لیستی از تصادفهایشان تهیه کرده بودند. لیستی عجیب از تصادفهای ساختگی؛ سه برادری که برای هزینه درمان پدرشان تصمیم گرفتند راننده خودروهای لوکس را تلکه کنند. اما یک اشتباه آنها را به دام مأموران پلیس انداخت. وقتی آنها در اجرای یکی از نقشههایشان سراغ سوژه تکراری رفتند، دستشان رو شد. راننده پورشه وقتی برای دومین بار با این سه برادر تصادف کرد، متوجه شد که در دام یک باند گرفتار شده است.
او پلیس را در جریان ماجرا گذاشت و درنهایت راز تبهکاریهای این باند فاش شد. وقتی این سه برادر کلاهبردار دستگیر شدند، از خودرویشان لیست 65 تصادف ساختگی کشف شد. یکی از این سه مجرم حرفهای صبح دیروز در گفتوگو با خبرنگار شهروند ماجرای تصادفهای ساختگی را روایت کرد:
چی شد که تصمیم به کلاهبرداری گرفتید؟پدرمان مریض است، ناراحتی قلبی دارد. ماهی دومیلیون تومان هزینه داروهایش میشود. ما سه برادر نمیتوانیم از پس هزینههای درمان پدرم بربیاییم، برای همین تصمیم گرفتیم اینکار را انجام دهیم.
فکر کلاهبرداری با این شگرد از کجا به ذهنتان رسید؟خودمان یک بار تصادف کردیم. من پیک موتوری بودم، فردی به من زد، اما من مقصر شناخته و مجبور شدم خسارت زیادی بپردازم. آن زمان مشکلات مالی زیادی داشتیم و به دنبال پول هنگفت میگشتیم. همین تصادف باعث شد این ایده به ذهنمان برسد و تصمیم گرفتیم تصادف ساختگی راه بیندازیم، به گونهای که طرف مقابل مقصر شود و همانجا خسارت میگرفتیم.
از چه زمانی با این شگرد کلاهبرداری کردید؟حدودا سه ماه پیش بود که شروع کردیم.
اولین بار است که دستگیر میشوید؟بله. ما خلافکار نبودیم. اولین بار بود که مرتکب جرم شدیم، آن هم به خاطر پدرم. مجبور بودیم که پول جور کنیم.
روزی چقدر پول گیرتان میآمد؟مشخص نبود، بستگی به شدت تصادف داشت، معمولا از 100هزار تا یکمیلیون تومان پول میگرفتیم.
ماشین خودتان چه بود؟پژو پارس.
در چه مناطقی این کار را انجام میدادید؟فقط منطقه یک، چون آنجا خودروهای لوکس زیادی وجود داشت. آنهایی که پولدار بودند و پرداخت خسارت در محل برایشان کاری نداشت.
نقشههایتان را چطور اجرا میکردید؟معمولا سر پیچها میایستادیم و وقتی راننده خودرو میخواست وارد خیابان شود، ناگهان سد راهش میشدیم. آنها با ما تصادف میکردند و بیشترشان قبول میکردند که مقصرند. ما هم میگفتیم خسارت را همین جا پرداخت کن و برو. او هم پولی پرداخت میکرد و قضیه تمام میشد.
چطور شد که دستگیر شدید؟بدشانسی آوردیم. یک بار با یک خودرو پورشه تصادف کردیم. راننده وقتی پیاده شد، ما را شناخت. گویا قبلا هم با او در همان محل تصادف کرده و خسارت گرفته بودیم، برای همین او هم به ما شک کرد، موضوع را به پلیس گزارش داد و ما هم دستگیر شدیم.
چرا از تصادفات خود لیست تهیه کرده بودید؟برای تقسیم سهمهایمان هر تصادف را مینوشتیم، مبلغ آن را هم مقابلش یادداشت میکردیم. وقتی پولها زیاد میشد، آن را بین خودمان تقسیم میکردیم.
بیشتر چه خودروهایی را هدف قرار میدادید؟معمولا پورشه، لندکروز، بنز و دیگر خودروهای مدل بالا. برایمان فرقی نداشت که راننده زن باشد یا مرد، فقط میخواستیم از آنها پول بگیریم. چون میدانستیم راننده این خودروها معمولا در همان محل پول را پرداخت میکنند و میروند. مبلغ پایینی میگفتیم تا راضی شوند پول را پرداخت کنند.
شغلتان چیست؟من قبلا پیک موتوری کار میکردم، ولی به خاطر همان تصادف خانهنشین شدم. برادرهایم هم بیکار هستند. هیچ شغل و درآمدی نداریم، برای همین مجبور به انجام این کار شدیم.