رکنا: گفتگو با مرد تهرانی که برای دخترخاله همسرش که از انگلیس برگشته بود نقشه شومی کشیده بود. این مرد در حمله ای خشن زن انگلیسی را در خیابان غافلگیر کرد.
فامیل دخترجوانی که به تازگی از انگلیس به تهران آمده بود نقشه شومی برای او کشیدند، اما سرانجام دستبند قانون به دستان شان خورد.به گزارش گروه حوادث رکنا، ماجرا از انتشار یک فیلم چند دقیقهای در فضای مجازی آغاز شد.در این فیلم لحظه خشونت آمیزی را شاهد هستید که دو جوان موتورسوار دریکی از خیابانهای پایتخت پس از نزدیک شدن به دو زن جوان اقدام به کیف قاپی می کنند. وقتی فیلم کیف قاپی خشن از 2 زن در تهرانی در فضای مجازی منتشر شد پلیس در جستجوی 3 زورگیر موتورسوار بود که بعد از چند روز زورگیران شناسایی و دستگیر شدند. مرد جوان در گفتگوی با خبرنگار رکنا از انگیزه اش در این زورگیری خشن گفت. این زورگیر تهرانی دخترخاله همسرش را به خاطر اختلافات مورد زورگیری قرار داد.
ماجرای زورگیری از 2 زن جوان در تهران / شوهر دختر خاله مجرم شناخته شد
دو زن جوان درحال عبور از خیابان هستند که دو جوان موتورسوار به آنها نزدیک میشوند.مردجوانی که ترک نشین است در یک لحظه از موتور پیاده میشود و به صورت وحشیانهای به طرف دو زن جوان حمله ور میشود.مرد جوان در حرکتی ناجوانمردانه کیف یکی از خانم ها را می قاپد و پس از سوار شدن روی موتور متواری میشود.
هم زمان با شکایت زن جوان و تشکیل پروندهای در این خصوص ،فیلم لحظه سرقت نیز در فضای مجازی دست به دست شد. همین مسئله باعث شد این پرونده از حساسیت بیشتری برخوردار شود. با این حال کارآگاهان پلیس تحقیقات گسترده خود را همچنان ادامه دادند تا به یک سرنخ تازه برسند.
بررسی های کارشناسانه ادامه پیدا کرد تا اینکه کارآگاهان متوجه شدند پای یکی از اقوام زن جوان به نام علی در میان است. به این ترتیب بود که علی شناسایی شد مأموران پلیس آگاهی موفق شدند علی را در مخفی گاه خود محاصره و دستگیر کنند.
دستگیری اعضای باند زورگیری در تهران / زن انگلیسی در خیابان گرفتار شد
با تلاش پلیس آگاهی تهران بزرگ علی دستگیر شد و برای روشن شدن زوایای پنهان این ماجرا تحت بازجویی قرار گرفت.
مردجوان تحت بازجویی قرار گرفت ووقتی خود را در پایان راه دید به ناچار لب به اعتراف گشود. او در جریان بازجویی هایش دلیل اصلی این کار را اختلاف با زن جوان دانست و گفت قصد داشته با کیف قاپی از او زهر چشم بگیرد.
علی در ادامه اظهارات خود اضافه کرد: نقشه سرقت را طراحی کردم و آن را دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم. آنها هم به خاطر رفاقتی که با من داشتند قبول کردند.
همین اعترافات مردجوان کافی بود تا مأموران پلیس آگاهی در دو عملیات غافلگیرانه دیگر همدستان علی را نیز محاصره و دستگیر کنند. با دستگیری دو مردجوان ،پایان باند تبهکارانه آنها نوشته شد.
گفت و گو با متهمان پرونده زورگیری خشن از زن انگلیسی
حالا هر سه متهم دستبند به دست در اداره آگاهی تهران بزرگ حضور دارند، سه پسرجوان که هیچ وقت فکرش را نمی کردند با اینکه هیچ سرنخی از خود برجای نگذاشته اند به دام کارآگاهان پلیس بیافتند.
علی طراح اصلی این ماجراست، پسرجوانی که سال گذشته سر خانه و زندگی اش رفته است و حالا پس از یک سال نقشه شومی برای دختر خاله همسرش کشید.
طراح اصلی نقشه هستی؟
لبخندی می زند ( بله)
به سراغ اصل ماجرا برویم ،دلیل اصلی این کار چه بود؟
دخترخاله همسرم تازه از خارج آمده بود، ما به او لطف داشتیم و چون جایی را بلد نبود دنبال کارهایش بودیم. بعد از مدتی این لطف کردن ما تبدیل شد به یک وظیفه. خیلی جالب بود ،بعضی اوقات زنگ می زد که الان باید فلان کار من را انجام می دادی چرا انجام ندادی یا می گفت الان ظهر شده چرا هنوز بیرون نرفتی. چند باری هم با همسرم بد صحبت کرده بود به همین خاطر تصمیم گرفتم حالش بگیرم.
کیف قاپی و زورگیری به خاطر اینکه می خواستی حالش را بگیری؟
می دانم فکر درستی نبود ،اما خب اتفاق افتاد.
ازجزئیات ماجرا برایمان بگو؟
به دونفر از دوستانم که با آنها خیلی صمیمی هستم ماجرا را در میان گذاشتم ،به آنها گفتم یک روز به یک بهانه ای او را بیرون می بریم ،شما به طرفش حمله رو شوید. بعد در یک موقعیت مناسب کیفش را بربایید.
قصدتان فقط حال گیری بود یا می خواستید از او سرقت هم بکنید؟
ما دزد نیستیم ،احتیاجی هم به پول این خانم ندارم. قرار بود کیف را که سرقت کردیم بعد از یک هفته به او برگردانیم.
در پرونده آمده چندهزار پوند داخل کیف بوده؟
نه ،هیچ پولی نبود،فقط چند گوشی اپل داشت و یک گوشی چینی.
در ادامه چه اتفاقی رخ داد؟
من و همسرم او را بیرون بردیم ،از قبل با دوستانم هماهنگ کرده بودم. وقتی همسرم و دخترخاله اش از خودرو پیاده شدند دوستانم در یک فرصت مناسب به طرفش حمله کردند و کیفش را قاپیدند.
اگر در صحنه اتفاقی برای دخترجوان رخ می داد چه کار میکردید؟
اگر خدایی ناکرده این اتفاق رخ می داد دیگر کاری از دستمان برنمیآمد.دیگر جبران پذیر نبود.
فیلم لحظه سرقت که در فضای مجازی پخش شده بود را دیدهای؟
بله
با دیدن این فیلم چه حسی داشتی؟
نگران شدم.
فکر میکردید شناسایی و دستگیر شوید؟
نه.موی لای درز نقشهای که کشیده بودم نمیرفت.
حرف از رفقایت شد. چرا تا این حد به تو و حرفهایت اطمینان داشتند؟اصلا رفاقت شما سه نفر از کجا شکل گرفت؟
شهرام را دوسال پیش شناختم، آدم بامعرفتی بود. معتاد بود ،دستش را گرفتم و کمک کردم از دام اعتیاد نجات پیدا کند.برایش کار فراهم کردم و خوشبختانه زندگی اش تغییر کرد. فقط به خاطر رفاقت دست به این کار شد. بابهروز هم از بچگی دوست بودم.
سابقه داری؟
نه، من هیچ وقت پایم به کلانتری و دادسرا باز نشده بود. قبلا اعتیاد داشتم اما الان سه سال است که پاک هستم.
همسرت از نقشهای که کشیده بودی خبر داشت؟
نه
پس چرا الان دستگیر شده است؟
مظنون است ،اما واقعا از هیچی خبر نداشت. اگر داخل فیلم را ببنید معلوم است که از دیدن این صحنه چه قدر شوکه می شود و حتی دنبال موتورسواران می رود تا آنها را بگیرد.
فکر میکنی چه آیندهای در انتظارت است؟
نمی دانم ،پشیمانم اما می دانم پیشمانی هیچ سودی ندارد.
رفاقت کرد،رفاقت کردم ،هرکاری میگفت انجام می دادم
نفر دوم این پرونده شهرام است، پسرجوانی که مسئولیت قاپیدن کیف را به عهده داشت.خودش می گوید هیچ وقت فکرش را نمی کردم دستگیر شوم اما پلیس با دستگیری اش او را شوکه کرد؟
از ماجرای ورودت به این پرونده بگو؟
چند روز پیش بود که علی از من خواست کیف دخترخاله خانمش را بزنیم.یعنی کیف قاپی کنیم.
دلیلش را نپرسیدی؟
نه ،اما علی گفت ماجرای حالگیری است.
داخل فیلم معلوم است که چه قدر وحشیانه به طرف زن جوان حمله می کنی؟آیا مواد مصرف کرده بودی؟
نه ،من دوسال است که پاک هستم و لب به مواد نزده ام. من اصلا سارق نیستم. فیلم را ببنید. باور کنید اصلا بلد نبودم چه طور باید سرقت کنم. پس از دستگیری می گفتند زن جوان را کتک زده ام ،اما من حتی به او دست هم نزدم .
بعد از سرقت کیف چه کار کردید؟
کیف را به علی تحویل دادیم . من حتی در کیف را هم باز نکردم.
چرا این کار را انجام دادی؟
من مدیون علی بودم ،رفیقم بود، از من درخواستی داشت .من هم بدون اینکه عاقبت کار را ببینم انجام دادم.
الان پشیمانی؟
بله
سابقه دار هم هستی؟
من فقط یک بار به خاطر موادی که برای مصرف شخصی همراهم بود توسط پلیس دستگیر شدم و فقط 25 روز زندان رفتم . بعد از آزادی بود که علی دستم را گرفت و دوباره به زندگی بازگرداند.
اگر در حین سرقت اتفاق بدی برای دختر جوان رخ می داد و یا جانش را از دست می داد چه کار می کردی؟
بدبخت می شدم ،اما خوشبختانه این اتفاق رخ نداد.
چه طور دستگیر شدی؟
یک روز علی با من تماس گرفت. با او حساب و کتاب داشتم. وقتی پیش او رفتم پلیس دستگیرم کرد.
پس علی که برایش رفاقت کردی تو را به مأموران فروخت؟
نه، حتی اگر فروخته هم باشد باعث نمی شود رفاقتم با او را بر هم بزنم.
پشیمانم اما می دانم سودی ندارد
بهروز نفر سوم این پرونده ،همان جوانی که پشت فرمان موتورسیکلت نشسته بود.حالا هم پیشمان است اما این پیشمانی خیلی برای او سود و منفعت ندارد.
تو چرا وارد این ماجرا شدی ؟
رفاقت،فقط رفاقت
موتور برای تو بود؟
نه من فقط موتور سوار بودم ، موتور را از دوستم قرض گرفته بودم.
پس پای او را هم به این ماجرا بازکردی؟
بله متاسفانه،برای او هم دردسر درست شد.
قرار بود از این سرقت چه قدر به تو برسد؟
باورکنید پای پول وسط نبود،حتی یک هزار تومانی.فقط رفاقت همین.