«نمیدانم قرار است چه پیش بیاید. اینجا حمام ندارم، آب فرودگاه سرد است و هر روز برنج آغشته به سس به خوردم میدهند. با این همه، حاضر نیستم یک قدم از موضع خود عقبنشینی کنم.»
این را «بهاره زارع بهاری» به «ایرانوایر» میگوید. ۱۵روز از حبس او در اتاقی در سالن ترانزیت فرودگاه «مانیل» در فیلیپین میگذرد و او میگوید کماکان تحت فشار شدید برای برگشتن به ایران است.
بهاره میگوید وقتی خواستهاند او را به زور سوار هواپیما کنند، کف زمین نشسته و مقاومت کرده است.
میگوید ماموران گارد فرودگاه به او توهین کرده و موهایش را کشیدهاند، دو نفری دست و پاهایش را گرفته و میخواستهاند او را به زور سوار هواپیمایی به مقصد تهران کنند اما مقاومت کرده و گفته است به زور و ارعاب تن نمیدهد.
او که دانشجوی رشته دندانپزشکی در این کشور است و در طول چند ماه آینده فارغالتحصیل خواهد شد، میگوید به درخواست دولت ایران با خطر دیپورت مواجه است.
بهاره زارع بهاری در سال ۲۰۱۸ در مسابقات «دختر شایسته چین» شرکت کرد و امسال نیز شرکت کننده مسابقه «اینترکانتیننتال» فیلیپین بود.
حضورش در جریان مسابقات دختر شایسته چین با پرچم «شیر و خورشید» و تصویر «رضا پهلوی»، ولیعهد پیشین ایران حاشیههای زیادی به همراه داشت.
او به «ایرانوایر» میگوید روز بیست و نهم سپتامبر برای شرکت در مسابقه تونس، از کشور فیلیپین خارج شد تا از مسیر دبی به تونس پرواز کند اما در بدو ورود به این کشور، آنها میخواستند به ایران بازگردانده شود که به گفته خودش، با مداخله و وساطت رضا پهلوی، به جای ایران، به دبی برگشت داده شد.
بهاره یکی دو هفته در دبی ماند و بعد به فیلیپین پرواز کرد اما ماموران فرودگاه مانیل او را در سالن ترانزیت این فرودگاه متوقف کردند.
بهاره در پاسخ به این سوال که به چه دلیل پلیس «اینترپل» درخواست استرداد او را کرده است، میگوید واقعا نمیداند و جرمی مرتکب نشده است: «به من میگویند در سال ۲۰۱۸ مرتکب یک جرم جنایی در ایران شدهام و شاکی خصوصی دارم. این در حالی است که از سال ۲۰۱۴ به ایران سفر نکردهام.»
به گفته بهاره، همه مشکلاتش از روزی شروع شده که با پرچم شیر و خورشید و اعلام حمایت از سیستم پادشاهی، در مسابقه دختر شایسته چین شرکت کرده است.
او در مورد این که چه طور به ایده سیاسی امروزش رسیده است، میگوید: «من در مشهد و در خانوادهای سنتی و به دور از جریانات سیاسی رشد کردم. پدرم از ملاکین مشهد بود و خانوادهام به هیچ وجه اهل سیاست نیستند و برای دیدن برنامههای شاد، از ماهواره استفاده میکردند. از مسیر برنامههای ماهواره با مفاهیم تازهای از سیاست آشنا و کنجکاو شدم.»
او میگوید به عنوان یک زن، هم از سوی خانواده و هم از سوی اجتماع تحت فشار بوده است: «همیشه باید مراقب باشیم مبادا کاری کنیم که به آبروی خانواده لطمهای وارد بشود و این همیشه مایه عذاب من بود. از سوی دیگر، این اواخر اسیدپاشیها زیاد شده بودند و من با استرس از خانه خارج میشدم. محال بود رانندگی کنم و به من سنگ پرانده نشود. وقتی با خانوادهام در مورد این فشارها صحبت میکردم، وانمود میکردند مشکل از من است و توصیه میکردند که لباس رنگی نپوشم یا موهایم را بپوشانم.»
او تا دوران دانشجویی کماکان باورهای اعتقادی خود را به عنوان یک مسلمانزاده حفظ کرده و حتی به مکه و کربلا هم رفته بود.
بهاره بعد از پایان تحصیلاتش، اقدام به تاسیس مدرسه غیرانتفاعی میکند: «مدرسه غیر انتفاعی یگانه را راهاندازی کردیم. اما آن جا هم مشکلاتم به عنوان یک زن ادامه داشت. وقتی در سیستم آموزش و پرورش دارای ظاهری آراسته و مرتب باشی، آقایانی که آن جا کار میکنند، به خودشان اجازه میدهند که در مورد تو افکار بدی داشته باشند. من واقعا بدحجاب نبودم. برایم سخت بود. مثلا مدیر مدرسهای ۳۰۰ نفره و دانشجوی کارشناسی ارشد بودم ولی از من ایراد گرفته میشد که چرا با این رنگ لباس در جلسه حاضر شدهام یا چرا چادر ندارم. برای همین هم به فکر مهاجرت افتادم.»
مدرسه را به همکارش میسپارد و برای ادامه تحصیل به فیلیپین میرود. اما در بدو ورود با مشکلات عدیده مالی مواجه میشود.
او سعی میکند با آموزش رقص یا ایفای نقشهای کوتاه در سریالهای تلویزیونی روزگارش را بگذراند: «همان روزها بود که در دانشگاه به من پییشنهاد شد به عنوان دختر شایسته دانشگاه شرکت کنم. مدتی بعد به من گفتند به عنوان نماینده فیلیپین در مسابقات دختر شایسته چین حضور داشته باشم. من اما دوست داشتم به عنوان نماینده ایران در این مسابقات شرکت کنم. مصمم شدم تصویری از میدان شهیاد را روی یک لباس فیروزهای طراحی کنم و در جریان مسابقه بپوشم. به سختی وارد چین شدم چون به من ویزا نمیدادند و میگفتند باید از ایران ویزا بگیری.»
در جریان سفرش به چین، مسوولان مسابقه به او گفته بودند که شاید نتواند روی استیج برود یا در بخش نماد ملی شرکت کند: «وقتی در اتاق گریه میکردم، یکی از دختران شایسته که هم اتاقی من بود، گفت ناراحت نباش چون اگر به تو اجازه ندهند بروی روی استیج، ما هم شرکت نمیکنیم. همین حمایت آنها باعث شد برنامه من اجرا شود. اما از همان زمان ارسال پیام از سوی کنسولگری ایران و آقای علیرضا صادقی، کنسول ایران در فلیپین شروع شد. از من میپرسید که آیا میدانم برای معاندان ایران فعالیت میکنم؟ گفتند باید به سفارت بروم و در مورد فعالیتهایم توضیح بدهم.»
او البته میگوید تا امروز تن به چنین خواستهای نداده و هرگز به سفارت ایران مراجعه نکرده است.
رسانه های حکومتی ایران در چند روز گذشته ادعا کرده اند که او از فرح پهلوی کمک مالی دریافت کرده است اما خودش می گوید :«من تاکنون حتی یک ریال از هیچکس و از جمله شهبانو فرح دریافت نکرده ام »رسانههای حکومتی ایران در چند روز گذشته ادعا کردهاند که او از «فرح پهلوی» کمک مالی دریافت کرده است. اما خودش میگوید: «من تا کنون حتی یک ریال از هیچ کس و از جمله شهبانو فرح دریافت نکردهام و اگر چنین چیزی بود، با کمال میل و افتخار و حداقل برای سپاسگزاری از ایشان آن را اعلام میکردم. من کلیه هزینههای سفر و شرکت در این مسابقات را شخصا تامین کردهام.»
این دانشجو وقتی از چین به فیلیپین برمیگردد، از سوی رییس دانشگاه فراخوانده میشود: «رییس دانشگاه گفت اینترپل از طرف سفارت ایران نامهای فرستاده و گفته است که مرتکب جرم شدهام. دانشگاه هم گفته بودند تا زمانی که جرم به اثبات نرسیده باشد، پلیس اینترپل حق ندارد مزاحمتی ایجاد کند. از آن جایی که من دانشجو هستم، اینترپل باید از طریق دانشگاه مرا بازداشت کند. دانشگاه از اینترپل درخواست کرده بود که جرم من را بنویسند اما جواب روشنی دریافت نکردند. بعد از آن سعی کرده بودند از طریق شکایت واهی دانشجویی که در شهر دیگری ساکن بود، باعث اخراج من از کشور فیلیپین بشوند. شرایط سختی بود. چون وقتی دانشجو هستی و از جایی تامین نمیشوی و در شهرهای مختلف از تو شکایت کنند و مجبور بشوی سفر بروی و با صرف هزینه در دادگاه شرکت کنی، آسان نیست. فشار شدید روانی را هم به این مشکلات اضافه کنید.»
او میگوید در جریان همه دادگاههایی که شرکت کرده، نامه کنسولگری ایران را به نفع شاکیان دیده است: «چند ماه بعد پروندهها به تدریج به نفع من بسته شدند. بعد از آن وقتی این مسیر بینتیجه بود، از طریق کنسولگری ایران در فیلیپین به من یک پیام فرستادند که یک شاکی خصوصی از شما در ایران شکایت کرده است و باید پاسخگو باشید. من پرسیدم جرم من چه بوده، چه سالی بوده و چه دادگاهی؟ گفتند ما نمیدانیم!»
در همین شرایط، برای شرکت در یک مسابقه به تونس دعوت میشود و از مسیر دبی به تونس پرواز میکند ولی در فرودگاه تونس اجازه ورود به او نمیدهند: «همه دخترهای دعوت شده با عزت و احترام وارد کشور تونس شدند اما من و دختر شایسته افغانستان را متوقف کردند. دختر شایسته افغانستان قبل از من رسیده و متاسفانه به ایشان هم بسیار توهین شده بود. من سعی کردم صبوری کنم اما پاسپورتم را پرت کردند جلویم و چهار روز در فرودگاه تونس ما هر دو را نگه داشتند. میگفتند ما میخواهیم تو را برگردانیم به ایران. در حالی که من ساکن کشور فیلیپین بودم.»
سرانجام بهاره زارع بهاری به دبی و بعد به مقصد مانیل پرواز میکند: «انتظارش را نداشتم. من شش سال در کشور فیلیپین درس خوانده و زندگی کرده بودم اما چند برگه به من دادند که امضا کن و باید برگردی ایران. داشتند به زور مرا سوار هواپیما میکردند که از طریق اینستاگرام، لایو گذاشتم و شرایط خود را گفتم. به نظرم این کارشان دسیسه بود. مقاومت کردم و کف زمین نشستم و گفتم به هیچوجه سوار هواپیما نمیشوم. دو نفر موها و پاهایم را گرفته بودند تا به زور سوار هواپیما کنند که من آنجا آنها را به حضرت عیسی که به او باورمندند، قسم دادم و گفتم او شما را نمیبخشد اگر مرا تحویل ایران بدهید چون آنها مرا مجازات میکنند. ماموران گارد متوقف شدند و هر چه قدر مقام ارشدشان اصرار کرد، آنها قبول نکردند مرا به زور سوار کنند.»
از همان لحظه تا چند روز بعد با هر پروازی که به سمت ایران میرفت، این ماجرا در مورد بهاره زارع بهاری تکرار شده بود: «دست مرا با دستبند به یک صندلی آهنی بستند، گوشی تلفنم را گرفتند و فیلمها و اپلکیشنهایم را پاک کردند. اما کسانی که ویدیوی مرا دیده بودند، به دفتر سازمان ملل زنگ زدند و آنها توانستند به طور موقت جریان را متوقف کنند. بعد از آن بود که ماموران فرودگاه از من خواستند پول بلیت هواپیما را پرداخت کنم که من امتناع کردم.»
او از ۱۴ روز پیش در فرودگاه مانیل متوقف شده است. گروه «فرشگرد» که یک گروه سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی است، برای کمک به بهاره زارع بهاری دو وکیل استخدام کرده اما هنوز تلاش این وکلا به نتیجه نرسیده و بهاره در سالن فرودگاه مانیل فلیپین در حبس است.