هکرهای نوجوانی که به زور از دنیای جرم بیرون کشیده شده اند تا به دشمن سابقشان کمک کنند
+8
رأی دهید
-2
این متخصصان کامپیوتر اتاقهای خواب دلگیر خود را با شرکت امنیت شبکه نسبتا سادهای در شهر پلیموث در جنوب غربی انگلستان عوض کردهاند.
این شرکت هکرهایی را استخدام میکند که با تصمیم مقامات، فرصتی دوباره یافتهاند، و حالا از تواناییهای خود برای مقابله با مجرمان اینترنتی ناشناسی استفاده میکنند که قبلا همکارانشان بودند.
وقتی جک ۱۹ ساله بود، پلیس با ۵ گروه ضربت، یک گروه فناوری، و یک ماشین ضدشورش به خانهاش ریخت. اگر وارد ساختمان اداری شرکت بلواسکرین شوید، با برخی از بااستعدادترین هکرهای جوان بریتانیایی روبهرو خواهید شد که به زور از دنیای جرم بیرون کشیده شدهاند تا به دشمن سابقشان کمک کنند.
جک اطلاعات شخصی حدود هزار نفر را دزدیده بود او میگوید "حدود ده دقیقه از هشت صبح گذشته بود. شب قبلش خیلی بد خوابیده بودم و تازه سرگرم تماشای شیرشاه شده بودم."
"هنوز مقدمه داستان تمام نشده بود که در اتاقم خیلی ناگهانی باز شد و ده مامور پلیس برای بازداشتم بالای سرم آمدند. راستش اصلا انتظار نداشتم که در زندگی با چنین صحنهای روبهرو شوم."
ماموران پلیس دلیل موجهی برای این کار داشتند: جک، وقتی ۱۶ سال داشت، اطلاعات شخصی حدود هزار نفر را دزدیده بود. او به پلیس گفت که هرگز قصد نداشته که برای منافع شخصی از این اطلاعات استفاده کند، و کاری که کرده بود چیزی جز یک تمرین ذهنی نبوده است.
در شرکت فناوری اطلاعات بلواسکرین از این روایتها زیاد پیدا میشود، بنگاهی اقتصادی که در ارتباطی مستقیم با پلیس دنبال هکرهایی میگردد که به راهنمایی نیاز دارند؛ مردان جوانی که به جرایم سنگین متهم شدهاند، اما به جای اینکه پروندههایشان راهی دادگاه شود، فرصتی دوباره به آنها داده میشود.
کامرون به خاطر حملههای سایبری بازداشت شد کامرون کارمند دیگری است که وقتی تنها ۱۴ سال داشت در راه مدرسه بازداشت شد. ماموران، از قصد بیرون خانه برای او تله گذاشته بودند تا نتواند در صورت اطلاع از حضورشان دیسکهای رایانه خود را نابود کند.
او میگوید "تا آن لحظه بزرگترین نگرانیم این بود که مشقهای کلاس ریاضی را ننوشته بودم. داشتم به مدرسه میرفتم که کسی صدایم کرد. وقتی برگشتم مردی که کت و شلوار تنش بود داشت دنبالم میآمد. یک بار دیگر با صدای بلندتر صدایم کرد و این بار جوابش را دادم. همان موقع بود که فهمیدم میخواهد بازداشتم کند."
"اطرافم را نگاه کردم و متوجه شدم ۵ مامور دیگر هم در اطرافم هستند. راستش هیچ درکی از وخامت کاری که کرده بودم نداشتم. بیشتر شبیه یک شوخی بود - یا مسخرهبازی - حسم هرگز این نبود که دارم به کسی خسارت جدی میزنم. اما خیلی زود به سنگینی اشتباهم پی بردم."
"هکرهای کلاه خاکستری" مثل جک و کامرون برای منافع شخصی یا تروریسم سایبری مرتکب جرم نمیشوند. بعضی مواقع ممکن است تنها یک شوخی بوده باشد، یا شاید با هدف محرومسازی کاربران از خدمات یک سرور مشخص دست به این کار زده باشند.
ولی حالا هدفشان این است که با استفاده از روشهایی که قبلا استفاده میکردهاند جلوی خرابکاریهای دیگران را بگیرند.
انواع هکرها
هکرهای کلاه سفید - این افراد در دنیای هکرها آدمهای خوب حساب میشوند. میدانند که چه میکنند، و از استعداد خود برای "اهداف خوب" استفاده میکنند، مثل از بین بردن بدافزارهای رایانهای یا بررسی قانونی تمهیدات امنیت سایبری شرکتها و دولتها.
هکرهای کلاه سیاه - آدمهای بد داستان؛ همانهایی که اطلاعات حساب بانکی شما را میدزدند و در وب تاریک میفروشند. هدف آنها معمولا منفعت شخصی است، با این حال شاید جاسوسی سایبری یا حتی اعتراض نیز باشد.
هکرهای کلاه خاکستری - جایی در میانه راه. شاید بدون اجازه وارد شبکه رایانهای شرکتی شوند تا معایب آن را روشن کنند. با اینکه ممکن است مساله منفعت شخصی نباشد، ولی کارشان همچنان غیرقانونی است.
هکرها همیشه از یک مسیر گرفتار این سبک زندگی نمیشوند، اما سرگذشت خیلی از آنها مشابه است و رد پای بازیهای رایانهای در اغلب آنها دیده میشود.
وقتی کامرون بچهتر بود دوست داشت که با چیزهای مختلف ور برود و با طرز کارشان آشنا شود.
او میگوید "اصلا دوست نداشتم کسی در بازیهای یارانهای امتیاز بیشتری از من بگیرد - همیشه باید در جایگاه بهترین قرار میگرفتم."
این بود که شروع کرد به دستکاری بازیها، و آنها را به گونهای تغییر میداد که بتواند امتیازهای بیشتری بگیرد. به گفته او همین کار بود که پای او را به تالارهای گفتوگوی اینترنتی باز کرد، و سپس او را به قسمتهای تاریکتر اینترنت کشاند.
در میان کارمندان بلواسکرین شخصیتهای جالبی پیدا میشود و اعضای شرکت سرگذشتهای متفاوتی داشتهاند کامرون میگوید "کارم کشید به حملههای سایبری، و این شد که دستگیر شدم."
اما جک، که حالا ۲۳ سال دارد، به خاطر "تنبلی" به دنیای رایانه کشیده شد. به گفته او "فقط ۱۲ سالم بود. تازه وارد مبحث جبر شده بودیم، اما هیچ علاقهای به آن نداشتم. رفتم خانه و تلاش کردم برای جبر یک ماشین حساب درست کنم. خیلی نتیجهبخش نبود، اما این اولین خاطره من از آن قسمت دنیای رایانه است."
"میخواستم هر طور شده وقت کمتری برای کارهایم بگذارم. به جای اینکه درس بخوانم، سعی میکردم ظاهر درس خواندن و موفقیت را به خودم بگیرم. وضعم در همه درسها افتضاح بود، ولی شب امتحان هر طور شده جمعوجورش میکردم. اما حوصله مدرسه و معلمهایم بالاخره سر رفت و یک سال مانده به دیپلم من را اخراج کردند."
کارآگاه جان اتکین در یکی از درسها با کامرون همکلاسی بود همین چهار سال پیش بود که جک بازداشت شد، ولی حالا در سطوح بالا مشغول به کار است و فعالیتهای مختلفی دارد. برای نمونه یکی از کارهایش این است که سعی کند وارد سرورهای رایانهای مشتریهای شرکت شود تا نقاط ضعفشان را پیدا کند.
او و کامرون ۱۹ ساله در عین حال با حملههای ورودی هم مقابله میکنند - کاری که به خاطر تجربههایی که در گذشته اندوختهاند نسبتا راحت است.
یکی از اتفاقات باورنکردنی سال اول اشتغال کامرون در شرکت بلواسکرین این بود که در یکی از کلاسهایش با مامور پلیسی که او را در سال ۲۰۱۴ دستگیر کرده بود همکلاسی شد.
او میگوید "مگر میشود؟ باورم نمیشد. وقتی دستگیرم میکرد فکرش را هم نمیکردم که روزی با هم سر یک کلاس برویم. هنر او کشف جرایم با استفاده از علوم قانونی است، و من شیوهها و ابزارهایی را که در حملههای استفاده میشود بهتر توضیح میدهم. چیزهای زیادی از یکدیگر یاد میگیریم."
تحلیلگران در مرکز عملیاتهای امنیتی با حملههای سایبری مقابله میکنند روبهرو شدن با مجرمان سابق اصلا برای کارآگاه جان اتکین کار سختی نیست. او میگوید "همانطور که میبینید ما توانستهایم با کامرون و خانوادهاش کار کنیم و او را در مسیری قرار دهیم که آینده روشنی دارد. کامرون بچه خوبی است و برای همین در کارش موفق است. در آینده موفقتر هم خواهد شد."
کار در فضای حرفهای برای خیلی از این دسته از هکرها اصلا راحت نیست. برای مردان جوانی که به کار و برنامه شخصی عادت کردهاند، حتی سر وقت بیدار شدن هم میتواند چالشبرانگیز باشد.
عادت کردن به ساعت کاری اداری برای هکرهای سابق خیلی راحت نیست شرکت بلواسکرین خود را به عنوان محلی برای پرورش جوانان، دادن فرصتی دوباره به آنها، و سرپناهی برای بیسرپناهان معرفی میکند.
ریچارد کشمور، مدیر عامل این شرکت، میگوید "من واقعا از اینکه مدارک معتبر کسب میکنند لذت میبرم و احساس غرور میکنم. این دستاوردها هم برای آنها مهم است و هم برای ما، چون ما زمان زیادی صرف آنها کردهایم و از لحاظ عاطفی درگیر آنها بودهایم. مشاهده موفقیت آنها، بعد از تمام تجربههای مشترکی که داشتهایم، واقعا رضایتبخش است."
این شرکت هکرهایی را استخدام میکند که با تصمیم مقامات، فرصتی دوباره یافتهاند، و حالا از تواناییهای خود برای مقابله با مجرمان اینترنتی ناشناسی استفاده میکنند که قبلا همکارانشان بودند.
وقتی جک ۱۹ ساله بود، پلیس با ۵ گروه ضربت، یک گروه فناوری، و یک ماشین ضدشورش به خانهاش ریخت. اگر وارد ساختمان اداری شرکت بلواسکرین شوید، با برخی از بااستعدادترین هکرهای جوان بریتانیایی روبهرو خواهید شد که به زور از دنیای جرم بیرون کشیده شدهاند تا به دشمن سابقشان کمک کنند.
جک اطلاعات شخصی حدود هزار نفر را دزدیده بود او میگوید "حدود ده دقیقه از هشت صبح گذشته بود. شب قبلش خیلی بد خوابیده بودم و تازه سرگرم تماشای شیرشاه شده بودم.""هنوز مقدمه داستان تمام نشده بود که در اتاقم خیلی ناگهانی باز شد و ده مامور پلیس برای بازداشتم بالای سرم آمدند. راستش اصلا انتظار نداشتم که در زندگی با چنین صحنهای روبهرو شوم."
ماموران پلیس دلیل موجهی برای این کار داشتند: جک، وقتی ۱۶ سال داشت، اطلاعات شخصی حدود هزار نفر را دزدیده بود. او به پلیس گفت که هرگز قصد نداشته که برای منافع شخصی از این اطلاعات استفاده کند، و کاری که کرده بود چیزی جز یک تمرین ذهنی نبوده است.
در شرکت فناوری اطلاعات بلواسکرین از این روایتها زیاد پیدا میشود، بنگاهی اقتصادی که در ارتباطی مستقیم با پلیس دنبال هکرهایی میگردد که به راهنمایی نیاز دارند؛ مردان جوانی که به جرایم سنگین متهم شدهاند، اما به جای اینکه پروندههایشان راهی دادگاه شود، فرصتی دوباره به آنها داده میشود.
کامرون به خاطر حملههای سایبری بازداشت شد کامرون کارمند دیگری است که وقتی تنها ۱۴ سال داشت در راه مدرسه بازداشت شد. ماموران، از قصد بیرون خانه برای او تله گذاشته بودند تا نتواند در صورت اطلاع از حضورشان دیسکهای رایانه خود را نابود کند.او میگوید "تا آن لحظه بزرگترین نگرانیم این بود که مشقهای کلاس ریاضی را ننوشته بودم. داشتم به مدرسه میرفتم که کسی صدایم کرد. وقتی برگشتم مردی که کت و شلوار تنش بود داشت دنبالم میآمد. یک بار دیگر با صدای بلندتر صدایم کرد و این بار جوابش را دادم. همان موقع بود که فهمیدم میخواهد بازداشتم کند."
"اطرافم را نگاه کردم و متوجه شدم ۵ مامور دیگر هم در اطرافم هستند. راستش هیچ درکی از وخامت کاری که کرده بودم نداشتم. بیشتر شبیه یک شوخی بود - یا مسخرهبازی - حسم هرگز این نبود که دارم به کسی خسارت جدی میزنم. اما خیلی زود به سنگینی اشتباهم پی بردم."
"هکرهای کلاه خاکستری" مثل جک و کامرون برای منافع شخصی یا تروریسم سایبری مرتکب جرم نمیشوند. بعضی مواقع ممکن است تنها یک شوخی بوده باشد، یا شاید با هدف محرومسازی کاربران از خدمات یک سرور مشخص دست به این کار زده باشند.
ولی حالا هدفشان این است که با استفاده از روشهایی که قبلا استفاده میکردهاند جلوی خرابکاریهای دیگران را بگیرند.
انواع هکرها هکرهای کلاه سفید - این افراد در دنیای هکرها آدمهای خوب حساب میشوند. میدانند که چه میکنند، و از استعداد خود برای "اهداف خوب" استفاده میکنند، مثل از بین بردن بدافزارهای رایانهای یا بررسی قانونی تمهیدات امنیت سایبری شرکتها و دولتها.
هکرهای کلاه سیاه - آدمهای بد داستان؛ همانهایی که اطلاعات حساب بانکی شما را میدزدند و در وب تاریک میفروشند. هدف آنها معمولا منفعت شخصی است، با این حال شاید جاسوسی سایبری یا حتی اعتراض نیز باشد.
هکرهای کلاه خاکستری - جایی در میانه راه. شاید بدون اجازه وارد شبکه رایانهای شرکتی شوند تا معایب آن را روشن کنند. با اینکه ممکن است مساله منفعت شخصی نباشد، ولی کارشان همچنان غیرقانونی است.
هکرها همیشه از یک مسیر گرفتار این سبک زندگی نمیشوند، اما سرگذشت خیلی از آنها مشابه است و رد پای بازیهای رایانهای در اغلب آنها دیده میشود.
وقتی کامرون بچهتر بود دوست داشت که با چیزهای مختلف ور برود و با طرز کارشان آشنا شود.
او میگوید "اصلا دوست نداشتم کسی در بازیهای یارانهای امتیاز بیشتری از من بگیرد - همیشه باید در جایگاه بهترین قرار میگرفتم."
این بود که شروع کرد به دستکاری بازیها، و آنها را به گونهای تغییر میداد که بتواند امتیازهای بیشتری بگیرد. به گفته او همین کار بود که پای او را به تالارهای گفتوگوی اینترنتی باز کرد، و سپس او را به قسمتهای تاریکتر اینترنت کشاند.
در میان کارمندان بلواسکرین شخصیتهای جالبی پیدا میشود و اعضای شرکت سرگذشتهای متفاوتی داشتهاند کامرون میگوید "کارم کشید به حملههای سایبری، و این شد که دستگیر شدم."اما جک، که حالا ۲۳ سال دارد، به خاطر "تنبلی" به دنیای رایانه کشیده شد. به گفته او "فقط ۱۲ سالم بود. تازه وارد مبحث جبر شده بودیم، اما هیچ علاقهای به آن نداشتم. رفتم خانه و تلاش کردم برای جبر یک ماشین حساب درست کنم. خیلی نتیجهبخش نبود، اما این اولین خاطره من از آن قسمت دنیای رایانه است."
"میخواستم هر طور شده وقت کمتری برای کارهایم بگذارم. به جای اینکه درس بخوانم، سعی میکردم ظاهر درس خواندن و موفقیت را به خودم بگیرم. وضعم در همه درسها افتضاح بود، ولی شب امتحان هر طور شده جمعوجورش میکردم. اما حوصله مدرسه و معلمهایم بالاخره سر رفت و یک سال مانده به دیپلم من را اخراج کردند."
کارآگاه جان اتکین در یکی از درسها با کامرون همکلاسی بود همین چهار سال پیش بود که جک بازداشت شد، ولی حالا در سطوح بالا مشغول به کار است و فعالیتهای مختلفی دارد. برای نمونه یکی از کارهایش این است که سعی کند وارد سرورهای رایانهای مشتریهای شرکت شود تا نقاط ضعفشان را پیدا کند.او و کامرون ۱۹ ساله در عین حال با حملههای ورودی هم مقابله میکنند - کاری که به خاطر تجربههایی که در گذشته اندوختهاند نسبتا راحت است.
یکی از اتفاقات باورنکردنی سال اول اشتغال کامرون در شرکت بلواسکرین این بود که در یکی از کلاسهایش با مامور پلیسی که او را در سال ۲۰۱۴ دستگیر کرده بود همکلاسی شد.
او میگوید "مگر میشود؟ باورم نمیشد. وقتی دستگیرم میکرد فکرش را هم نمیکردم که روزی با هم سر یک کلاس برویم. هنر او کشف جرایم با استفاده از علوم قانونی است، و من شیوهها و ابزارهایی را که در حملههای استفاده میشود بهتر توضیح میدهم. چیزهای زیادی از یکدیگر یاد میگیریم."
تحلیلگران در مرکز عملیاتهای امنیتی با حملههای سایبری مقابله میکنند روبهرو شدن با مجرمان سابق اصلا برای کارآگاه جان اتکین کار سختی نیست. او میگوید "همانطور که میبینید ما توانستهایم با کامرون و خانوادهاش کار کنیم و او را در مسیری قرار دهیم که آینده روشنی دارد. کامرون بچه خوبی است و برای همین در کارش موفق است. در آینده موفقتر هم خواهد شد."کار در فضای حرفهای برای خیلی از این دسته از هکرها اصلا راحت نیست. برای مردان جوانی که به کار و برنامه شخصی عادت کردهاند، حتی سر وقت بیدار شدن هم میتواند چالشبرانگیز باشد.
عادت کردن به ساعت کاری اداری برای هکرهای سابق خیلی راحت نیست شرکت بلواسکرین خود را به عنوان محلی برای پرورش جوانان، دادن فرصتی دوباره به آنها، و سرپناهی برای بیسرپناهان معرفی میکند.ریچارد کشمور، مدیر عامل این شرکت، میگوید "من واقعا از اینکه مدارک معتبر کسب میکنند لذت میبرم و احساس غرور میکنم. این دستاوردها هم برای آنها مهم است و هم برای ما، چون ما زمان زیادی صرف آنها کردهایم و از لحاظ عاطفی درگیر آنها بودهایم. مشاهده موفقیت آنها، بعد از تمام تجربههای مشترکی که داشتهایم، واقعا رضایتبخش است."
