انسانها و دیگر نخستیها از جمله میمونها، شامپانزهها، اورانگوتانها از خانواده انسانیان یا نخستینیان هستند که اجداد آنان حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیون سال پیش از دیگر خانوادههای انسانواران جدا شدهاند.
گرچه این حیوانات از بهره هوشی بالاتری نسبت به دیگر پستانداران برخوردار بودند اما تنها جنس انسان بود که مرزهای تکامل مغزی را در نوردید و به شکل انسان امروزی درآمد.
فرگشت (Evolution) عبارت از دگرگونی در یک یا چند ویژگی خصوصیات قابل مشاهده یا صفت یک جاندار است که در طی زمان در جمعیتهای موجودات زنده رخ میدهد.
اکنون برای بسیاری این سوال مطرح است که چرا هیچ کدام از دیگر اعضای خانواده نخستینیان در طی فرگشت به انسان یا موجود مشابه انسان تبدیل نشد؟
انسان گونه خاص جانوری است که تواناییهای مغزی متفاوتی با دیگر پستانداران از خود نشان میدهد. برای دفاع از خود سلاح میسازد، از ابزار برای شکار استفاده میکند، محصولات غذایی مورد نیاز خود را کشت کرده و از آتش برای پخت غذا استفاده میکند.
برخی از رفتارها مانند استفاده از ابزار برای شکار یا دفاع در دیگر نخستیها نیز دیده میشود. به عنوان مثال یافتههای باستان شناسی نشان میدهد که برخی از اجداد میمونها قادر بودند با استفاده از سنگ پوست آجیلها را بشکنند، با کمک چوب صدفهای خام را باز کنند و یا با استفاده از چوبها و سنگهای تیز گوشت شکار را تکه تکه کنند.
با وجود مهارتهای یاد شده، توانایی امروز آنان حتی با تواناییهای انسانهای نخستین که چند ده هزارسال پیش بر روی زمین میزیستند برابری نمیکند و بسیار کمتر است.
گرچه مهارتهایی که نخستیهای دیگر نسبت به دیگر پستانداران از خود نشان میدهند بالاتر است اما آنان هرگز این فرصت را نخواهند یافت که به موجودی شبیه انسان تبدیل شوند چرا که تکامل مغز آنها بسیار عقبماندهتر از انسان است و آنها حافظه کاری کافی ندارند.
طبق مطالعات صورت گرفته آنان همزمان نمیتوانند بیش از سه شیء را دستکاری کنند. آنها با دیدن آموزش نیز نمیتوانند بیش از سه یا چهار عبارت را بیاموزند و برای برقراری ارتباط بکار ببرند.
در نهایت دانشمندان به این نتیجه رسیدند که آنها قادرند به طور متوسط تنها سه مفهوم یا سه فعالیت را همزمان به کار برند. آنها احتمال میدهند که جد مشترک شامپانزهها و انسانها که حدود ۶ میلیون سال پیش زندگی میکردند، احتمالاً به همین چهارچوب محدود شده بودند.
به نظر میرسد «جهشهای ژنتیکی» مهمترین عاملی هستند که انسان را از خویشاوندان دیگر خود جدا کرده است. گرچه عوامل دیگری از جمله نحوه تغذیه انسان سبب شد که مغز او بسیار متکاملتر از دیگر پستانداران عمل کند اما گمان میرود که هیچ عاملی به اندازه جهشهای ژنتیکی در راستای افزایش هوش سبب بروز این تفاوتها نشده است.