یکچهارم از وزنی که ما در رژیمهای غذاییِ کمکالری از دست میدهیم مربوط به از دست رفتنِ ماهیچههایمان است. ازدسترفتن ماهیچهها به این معنی است که میزان کالریای که ما در مجموع نیاز داریم به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکند و باعث میشود که ما بسیار سریعتر از دوران قبل از رژیم وزن اضافه کنیم. «آنهایی که به این موفقیت دست پیدا میکنند کل سبک زندگی خود را تغییر میدهند که یعنی صرفاً دستکاری غذایی که میخورید نیست که اهمیت دارد.»
آنقدر عالی به نظر میرسد که انگار حقیقت ندارد: برنامهای که به شما اجازه میدهد زیادتر بخورید، اما همچنان در مسیر وزنکمکردن باشید. تعجبآور نیست که این رژیم که با عنوان «رژیم معکوس» شناخته شده، هر روز در شبکههای اجتماعی طرفداران بیشتری کسب میکند و باعث شده بسیاری در برنامههای غذایی پیشین خود تجدید نظر کنند.
به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، تصاویری از بشقابهای پر از پنیر، چیپس، برگر، غذاهای کبابی و انواع خورشت را در بین سلفیهایِ طرفداران این رژیم در شبکههای اجتماعی میتوان مشاهده کرد. اما این دستورهای غذایی چیزی نیست که در رژیمهای لاغری معمول باشد.
براساس این رژیم غذایی، شما ابتدا باید از طریق کمتر خوردن و بیشتر ورزش کردن وزن کم کنید. اما بعد از آنکه به وزن هدف رسیدید، با رعایت احتیاط، باید به مدت ۳ ماه هر هفته کالری روزانه خود را بین ۵۰ تا ۱۰۰ کالری افزایش دهید. این میزان کالری معادل یک تکه نان یا یک عدد تخممرغ است.
بر اساس طرفداران رژیمهای معکوس، این روش کمک میکند مشکلی که اغلب رژیمگیرندگان با آن مواجهاند، برطرف شود؛ و آن مشکل این است که آنها به محض آنکه بعد از یک رژیم غذایی به قدر قبل از رژیم خود غذا مصرف میکنند، به سرعت به وزن قبلی برمیگردند.
اما اگر کالری روزانه را به تدریج در بدن افزایش دهید به بدنتان کمک میکنید تا چربی را سریعتر بسوزاند و درواقع کاهش وزن همچنان در بدن شما تداوم خواهد داشت. طرفداران این نوع رژیم غذایی مدعی هستند که در پایان این دوره فرد حتی میتواند یک غذای کامل با کالری اضافی مصرف کند.
این رژیم غذایی بر اساس این نظریه است که میگوید افزایش تدریجی غذای روزانه باعث افزایش تدریجی میزان هورمون «سیری» شده و همزمان توده ماهیچهای را افزایش میدهد. نکته آن است که توده ماهیچهای بیشتر از چربیهای ذخیرهشده در بدن، کالری میسوزاند. نتیجه نهایی آن است که بدن «میآموزد» کالری بیشتری بسوزاند.
ممکن است عجیب به نظر برسد، ولی عجیبتر آن است که علم این نظریه را تأیید میکند. آنچه ما به طور کلی به آن وزن میگوییم، با یک معادله ساده تعیین میشود: کالری دریافتی در مقابل کالری مصرفی.
همه ما به مقدار مشخصی از کالری نیاز داریم تا مغز، قلب، سایر اندامها و بافتهایمان در سلامت کامل کار کنند. بنابراین، حتی اگر ورزش نکنیم، باز هم به انرژی نیاز داریم؛ و هرچه ماهیچههای بزرگتری داشته باشیم، برای حرکت کردن به انرژی بیشتری نیاز خواهیم داشت.
اما وقتی با هدف وزنکمکردن مصرف کالری خود را کاهش میدهیم، بدن ما فقط چربیهایی که هماکنون در بدنمان «ذخیرهشده» را «نمیسوزاند»؛ بلکه همچنین بافت ماهیچهای را تجزیه میکند تا از انرژی آن استفاده کند.
بر اساس مطالعاتی که انجام شده است، یکچهارم از وزنی که ما در رژیمهای غذاییِ کمکالری از دست میدهیم مربوط به از دست رفتنِ ماهیچههایمان است. ازدسترفتن ماهیچهها به این معنی است که میزان کالریای که ما در مجموع نیاز داریم به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکند و باعث میشود که ما بسیار سریعتر از دوران قبل از رژیم وزن اضافه کنیم.
بدتر از آن اینکه، وقتی رژیم میگیریم مغز سیگنالهایی میفرستد تا سطح گرلین - هورمونی که در هنگام گرسنگی ترشح میشود و میل به غذا خوردن را در فرد ایجاد کند - افزایش یابد و درعوض میزان لپتین -هورمونی که در هنگام احساس سیری در بدن تولید میشود - کاهش پیدا کند.
دانشمندان فکر میکنند این یک ابزار تکاملی است که از بدن ما در برابر قحطی محافظت میکند. درواقع این تغییر هورمونی یک طوفان کامل است که ما را وادار میکند بیشازحدِمعمول غذا بخوریم.
اما رژیم معکوس راهی است برای معکوس کردنِ این فرایندها. محققان میگویند افزایش تدریجی دریافت کالری با هدفِ افزایش مقداری وزن، باعث پایدار شدنِ هورمونهای گرسنگی میشود و اگر این برنامه با ورزشهایی که به ما کمک میکنند عضلهسازی کنیم ترکیب شود، تعادل وزن چربی و ماهیچهای بدن حفظ میشود و کالری به طور مؤثرتری در بدن میسوزد.
محققان دانشگاه کلورادو در حال انجام تحقیقاتی هستند تا ببینند آیا افزایش تدریجی و روزانه کالری به افرادی که در گذشته چاق بوده یا اضافهوزن داشتهاند کمک میکند در وزن فعلی بمانند، یا خیر.
درضمن، دانشمندان در دانشگاه جورج میسون در ویرجینیا از پروتئین افزایش تدریجی توده ماهیچهای در گروهی از مردان جوان و فعال استفاده کرده و به نتایج امیدوارکنندهای درباره حفظ کاهش وزن دست پیدا کردهاند.
دکتر الیزابت دی یونگ، دانشیار تغذیه در دانشگاه جورج میسون، که مسئول این مطالعه است، میگوید: «شرکتکنندگان توانستند بعد از ۳ ماه مداخله وزن خود را پایین بیاورند و اکنون میتوانند همان مقدار کالریای را مصرف کنند که پیش از رژیم مصرف میکردند.»
دکتر یونگ میگوید آنها همچنین مشارکتکنندگان را آزمایش کردند تا ببینند میزان سوخت انرژی بعد از این نوع رژیم چقدر در بدن آنها مؤثر عمل میکند و مشاهده کردند که بدن آنها در این زمینه پیشرفتهایی داشته است.
به نظر شما هم این نتایج آنقدر خوب است که بعید است واقعی باشد؟
دکتر جیلز یِئو، کارشناس چاقی در دانشگاه کمبریج، میگوید دلیلی وجود دارد که بسیاری از داستانهای موفق شامل ورزشکاران است. او میگوید: «رژیم به تنهایی نمیتواند چربی-سوزی را در بدن تسریع کند. تنها عاملی که میتواند این کار را تسهیل کند، ورزش است. امکان ندارد مشخص کنیم که این موفقیتها ناشی از صرفاً ورزش کردن است یا رژیم غذایی.»
پس، آیا افزایش توده ماهیچهای به سوخت کالری کمک میکند؟ پاسخ بله است، اما این کار فقط در هنگام ورزش کردن رخ میدهد.
دکتر یئو میگوید: «ژنتیک عامل تعیینکنندهای است که میگوید یک فرد در طول روز چقدر کالری میسوزاند یا چقدر سریع وزن میگیرد یا چقدر سریع وزن از دست میدهد. جنسیت و سن نیز عوامل مهمی هستند.»
در سال ۲۰۱۱ یک مطالعه آمریکایی دریافت که ۴۳درصدِ تفاوت بین میزان متابولیسم پایه – حداقل میزان کالری که بدن برای عملکردهای ابتدایی یا در هنگام استراحت به آن نیاز دارد – توسط اندازه اندامهای فرد تعیین میشود.
دکتر یئو میگوید، یکی از «نقصهای» رژیم معکوس این است که مشارکتکنندگان باید همواره در حال شمردن کالری مصرفی باشند. «شمارندگان کالری روزانه در درازمدت بیشتر از افرادی که کالری روزانه را نمیشمرند وزن اضافه میکنند.»
محققان میگویند رژیم معکوس باعث میشود افراد دچار افکار وسواسی نسبت به غذا شده و احتمال اینکه اختلال خوردن یا پرخوری را در خود پرورش دهند، زیاد است.
پروفسور روی تایلور، یک کارشناس دیابت در دانشگاه نیوکاسل، در تهیه برنامه کوتاهمدت کاهشِ کالری روزانه به ۶۰۰ تا ۸۰۰ کالری در روز برای درمان دیابت نوع دوم، پیشقدم بوده است. او موافق است که شمارش مداوم کالری مؤثر نیست و میگوید در هنگام کمک به بیماران برای بازگرداندن آنها به رژیم معمول غذایی، آنها به کل سبک زندگی فرد نگاه میکنند نه فقط رژیم غذایی آنها.
«مشکلات زمینهای روانی، پیدا کردن ورزشی که فرد از آن لذت ببرد و همینطور اطمینان از اینکه اعضای خانواده فرد به او در این رژیم غذایی کمک خواهند کرد، از مواردی است که باید به آن توجه شود.»
مطالعات نیز نشان میدهند مداخلههای کاهش وزن که تمرکزشان بر رفتارهای سالم است بسیار مؤثرتر از مداخلههای کاهش وزن است که بر ویژگیهای غذا متمرکز است.
دو سال بعد از مداخلههای پروفسور تایلور، دوسوم از مشارکتکنندگان او به وزن قبلی خود برگشتند. دکتر یئو میگوید، این شاهدی است بر واقعیت سختِ رژیم. «حقیقت ناامیدکننده آن است که فقط تعداد اندکی از افراد قادرند وزن کم کنند و به وزن کم کردن ادامه دهند.»
«آنهایی که به این موفقیت دست پیدا میکنند کل سبک زندگی خود را تغییر میدهند که یعنی صرفاً دستکاری غذایی که میخورید نیست که اهمیت دارد.»