مادر پویا میگوید: «ما مثل همیم، همهمان مثل همیم، همه آنهایی که در این راه فرزندشان را به کشور و میهن هدیه کردند با هم هماحساسند، درد هم را بهتر میفهمیم برای اینکه درد از دست دادن عزیز، پسری که با زحمت بزرگش کردم، به ثمر رساندمش، به قد و بالایش نگاه کردم، برای هیچ مادری آسان نیست.»مادر بودن را زندگی میکنم،او پسر کسی بود و من مادر همه یشان،کنار مادر پویا آنچنان زخمم تازه شد که انگار دیروز جسد بی جان پسرم را بوسه باران کردم، به دیدن مادر پویا رفتم تا بداند پرچم دادخواهی چهل سال است که از مادران خاوران به ما رسیده و اکنون دست مادران ٩٨ هم رسید#پویا_بختیاری
— شهناز اکملی (@shahnaz_akmali) 29 November 2019
ناهید شیربیشه میگوید هنوز فرصت نکرده حتی از خانه بیرون برود، از بس که میآیند و میروند، برای تسلی. اما مصمم است به محض بازگشت به زندگی عادی هرطور که میتواند نگذارد خون پسرش به هدر برود: «پسر من آرمانش را درست انتخاب کرده بود. من اگر شایستگی داشته باشم باید در راه آرمانهای او گام بردارم و از خدا میخواهم کمکم کند بتوانم حافظ خون پسرم باشم.»مادرم وارد خونه شد و عکس مصطفی رو برد بالا و با اشک گفت من ده ساله این درد رو دارم ، مادر پویا خودشو انداخت بغل مادرم و توی بغل هم زار زدن ، بعدش اروم تر که شدن کنار هم نشستن و هر کدوم از بچه هاشون گفتن ، این قدر گفتن که یه لبخند کمرنگ روی لب هردوشون نشست #همدرد #مادر
— مریم کریمبیگی (@karimbeigi) 28 November 2019