او مینویسد: «رفتم بالای پلهها و گفتم فقط کسی را نکشید، من خودم میآیم. چندین بار در آن پاییز و زمستان دیده بودم که آدمکشی کردهاند.»۳۰ دی ماه ۹۷:
— sepideqoliyan (@sepideqoliyan) January 20, 2020
صبح صدای فریاد میآمد. تازه طهورا و مهرا را راهی مدرسه کرده بودم و چشمهایم سنگین شده بود که با صدای فریاد از خواب پریدم. از پنجره که نگاه کردم نزدیک به پنجاه مامور مسلح روی سر خانوادهام ریخته بودند./
او در ادامه چگونگی بازداشت برادرش مهدی را نیز شرح داده و نوشته است که ماموران «با پوتین روی صورتش میکوبیدند.» خانم قلیان با تاکید بر این که ماموران مسلح بودهاند و کسی جرات نزدیک شدن نداشته است، نوشت که یکی از آنها به مردم میگفت که آنها یک داعشی را گرفتهاند و تاکید کرد که ماموران در زمان بازداشت شدنش او را کتک زده و تهدید به مرگ کرده بودند.زیر چشم چپم را ماموران اطلاعات کبود کرده بودند و چشم راستم را خانوادهای که آبروی خود را "از دسترفته" دیده بودند. رفتم بالای پلهها و گفتم فقط کسی را نکشید، من خودم میآیم. چندین بار در آن پاییز و زمستان دیده بودم که آدمکشی کردهاند./
— sepideqoliyan (@sepideqoliyan) January 20, 2020