» را به پادشاه ایران هدیه داد.
پنج سال بعد، در مه ۱۹۵۳، رسماً روابط دیپلماتیک ایران و واتیکان آغاز شد؛ در آن زمان محمد مصدق نخستوزیر ایران بود.
از آن پس ایران دارای یک سفیر دائمی در واتیکان شد و نمایندگی پاپ در ایران که از سال ۱۸۷۴ در این کشور وجود داشت، به یک سفارت رسمی ارتقا یافت.
در سال ۱۹۵۸، شاه ایران در آغاز دوره رهبری پاپ ژان بیستوسوم در واتیکان به دیدار او رفت. یکی از اتفاقات حاشیهای که پس از این سفر مورد توجه رسانههای جهان قرار گرفت، موضوعی مربوط به زندگی خصوصی شاه ایران بود. پس از این سفر، تمایل شاه ایران به ازدواج با ماریا گابریلا، دختر آخرین پادشاه ایتالیا، با واکنش منفی پاپ ژان بیستوسوم مواجه شد.
در سال ۱۹۶۲، ایران یکی از پنجاه کشوری بود که با واتیکان رابطه داشت. این در حالی بود که همه این پنجاه کشور هم در واتیکان سفارتخانه نداشتند و ایران یکی از ۳۶ کشوری بود که در واتیکان سفارتخانه داشت.
در سال ۱۹۶۶، پاپ برای اولین بار با یک رهبر شیعیان دیدار کرد. مهدی روحانی که در آن زمان نماینده شیعیان در اروپا بود در ژانویه آن سال به دیدار پاپ در واتیکان رفت.
در سال ۱۹۷۰ برابر با ۱۳۴۹ خورشیدی، پاپ پل ششم به ایران سفر کرد که این سفر اولین مرحله از یک سفر دورهای پاپ به کشورهای آسیایی بود.
پاپ پل ششم اولین و تاکنون تنها رهبر کاتولیکهای جهان است که به ایران سفر کرده است؛ سفر و دیداری که بیش از پنجاه سال از آن میگذرد.
به طور کلی، روابط ایران و واتیکان در دوران پهلوی در سطح خوبی پیش میرفت و در سال ۱۹۷۶، پاپ پل ششم دعوت شاه ایران را برای اعزام یک هیئت به تهران بهمنظور تقویت روابط واتیکان با ایران پذیرفت.
همچنین شمس پهلوی، خواهر پادشاه ایران که به مسیحیت گرویده بود، بارها به واتیکان رفت و با پاپ دیدار کرد.
روابط واتیکان و ایران، پس از انقلاب وقتی انقلاب ایران به پیروزی رسید، پاپ ژان پل دوم تازه چند ماهی بود که بهعنوان رهبر کاتولیکهای جهان کار خود را آغاز کرده بود.
آیتالله خمینی از همان ماههای آغازین استقرار جمهوری اسلامی واتیکان را متهم کرد که از «انقلاب اسلامی» در ایران حمایت نمیکند. حمله به سفارت آمریکا در تهران و اشغال این مرکز دیپلماتیک و پادرمیانی واتیکان برای آزادی گروگانها نیز روابط جمهوری اسلامی با واتیکان را پرتنش کرد.
در ۲۵ فروردین ۵۹، چند ماه پس از اشغال سفارت آمریکا، آیتالله خمینی در پاسخ به نامه پاپ ژان پل دوم نوشت این نامه را که «بر اساس نگرانی از تیرگی بین کشور اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا» نوشته شده بود دریافت کرده است، اما جمهوری اسلامی «این قطع روابط [ایران و آمریکا] را به فال نیک گرفته و برای آن جشن عظیم به پا کرده و چراغانیها و پایکوبیها» کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی در پاسخش به پاپ از او خواست دولت آمریکا را «از عواقب ستمگریها و زورگیریها و چپاولگریها» بترساند و جیمی کارتر، رئیسجمهوری وقت آمریکا، را «نصیحت» کند.
اما فقط موضوع طولانی شدن گروگانگیری سفارت آمریکا به نگرانیها دامن نزده بود، بلکه محدودیتهای جدیدی که حکومت جمهوری اسلامی علیه ادیان و مذاهب گوناگون از جمله مسیحیت اِعمال میکرد، نگرانی پاپ را از استقرار حکومت جدید در ایران بیشتر کرده بود.
پاپ بار دیگر درباره تعطیلی مراکز مسیحی در ایران به آیتالله خمینی نامه نوشت، ولی خمینی در جواب این ادعا را مطرح کرد که مدارس مسیحی در ایران «زیر پوشش تعلیم و تربیت به مسائل دیگری اشتغال داشته و محل آموزشهای سیاسی و توطئه بر ضد جمهوری اسلامی» بودهاند.
دیدار آیتالله خمینی با اسقف کاپوچی در سالهای نخست جمهوری اسلامیهمچنین خمینی در دیدار با اسقف هیلاریون کاپوچی که به خاطر مسئله فلسطین روابط خوبی با مقامهای جمهوری اسلامی داشت، یک بار دیگر گفت: «لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارس [مسیحی] طور دیگری هست، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسی است؛ نمیتوانیم تحمل کنیم.»
پس از این سخنان در روز ۱۳ مرداد ۱۳۵۹ صدها نفر از بسیجیان مقابل ساختمان سفارت واتیکان در تهران تجمع کردند و با شعارهایی علیه واتیکان، خواستار حمایت پاپ ژان پل دوم از «دانشجویان ایرانی دربند زندانهای آمریکا» شدند.
انقلابیون تندرو در ایران پاپ را «دستنشانده» آمریکا میدانستند و خطر اشغال سفارت واتیکان در تهران نیز جدی بود. پس از آن، موضعگیریها علیه مسیحیان و واتیکان و بهویژه پاپ مدام تکرار میشد.
هادی خسروشاهی، یکی از اولین سفرای جمهوری اسلامی در واتیکان که به تازگی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت، گفته بود پیش از اعزام به واتیکان، آیتالله خمینی از او خواست به پاپ بگوید که «اگر حضرت مسیح الان حضور داشت، آیا در کنار کارتر و مستکبران قرار میگرفت و یا همراه تودههای مردم ضد ظلم و ستم قیام میکرد؟»
چندی بعد حادثهای دیگر این فضای ناآرام را تشدید کرد. در سال ۱۹۸۱، محمدعلی آگجا، شهروند ترکیه، پاپ را هدف گلوله قرار داد که منجر به زخمی شدن پاپ شد. نکته این بود که آگجا اعلام کرد آیتالله خمینی به او دستور داده بود پاپ را به قتل برساند. او این ادعای خود را در کتابش با عنوان «بهشت را به من وعده داده بودند» نیز تکرار کرد، اما جمهوری اسلامی آن را رد کرد.
در کنار این موارد، جمهوری اسلامی به سفرهای پاپ به کشورهای اسلامی نیز حساس بوده است. در سال ۱۹۸۵، زمانی که پاپ ژان پل دوم به مراکش رفت و با ملک حسن دوم پادشاه مراکش دیدار کرد، روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی، به این سفر واکنش منفی نشان داد و گفت که ملک حسن دوم را به عنوان «امیرالمومنین» جهان اسلام نمیشناسد.
محمد خاتمی، فصل جدیدی در روابط ایران و واتیکان بیست سال از انقلاب اسلامی گذشت تا سرانجام پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری ایران و شعارهای او در زمینه گفتوگوی تمدنها و ادیان، به گرم شدن نسبی روابط ایران و واتیکان منجر شد، هرچند هیچگاه باعث نشد سوءظنهای دو طرف از بین برود.
محمد خاتمی در سال ۱۳۷۷ به رم سفر کرد و با حضور در واتیکان با پاپ ژان پل دوم نیز دیدار کرد. خاتمی در آن دوران ریاست سازمان کنفرانس اسلامی را نیز بر عهده داشت. این دیدار از سوی رادیو رسمی واتیکان یک «دیدار تاریخی» توصیف شد.
خاتمی چند سال بعد نیز، کمی قبل از آن که دولت را واگذار کند، برای مراسم تدفین پاپ ژان پل دوم برای دومین بار به واتیکان رفت، اما «دست دادن» موشه کاتساو، رئیسجمهوری وقت اسرائیل، در این مراسم با بشار اسد و محمد خاتمی و همچنین گفتوگوی کوتاه محمد خاتمی با موشه کاتساو که به زبان فارسی صورت گرفت، جنجالی شد.
محمد خاتمی در مراسم تدفین پا ژان پل دوم، فروردین ۱۳۸۴خاتمی پس از دوران ریاستجمهوری خود نیز برای سومین بار با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد. او پیش از این دیدار، با اشاره به اظهارات جنجالی پاپ بندیکت شانزدهم در آلمان درباره پیامبر اسلام، به خبرنگاران گفت «زخمهای زیادی» وجود دارد که «نمیتوانند بهراحتی بهبود یابند».
پیش از سفر خاتمی، اظهارات پاپ بندیکت شانزدهم در آلمان درباره پیامبر اسلام، با حملات گسترده مقامهای جمهوری اسلامی از جمله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روبهرو شد.
با پایان یافتن دوران خاتمی و آغاز دوران محمود احمدینژاد، بار دیگر سختگیریها علیه اقلیتهای مذهبی در ایران بیش از پیش شدت گرفت و انکار هولوکاست توسط احمدینژاد به نماد دشمنی جمهوری اسلامی با ادیان دیگر تبدیل شد.
با این حال، احمدینژاد کمی پس از آغاز ریاستجمهوریاش به پاپ نامه نوشت و این نامه را منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت ایران، به واتیکان برد. حتی بهگفته علیاکبر ناصری، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، دعوت رسمی احمدینژاد از پاپ بندیکت شانزدهم در سال ۲۰۱۰ به او تقدیم شد، اما پاپ بندیکت شانزدهم این دعوت را نپذیرفت.
پیروزی حسن روحانی در ایران و آغاز کار پاپ فرانسیس در واتیکان تاحدودی روابط تهران و واتیکان را بهبود بخشید. روحانی در سفری به رم با پاپ ملاقات کرد. پاپ فرانسیس همچنین از توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی استقبال کرد.
دیدگاه خامنهای و نزدیکانش درباره واتیکان با وجود فراز و نشیب فراوان در روابط ایران و واتیکان، اکنون فضای مهآلودی بر رابطه میان این دو حکمفرماست که میتوان آن را در نوع رفتار صداوسیمای جمهوری اسلامی در مورد سفر پاپ فرانسیس به عراق مشاهده کرد با نظرداشتِ اینکه صداوسیما نماد رسانههای حکومتی در ایران است.
رفتار صداوسیما در انعکاس ندادن اخبار سفر پاپ به عراق بهگونهای بود که محمدرضا زائری، از روحانیون نزدیک به حکومت در ایران، در حساب توئیتر خود از «رفتار عجیب صداوسیما در بایکوت این حادثه مهم» انتقاد کرد.
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود و اساساً طرح سوءظنها علیه واتیکان از سخنان خود او ناشی میشود. خامنهای هم مثل خمینی، واتیکان را نزدیک به آمریکا میداند.
رهبر کنونی جمهوری اسلامی چند سال پیش درباره پاپ بندیکت شانزدهم گفته بود: «تصادفی نیست همان حرفی را که رئیسجمهور آمریکا در مقابله با اسلام بیان میکند، به زبان دیگری یک مقام عالی روحانیِ مسیحی بیان کند.»
حملات علیه واتیکان در جمهوری اسلامی اکنون به حدی پیش رفته که سفر پاپ فرانسیس به عراق از سوی نزدیکان خامنهای سفری مشکوک قلمداد شده است.
علیاکبر رشاد، از منصوبان خامنهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۷ اسفندماه با انتقاد از سفر پاپ فرانسیس به عراق او را از «اسقفهای تندرو علیه مسلمانان» خواند و گفت این که پاپ فرانسیس «از میان حدود ۲۰۰ کشور رسمی جهان برای سفر عراق را برگزیده، میتواند جای سؤال و تأمل باشد، ایشان از این سفر چه مقصود و اندیشهای در سر دارند؟»
آقای رشاد حتی مدعی نفوذ سرویسهای اطلاعاتی غرب در واتیکان شد و گفت: «بنده این را بهتجربه دریافتم که کمتر همایش و کنفرانس بینالادیانی [از سوی واتیکان] برگزار میشد که عناصری از سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دولتها، آشکار و پنهان، در جلسات حضور نداشته باشند.»
تا زمانی که جمهوری اسلامی با اتهامهای سیاسی و امنیتی فضا را برای فعالیت پیروان ادیان و مذاهب گوناگون محدود میکند و واتیکان را که مهمترین نهاد مذهبی در جهان است با همین اتهامها از خود دور میکند، طبیعی است که زمینه برای سفر رهبر کاتولیکهای جهان به ایران فراهم نشود.