مرد جوان که دو هفته قبل همسرش را با روسری در خانه خفه کرده بود در بازجوییها مدعی شد جنها به او دستور قتل همسرش را دادهاند.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، ظهر 26 آذر مردی با پلیس تماس گرفت و از قتل عروسش در خانه خبر داد. دقایقی بعد که مأموران کلانتری 103 گاندی برای بررسی ماجرا به خانه این مرد رفتند وی گفت: پسرم همراه همسرش و دو فرزندشان در طبقه بالای خانه ما زندگی میکند اما امروز در حالی که خیلی آشفته و ناراحت بود به خانه ما آمد و گفت همسرش را کشته است، بعد هم از من خواست مراقب دو فرزندش باشم.
در ادامه با کشف جسد زن جوان در اتاق خواب مشخص شد وی با پیچیدن روسری دور گردنش خفه شده است. در حالی که موضوع به بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای جنایی تهران اعلام شده بود ساعتی بعد متهم در اطراف خانهاش دستگیر شد.
صبح دیروز این مرد 42 ساله در بازجوییها به تشریح ماجرای قتل پرداخت و گفت: 12 سال قبل ازدواج کردم و دو فرزند دارم. در یک بنگاه معاملات ملکی کار میکنم، زندگی خوبی داشتم تا اینکه از مدتی قبل متوجه شدم جنها در خانهام رفت و آمد دارند، کسی غیر از من آنها را نمیدید. یک شب که همسرم شام آماده کرده بود یکی از جنها به من گفت این غذا را نخور چون همسرت در آن سم ریخته و میخواهد تو را بکشد. از همسرم خواستم خودش اول بخورد، او که تعجب کرده بود این کار را کرد اما دفعههای بعد که این اتفاق تکرار شد همسرم با من دعوا میکرد و میگفت تو دیوانه شدهای و باید خودت را به یک روانپزشک نشان دهی.
در این مدت او دو بار قهر کرد و به خانه پدرش رفت، میخواست طلاق بگیرد. میگفت نمیتوانم با یک مرد بیمار زندگی کنم. دفعه آخر دو هفته قهر کرد و مرا با بچهها تنها گذاشت که من مجبور شدم برای نگهداری از بچههایم پرستار بگیرم. وقتی همسرم به خانه برگشت دوباره اجنه به من گفتند همسرت میخواهد تو را بکشد باید کاری کنی. از یک ماه قبل نمیتوانستم شبها بخوابم تا صبح بیدار میماندم و با جنها حرف میزدم. شب حادثه به من گفتند تکلیف زنت را همین امشب روشن کن چون میخواهد تو را بکشد.
ساعت 5 صبح به اتاقش رفتم همسرم خواب بود. او را بیدار کردم و گفتم چرا میخواهی مرا بکشی. خیلی عصبانی شد و گفت از دست کارهای من خسته شده است. من هم با روسری که در اتاق بود او را خفه کردم. بعد چند ساعتی همان جا نشستم و گریه کردم. دیگر از جنها هم خبری نبود. حوالی ظهر از اتاق بیرون آمدم و به طبقه پایین که خانه پدرم بود رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. بعد هم برای خرید سیگار از خانه خارج شدم اما وقتی برگشتم پلیس مرا دستگیر کرد.
بازپرس غلامی پس از شنیدن اظهارات این متهم، وی را برای انجام آزمایشهای روانی و بررسی سلامت روان به پزشکی قانونی معرفی کرد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان