دویچه وله :"انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران" با هدف تامین آب مورد نیاز صنایع بزرگ در هرمزگان، کرمان و یزد آغاز شد. زیان این طرح برای مردم و محیط زیست کم نیست، اما مسیر آنرا قرارگاه خاتمالانبیا پنج سال پیش هموار کرد.
خبرگزاری ایسنا روز پنجشنبه ۱۵ آبان (پنجم نوامبر) از آغاز به کار فاز اول پروژه " انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران" خبر داد. بر اساس این خبر هدف عمده طرح، شیرین سازی و انتقال آب نمکزدایی شده از خلیج فارس به سه استان هرمزگان، کرمان و یزد است تا بخشی از نیازها و مصارف آب مجتمعهای تولیدی و طرحهای توسعه مجتمعهای معدنی و صنعتی این سه استان تامین شود.
این صنایع عبارتند از مجتمع معدنی و صنعتی گل گهر، مجتمع مس سرچشمه و صنایع فولادی و معدنی استان یزد. سهامداران این پروژه بزرگ نیز همین سه شرکت یعنی گلگهر، ملی مس و چادرملو هستند که هم از اجرای پروژه سودی کلان میبرند و هم از آب انتقال داده شده برای مجتمعهای صنعتی خود بهره میبرند.
فاز اول طرح شامل سه قطعه است. طول خط انتقال آب شیرین در بخش اول که امروز افتتاح شد ۳۰۵ کیلومتر است که از خلیج فارس شروع و به صنایع گل گهر در سیرجان میرسد.
قطعه دوم این فاز انتقال آب شیرین شده از گلگهر به مس سرچشمه به طول ۱۵۰ کیلومتر و قطعه سوم به طول ۳۶۰ کیلومتر برای انتقال آب از مس سرچشمه تا صنایع فولادی اردکان و انشعاب صنایع معدنی چادرملو به طول ۱۵۰ کیلومتر خواهد بود. هدف نه تامین آب شرب است نه کشاورزی با تکمیل فاز نخست این پروژه قرار است سالانه ۱۸۰ میلیون متر مکعب از آب خلیج فارس با هزینهای هنگفت شیرین و به فلات مرکزی انتقال داده شود. از این حجم کمتر از یک سوم (تنها ۵۰ میلیون متر مکعب) برای تامین آب شرب هرمزگان در نظر گرفته شده و مصارف کشاورزی هم جزو اهداف آن نیست.
کارشناسان سالها پیش درباره این پروژه هشدار دادند که اجرای آن با «هزینه سنگین بهره برداری، نگهداری و تامین انرژی و هزینههای کلان سرمایه گذاری» همراه است و پیامد آن افزایش «هزینه قیمت تمام شده آب و دشواریهای اجتماعی ناشی از عبور خطوط انتقال آب به شهرها و روستاهاست». آنها تاکید داشتند که «مسیر انتقال که همگی با بحران شدید مواجه هستند همه دلایلی می شود تا این طرح را فاقد توجیه کند.»
این هشدارها پنج سال پیش داده شد، اما توجهی به آنها نشد. هزینه پروژه بخش بالغ بر ۱۶ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان شده و به گزارش ایسنا ۱۲۰۰ شغل ایجاد میکند. ایجاد شغل برای کشوری که در آن بیکاری از مهمترین علل نارضایتی مردم است، قطعا گام مثبتی است. منتهی کارشناسان به هزینه فایده این طرح و امکان ایجاد اشتغال با پروژههایی توجه میدهند که منافع آن تنها به جیب شرکتهای بزرگ دولتی و خصولتی نمیرود.
در مرداد امسال و در نشست «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» بحثهایی در همین زمینه درگرفت که محور آنها هزینه فایده این طرح و تاثیرات آن بر محیط زیست بود.
در این نشست حسین غفوری، مدیرعامل سابق آب منطقهای یزد با اشاره به خشکسالی و نبود منابع آب اعم از زیرزمینی و سطحی برای «حجم وسیع معادن مس، سنگ آهن و صنایع فولادسازی و طرحهای عظیم توسعه صنایع معدنی» در این استان گفت این پروژه «صرفا برای برطرف کردن نیاز صنایع در نظر گرفته شده است»، زیرا جابجایی محصولات فرآوری نشده این صنایع و معادن به بندرعباس، «گرانتر از انتقال آب نمک زدایی شده از خلیج فارس» است و «نمک زدایی و انتقال آب خلیج فارس تنها راه حل نیاز آبی صنایع یاد شده است».
او اضافه میکند در صورت نیاز به تأمین آب شرب، تفاهم نامهای با وزارت نیرو منعقد شده که بر اساس آن میتوان «آب انتقالی با قیمت کارشناسی شده به وزارت نیرو فروخته شود». در ارتباط با کشاورزی نیز سهمی در نظر گرفته نشده و در صورت لزوم «کشاورزان میتوانند این آب را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند.»
اما هزینه تامین آب شرب از این طریق بیش از فایدهاش است. آرش دالوند، عضو هیئت علمی گروه بهداشت محیط علوم پزشکی یزد از جمله شرکت کنندگان در نشست یاد شده، با اشاره به «هزینه بسیار زیاد و مباحث کیفیتی آب شرب» میگوید این پروژه نه تنها برای مصرف آب شرب مقرون به صرفه نیست، بلکه «هزینههای سالم سازی و افزایش کیفیت آب نیز باید در نظر گرفته شود». پساب صنعتی در مراکز بهرهبرداری، شوری آب خلیج فارس و نابودی آبزیان حسین ملکی نژاد، دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» به «دغدغههای زیست محیطی و اجتماعی اساسی» در رابطه با این پروژه اشاره میکند. به گفته او ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده از خلیج فارس به مجمتعهای تولیدی و صنایع یزد اختصاص مییابد «که در نهایت این میزان آب به پساب صنعتی تبدیل خواهد شد و مسلما آلودگیهایی به همراه خواهد داشت».
حدود هزار کیلومتر خط انتقال آب از خلیج فارس تا چادرملو، حدود ۱۰۰ کیلومتر از اراضی یزد را تصرف میکند که به گفته او «تخریب و آسیبهای زیست محیطی را در پی خواهد داشت، ضمن اینکه اثرات اجتماعی مانند مهاجرتهای احتمالی به استان نیز قابل چشم پوشی نیست.»
این طرح به گفته دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزید» سبب تخریب ۶ هزار هکتار از اراضی و از بین رفتن ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بوته شده و «لازم است بخشی از این آب انتقالی به گسترش فضای سبز و توسعه پوشش گیاهی تخصیص پیدا کند.»
از این گذشته با اجرایی شدن این پروژه میتوان انتظار داشت که طمع بهرهبرداری صنعتی بیشتر در مناطقی رشد کند که ساکنانش همین حالا نیز با آلودگی، خشکسالی و تخریب محیط زیست روبرو هستند.
محمد اخوان، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد نسبت به همین احتمال هشدار میدهد و میگوید: «اداره صنایع مس یکی از سهامداران اصلی طرح مذکور است، با اجرای این طرح، ممکن است در آینده توقع داشته باشد که باقدرتتر از گذشته در پی توسعه و اکتشاف از معادنی چون معدن مس علی آباد باشد.» رقابت با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای آلوده کردن آن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس پیش از ایران از چنین طرحهایی برای تامین آب شیرین مورد نیاز خود استفاده کردهاند که تاکنون باعث آلودگی، شوری و نابودی بخشی از آبزیان و اکوسیستم خلیج فارس شده است. برخی کارشناسان و مسئولان جمهوری اسلامی با اشاره به همین موضوع طرح انتقال آب خلیج فارس را توجیه میکنند و میگویند میزان بهرهبرداری ایران نسبت به این کشورها ناچیز است.
مدیرعامل سابق آب منطقه ای یزد با استناد به مصرف این کشورها میگوید آنها حدود ۴۰ مترمکعب آب در ثانیه شیرین و مصرف میکنند و «در مقایسه با این میزان، کشور ما کمترین میزان برداشت آب از خلیج فارس را دارد».
آیا کارشناسان محیط زیست این استدلال را قابل قبول میدانند؟ محمدحسن معماریان، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد میگوید این استدلال «شایسته ای نیست و بهتر بود ما به جای شرکت در این مسابقه آلودگی زیست محیطی به صورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیج فارس را به چالش میکشیدیم.»
امیر شریف یزدی، مدیر مرکز پژوهشهای خورشیدی استان یزد نیز به امکاناتی اشاره میکند که موثرند اما توجهی به آنها نمیشود. او میگوید: «باید توجه داشت که نظام فکری و سیاسی ما پیچیدگیها را دامن میزند و به کارهای کوچک و بهره ور کم توجهی میشود و طرحهای عظیمی مثل انتقال آب از خلیج فارس به یزد هم در همین چارچوب قرار میگیرد بنابراین باید در بهره وری مدیریت مصرف آب بازنگری شود.» ورود قرارگاه خاتمالنبیا عملیات اجرایی طرح انتقال آب خلیج فارس به استانهای یاد شده در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ و به دستور محمود احمدینژاد با عنوان «طرح ملی ساقی کوثر» آغاز شد.
در این رابطه گفته شد هدف این است که «شهرهای فلات مرکزی همچون یزد و کرمان لبی تر کرده، از خشکسالی نجات یابند». طرح با مخالفت شدید کارشناسان زیست محیطی روبرو و متوقف شد.
در دولت یازدهم و با اعلام آمادگی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا راه برای اجرای طرح هموار شد. سال ۹۴ عبادالله عبداللهی، فرمانده وقت قرارگاه خاتمالنبیا به وزیر نیرو هشدار داد که «امروز وضعیت آب در کشور بحرانی است» و پیشنهاد طرح انتقال آب خلیج فارس را به «ایران مرکزی» داد.
خبرآنلاین اسفند ۹۴ به نقل از او نوشت: «این رویا نیست. وقتی که ما توانستیم بر دل آن خاکهای سیاه کویر برهوت، پارس جنوبی به آن عظمت ایجاد کنیم میتوانیم در حاشیه خلیج فارس آب را شیرین کنیم».
آن زمان کارشناسان مجددا هشدار دادند که تحقیقات نشان میهد این طرح «باعث ورود مقادیر زیادی پساب نمک به دریا میشود که نتیجهاش نابودی آبزیان و تخریب اکوسیستم دریا تا شعاع چند کیلومتر» است. همچنین «تغییرات حرارتی در محل ورود پساب آب شیرین کنها به دریا منجر به تغییرات بیولوژیکی و تاثیرات غیر قابل بازگشت بر آبزیان می شود.» از این گذشته وابسته بودن تاسیسات نمک زدایی به انرژی حرارتی موجب نشر گازهای گلخانهای است.
زمانی که این بحث درگرفت هنوز مسئله تامین آب کشاورزی و شرب در محور قرار داشت. کارشناسان تلاش داشتند ثابت کنند که با اختصاص دادن اعتبارات هنگفتی که برای این پروژه در نظر گرفته شده، میتوان الگوی کشاورزی را اصلاح کرد که با اصلاح آن «همان منابع آب به دست می آید و نیازی به انتقال آب نیست».
مشکل طرح اما این بود که از همان ابتدا قرار نبود برای بهبود یا تامین آب کشاورزی به اجرا درآید. آنهم در کشوری که به گفته کارشناسان بحران آب در آن از هر معضل دیگری جدیتر است و از همین اکنون علت بسیاری ناآرامیها و زد و خوردهای محلی.
این اولین پروژهای نیست که با مخالفت شدید کارشناسان روبرو شده است. در سال ۹۷ انتقال آب خزر به فلات مرکزی ایران نیز با واکنشهای انتقادی بسیار روبرو شد.
+10
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.