جوان 22 ساله ای که پس از مشروب خوری در یک پارتی تولد، با ایجاد رعب و وحشت و راه بندان در بولوار شاهنامه مشهد، دوستش را در عالم مستی به قتل رساند صحنه جنایت هولناک خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در حالی بازسازی کرد که پای عشق های آلوده فضای مجازی را نیز به میان کشید!
به گزارش اختصاصی خراسان، متهم 22 ساله یک پرونده جنایی که اول شهریور و در یک جنایت مستانه بعد از برگزاری پارتی تولد، جان دوستش را با ضربه کلنگی کارد گرفت، در حالی به بازسازی صحنه جنایت وحشتناک خود پرداخت که هوای مستی از سرش پریده بود! این جوان که «جواد-الف» نام دارد با دستور قاضی کاظم میرزایی و توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب قتل هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت. در بازسازی صحنه جنایت که سرهنگ بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نیز حضور داشت، ابتدا کارآگاه وحید حمیدفر به تشریح خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی پرداخت و چگونگی دستگیری متهم و بخشی از اقاریر وی در پلیس آگاهی را بیان کرد. سپس قاضی میرزایی با تفهیم مواد قانونی به «جواد-الف» از وی خواست حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اظهارات وی در دیگر مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرار می گیرد. در پی دستور مقام قضایی، متهم با معرفی کامل خود به ماجرای آشنایی با دختری از شمال کشور اشاره کرد و گفت: مدتی بود که با دختر 24 ساله ای که اهل یکی از شهرهای شمالی بود در شبکه های اجتماعی آشنا شده بودم و با یکدیگر ارتباط داشتیم تا این که آشنایی تلفنی ما به دیدارهای حضوری کشید. آن دختر خانه ای مجردی در منطقه مجیدیه مشهد داشت و در آن زندگی می کرد. من هم که با او ارتباط برقرار کرده بودم گاهی به دیدارش می رفتم در این میان آن دختر دوست دیگری داشت که از خودش بزرگ تر بود. آن دختر هم که از شهرستان به مشهد آمده بود و در منطقه منزل آباد سکونت داشت همواره نزد دوست دختر من می آمد و با یکدیگر رفاقت صمیمانه ای پیدا کرده بودند. این عشق های مجازی ادامه داشت تا این که به جشن تولد یکی از دوستانم به نام «جلال» در بولوار شاهنامه دعوت شدم. به همین خاطر شبانه به اتفاق یکی دیگر از دوستانم (اکبر) به سراغ دوست دخترم رفتم و از او خواستم تا دوستش را نیز همراه خودش به پارتی تولد بیاورد! خلاصه آن شب چهار نفری سوار بر پژو 206 به جشن تولد رفتیم و ساعاتی را با رقص و مشروب خوری سرگرم شدیم. حدود نیمه شب بود که دوست دخترم از من خواست او را به منزلش برسانم من هم خداحافظی کردم و هنوز جشن به پایان نرسیده بود که دوباره به همراه «اکبر- الف» و دو دختر سوار خودرو شدیم در این هنگام یکی دیگر از دوستانمان نیز تصمیم گرفت با ما تا مسیری بیاید که او هم سوار پژو 206 من شد و به راه افتادیم اما وقتی وارد بولوار شاهنامه شدیم دیگر حال خودم را نمی فهمیدم به خاطر مشروبی که خورده بودم حال طبیعی نداشتم فقط به یاد دارم که چاقو را برداشتم و بعد فهمیدم که دوستم را کشته ام!