انتخاب : عبد الباری عطوان در رای الیوم نوشت: دور کردن سوریه از ایران، از راه مسالمت آمیز و ارائه پیشنهادهای مالی میلیاردی یا از طریق جنگ و بسیج کردن بیش از 60 دولت و مسلح سازی معارضان سوری و گروههای افراطی اسلامی، از دلایل بحران سوریه بود که سال هشتم خود را پشت سر گذاشته و وارد سال نهم شده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اکنون، ایالات متحده آمریکا قصد دارد همان سناریو را به شکل دیگری تکرار کرده و این بار، عراق را از ایران دور نموده و ائتلاف رو به گسترش بین این دو کشور را لغو کند. به عقیده ما، همین مساله علت اصلی سفر مایک پومپئو به منطقه خاورمیانه است، که تا کنون شامل کویت و دولت اسرائیل شده و بعید نیست که بغداد و بیروت نیز وارد این سناریو شوند.
استراتژی آمریکا که مبتنی بر دور کردن سوریه از ایران بود، با شکست بزرگی مواجه شد و این علیرغم هزینه ای بیش از 90 میلیارد دلار است که آمریکا برای تحقق این هدف، صرف کرد. به نظر نمی رسد هدف بعدی ایالات متحده در مورد دور کردن عراق از ایران نیز با موفقیتی مواجه شود و چه بسا حتی در نهایت شاهد اخراج کامل نیروهای آمریکایی از عراق و تفکیک پایگاههای نظامی آن هم باشیم.
نشست بین روسای ستادهای مشترک ارتش کشورهای سوریه، ایران و عراق، که چند روز پیش برگزار شد، بر حقیقتی تاکید داشت که ذهن آمریکایی ها از آن غافل مانده و براساس آن، آمریکایی ها در جریان حمله به عراق و اشغال آن، 7 تریلیون دلار خود را از دست دادند. در ادامه، عراق از محور آمریکایی خارج شده و به محور مقاومت به رهبری ایران پیوست. این محور، در حال آماده شدن برای ورود به نبردی سرنوشت ساز در راستای پایان دادن به حضور نیروهای دموکرات کرد در سوریه است؛ نیروهایی که هم پیمان اصلی دولت آمریکا در منطقه شرق فرات و شمال شرقی سوریه هستند.
دولت فعلی آمریکا به دلیل شکستهای پی در پی دچار یک حالت هیستریک شده و به طرز جنون آمیزی که ما را به یاد پلنگ زخمی می اندازد، به چپ و راست ضربه می زند. در همین رابطه، صفت اشغالی را از تپه های جولان، نوار غزه و کرانه باختری حذف کرده و قرار است مرحله دوم تحریمهای ایران را در ماه می اجرایی کند که هدف از آن، به صفر رساندن صادرات نفت ایران و تشدید محاصره مالی حزب الله و حماس است.
علاوه بر این، آمریکا دولتهای خلیج فارس را که قصد نزدیکی به سوریه و بازگرداندن آن به جامعه عربی را داشتند، متوقف نموده و به عربستان فشار آورد تا از تصمیم خود در مورد گشودن سفارتش در دمشق منصرف شود. این در حالی است که دولت ترامپ به تمام بانکهای لبنانی دستور مسدود شدن حسابهای رسمی و غیر رسمی حزب الله را داده و برنامه های دولت لبنان برای بازگشت مهاجران سوری به کشورشان را متوقف کرد.
پس از قرار دادن حزب الله در لیست تروریسم سیاسی و نظامی، گام بعدی آمریکا، جای دادن حشد الشعبی در این لیست و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر تپه های جولان و اعلام بندهایی از معامله قرن است که به باقیمانده مساله فلسطین، یعنی پیوستن شهرکهای اسرائیلی به نوار غزه و برپایی کلیسای یهودی در مسجد الاقصی و لغو حق بازگشت، نیز پایان داده و ان را به انجام می رساند.
سفر غافلگیر کننده سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه به دمشق و دیدار وی با بشار اسد در کاخ ریاست جمهوری-اگر نگوییم برای خنثی کردن سفر وزیر خارجه آمریکا صورت گرفت- کم اهمیت تر از سفر پومپئو به خاورمیانه نیست. ژنرال روس با ماموریی از جانب رئیس خود، و برای رساندن پیام نظامی به رئیس جمهور سوریه، به دمشق آمد.
اطلاعات کمی در مورد این سفر ناگهانی منتشر شده است، اما با خوانش معانی زمان بندی آن، که پس از گذشت دو روز از نشست فرماندهان نظامی ایران، سوریه و عراق در دمشق انجام شد، و با آگاهی از سطر به سطر بیانیه های رسمی روسیه و سوریه، می توان گفت موضوع سفر شویگو بر اوضاع شرق فرات و شهر ادلب متمرکز بوده است، بدین معنا که بازگشایی این دو جبهه واقعا نزدیک است.
پیامی که پومپئو برای هم پیمانانش در خلیج فارس و اسرائیل داشت، چنین است:« همه چیز را متوقف کنید، ما در سوریه باقی می مانیم و منتظر غافلگیریها باشید.» تمرکز وزیر خارجه آمریکا بر مقابله با ایران و تحرکات آن در سوریه، منطقه و جهان، در جریان نشست مطبوعاتی او با همتای کویتی اش، جالب توجه بود. همانطور که پومپئو پس از دیدار با نتانیاهو نیز از همان ادبیات استفاده کرد.
توقف صادرات نفت، چه با پایبندی هم پیمانان آمریکا به مرحله دوم تحریمها انجام شود یا با بمباران کانتینرهای نفت ایران در خلیج فارس و دریای عرب-که چند روز پیش از زبان نتانیاهو اعلام شد-به معنای اعلان جنگ به ایران و هم پیمانان آن در محور مقاومت است.
اما ما با قاطعیت می گوییم، محوری که هشت سال در سوریه پایداری کرد، هشت سال دیگر در عراق و سه سال تحت محاصره مداوم آمریکا بوده و در دو جنگ علیه اسرائیل در جنوب لبنان پیروز شد، هرگز انتظار مرگ بر اثر قحطی را انتخاب نمی کند، یا بهتر بگوییم اعتقاد ما چنین است و حتی در این باره یقین داریم.