-رفتن ظریف بعد از پنج سال، پایان یک دوره از سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که قرار بود با نمایش میانهروی و تنشزدایی بر سر جهانیان کلاهی گشاد بگذارد و به رژیم مهلت دهد برنامههای موشکی و مداخلات خارجی خود را ادامه دهد و جهانیان نیز خوشحال باشند که زمان دستیابی رژیم به سلاح هستهای از دو ماه به یک سال رسیده است. - در یک سال اخیر ظریف برای ماندن در پست خود به یک عنصر تبلیغاتی که مدام مهمل و دروغ میبافت و باید به منتقدان پاسخ میداد تبدیل شده بود. او ظاهرا از این نقش خسته شده است.کیهان لندن: مجید محمدی – استعفای ظریف یک تحول مهم در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی به حساب میآید. با وجود همهی دروغها و خندههای عصبی و چپرویهای کمیک و باورناپذیر، وی در طی دولت اول و دوم روحانی، بعد از منوچهر متکی و علیاکبر صالحی یکی از وزرای بالاتر از سطح متوسط دیگر وزرا به نظر میرسید (در قد و قامتهای بسیار کوتاهی که وزرای جمهوری اسلامیبوده و هستند). کافیست وی را با حسین مظفر، علیمحمد بشارتی، علی کردان، و مصطفی میرسلیم مقایسه کنید.
محمدجواد ظریف، هتل کوبورگ وین؛ ۱۰ ژوییه ۲۰۱۵این استعفا به عنوان نوک کوه یخ حکایت از واقعیاتی در زیر آب دارد که باید به دقت آنها را واکاوید. رفتن ظریف بعد از پنج سال، پایان یک دوره از سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که قرار بود با نمایش میانهروی و تنشزدایی بر سر جهانیان کلاهی گشاد بگذارد و به رژیم مهلت دهد برنامههای موشکی و مداخلات خارجی خود را ادامه دهد و جهانیان نیز خوشحال باشند که زمان دستیابی رژیم به سلاح هستهای از دو ماه به یک سال رسیده است. برجام توافق سستی بود که چپ آمریکایی با همکاری اصلاحطلبان و کارگزاران صادر شده به خارج بر سر دنیا گذاشتند. برجام قرار بود ایران را در عین داشتن سیاست نظامی مشابه کره شمالی اما مانند دیگر دولتها «عادی» جلوه دهد؛ اما تنها اوباما و کری و همپیمانان اروپایی آنها میتوانستند چنین چیزی را باور کنند.
یکی از دیدارهای ریف و کری در جریان مذاکرات اتمیظریف و روحانی آنقدر به نتایج برجام خوشبین بودند و آنقدر بدان افتخار میکردند که میخواستند در همین چارچوب به فعالیتهای دیپلماتیک ادامه دهند. آنها در پی برجامهای دو و سه بودند که با سد خامنهای و سپاه روبرو شدند. استعفای ظریف پنج واقعیت مهم را حکایت میکند که درک آنها برای فهم دیپلماسی جمهوری اسلامیدر شش سال آینده، جایگاه جمهوری اسلامیدر نظام جهانی و منطقهای، چشمانداز آیندهی جمهوری اسلامی و وضعیت لابی جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا ضروری است.
یک: برگشت ناپذیر شدن تصمیم ترامپ ظریف در یک سال اول ترامپ هم با همکاری جان کری که همراه با همکارانش به لابی جمهوری اسلامی تبدیل شده بود تلاش کرد برجام را نجات دهد اما شکست خورد. بعد از رفع این توهم، کسانی در تیم ظریف و لابی مورد حمایت آن در ایالات متحده امید داشتند ترامپ استیضاح شود اما با استعفای ظریف مشخص است که دریافتهاند ترامپ رفتنی نیست و آب رفتهی برجام به جوی باز نمیگردد. ظریف و موگرینی؛ مذاکرات وین ۲۰۱۵لابی جمهوری اسلامی نیز در دوران ترامپ مشغول یادداشتنویسی در رسانههای چپ آمریکایی مثل نیویورک تایمز، انبیسی، سیانان، واشنگتن پست و مشابه برای سیاهنمایی سیاست ترامپ و دادن امتیاز به رژیم بودهاند اما کسی در کاخ سفید و وزارت خارجه تره هم برای آنها خرد نمیکند. برجام امروز یک توافق مُرده است که حتی اروپاییهای حامی آن نیز تلاشی برای سرپا نگاه داشتن آن انجام نمیدهند. ساز و کار مالی نفت در برابر غذا و دارو تحریمها را دور نمیزند بلکه در چارچوب آن عمل میکند.
دو: ماندن ترامپ در قدرت و دور دوم امید دیگر تیم ظریف و لابی مورد حمایت آن در آمریکا آن بود که ترامپ یک دورهای شود. جان کری و دوستانش با همین امید بود که از ظریف خواسته بودند که نظام در برجام بماند و چهار سال تحمل کند. اما ظریف سیاست داخلی آمریکا را میشناسد و میداند با روندی که اوضاع در پیش گرفته، ترامپ در دور دوم هم انتخاب خواهد شد. انتخابات میاندورهی به موج آبی تبدیل نشد و از انتخابات کنگره نیز نمیتوان به انتخابات ۲۰۲۰ همان نتیجه را سرایت داد. اقتصاد آمریکا با وجود آرزوی بسیاری از دمکراتها رو به افول نرفته است. تایید عملکرد ترامپ نه تنها در سال ۲۰۱۹ کاهش نیافته بلکه افزایش یافته است. بعد از سخنان ترامپ در کنگره بنا به نظرسنجی سیانان (یکی از دشمنان قسمخوردهی ترامپ) ۷۶ درصد مردم آمریکا سخنان وی را تایید کردند.
تایید عملکرد ترامپ در میان رایدهندگان لاتینی (با حدود ۱۴ درصد جمعیت که بخش قابل توجهی از آنان به دمکراتها رای میدهند) از ۲۸ درصد در ابتدای کار ترامپ به حدود ۴۷ درصد در سال ۲۰۱۹ رسید. کسانی که در سال ۲۰۱۶ به ترامپ رای دادند هنوز قریب به اتفاق با وی همراهی دارند چون وی به اکثر وعدههایش عمل کرده است.
سه: به گِل نشستن حلقهی نیویورک و لابی دیسی تیم اوباما استاد پنهانکاری در دیپلماسی بود. هنوز نامههای وی به خامنهای مخفی مانده است آنهم در عصری که روزنامهنگاران هر روز برای دولت ترامپ داستان میسازند تا وی اصل موضوع ساخته و پرداخته آنها را آشکار کند! بعد از رفتن اوباما روشن شد که حسین موسویان (کسی باور میکند سفیر ایران در آلمان از ترور میکونوس بیاطلاع بوده باشد؟) ۳۰ بار به کاخ سفید رفته است؛ اوباما علاوه بر تعدادی از قاچاقچیان شمار بیشتری را در پشت پرده برای آزادی چند آمریکایی آزاد کرد، و دولت وی پروژههای پیگیری اقدامات پولشویی و تروریستی حزبالله در امریکای جنوبی (مثل کاساندرا) را متوقف ساخت.
همهی اینها دستاورد حلقهی نیویورک و لابی دیسی بود. این آشکارسازیها مایهی لو رفتن سرمایهی سیاسی ظریف در ایالات متحده و لابی جمهوری اسلامیشده است. این شبکه برای برنامهی دیگری از جنس دیپلماسی فریبکارانه (ناسزاگویی به آمریکا در تریبونها و نرد عشق با آن در پشت صحنه) در دوران ترامپ کار نمیکند. دست ظریف از این جهت خالی شده و دیگر نمیتوانست به نظام خدمت کند.
چهار: به گل ماندن دستگاه دیپلماسی این استعفا به روشنی نشان میدهد که خامنهای برای گذار از تحریمهای موجود راه انزوا و «اقتصاد مقاومتی» (به معنای در فلاکت نگاه داشتن دهها میلیون نفر) را برگزیده است. ظریف و همراهانش دیگر احساس نمیکنند که میتوانند کاری انجام دهند. مذاکرات با اروپاییها هم به جایی نرسید و ساز و کار مالی به پذیرش افایتیاف FATF موکول شده که سرنوشتاش روشن نیست. محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی، جواد ظریف وزیر خارجه و حسین باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح همراهان روحانی در سوچی به سخنرانی او در کنفرانس مطبوعاتی گوش میدهنددر چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی کارهای نیست و کسی که خود را دیپلمات میداند از کار کنار میکشد. در یک سال اخیر ظریف برای ماندن در پست خود به یک عنصر تبلیغاتی که مدام مهمل و دروغ میبافت و باید به منتقدان پاسخ میداد تبدیل شده بود. او ظاهرا از این نقش خسته شده است.
پنج: اختلافات اولیه سر باز میکنند دولت روحانی بعد از دی ۹۶ به هدف حملات همهی جناحها تبدیل شده است با اینکه بعد از برجام جایی برای مانوور هم نداشته است. حتی رئیس این دولت به همکاری با دستگاه جاسوسی بریتانیای کبیر متهم میشود و در مجلس نیز گروهی در پی استیضاح وی بودند. در دستگاه دیپلماسی در کل دورهی ظریف سیاست خاورمیانهای را سپاه قدس تعیین و اجرا میکرد و نه وزارت خارجه. با این حال ظریف برای کاهش تنش با ایالات متحده و رفع تحریمهای دورهی اوباما آن حوزه را نادیده گرفته بود. بدون برجام دیگر حوزهی مسئولیتی برای ظریف باقی نمیماند. به همین دلیل در ماههای اخیر ظریف به سفرهای بی حاصل به هند و چین و پاکستان و حضور در جلساتی در شهرستانها مشغول شده بود.
دیدار ظریف و مسئولان وزارت خارجه با خامنهای، ۳۰ تیر ۱۳۹۷ظریف با هنری که در دروغگویی به هر دو زبان فارسی و انگلیسی داشت یک سرمایه برای جمهوری اسلامی بود که البته پنج سال دنیا را سر کار گذاشت. غیر از اصلاحطلبانی که عاشق نمایش میانهروی جمهوری اسلامیدر دنیا هستند بعید است کسی در میان مقامات حکومتی برای او دلتنگ شود. او با بیان قدرت نظامی آمریکا و خوشبینی به جان کری دوستی در میان نظامیان و نزدیکان به «بیت» نداشت.
+51
رأی دهید
-13
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۸۱
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
یک نفر شارلاتان دروغگو که قرار بود چهره ی زیبائی از تشیع سراسر خون و جنایت و عقب افتادگی به دنیا نشان بدهد که مثل هر دروغگوئی دستش رو شده و حنایش نه در داخل و نه خارج رنگ ندارد . البته چون در دستگاه عظما ملیجکی دروغگو همانند او که منویات اغا را مو به مو اجرا کند یافت نمیشود هنوز تاریخ مصرفش را کش میدهند.
9
53
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۵
mehdi sadigh - دوسلدروف، آلمان
خامنه ای زرنگتر از آنیست که بخواهد استعفای ظریف را بپذیرد چون خامنه ای همیشه دنبال مقصر میگردد
5
56
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۸
scandal - برلین، آلمان
فقط رضا میرپنج حریف همه ماها ست، چه از تحلیلگر و چه از من و چه از آخوندها
10
39
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۷
ارشک110 - مشد، ایران
من به شخصه امیدم اینه که مریکا یی ها در دور دوم انتخاباتشون به ترامپ رای بدن چون هم خودشون رو تقریبا از نرخ بالای بیکاری زمان اون ابله اوبا نجات داد و هم ساسات این آخوندا رو کشید من که امیدوارم
17
55
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۲
Liberte - ارومیه، ایران
در دروغگویی به هر دو زبان فارسی و انگلیسی مهارت داشت.
2
21
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۳
آزاذه - تهران، ایران
مرده باد ایرانی خیانتکار
8
13
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۱۰۷
ایرانفردا - لندن، انگلستان
من شخصا مخالف سرسخت آخوند و ج ا و خرافه پرستى عرب گراییم ولى پیشرفت هاى نظامى ارتش ایران رو دلیل اصلى عصبانیت ترامپ و اروپایی ها میدونم. این دقیقا سیاستى بود که شاه دنبال میکرد، میخواست ایران رو تا جاى ممکن از لحاظ صنائع نظامى خودکفا کنه. شاه براى رسیدن به هدفش از نفت بعنوان یک سلاح در مقابل آمریکا و اروپا استفاده کرد که این گذشتن از خط قرمز آمریکا بود و باعث سرنگونیش شد. ولى حالا ارتش ایران داره به موفقیت هاى بزرگى در زمینه خودکفایى نظامى میرسه که آمریکا و متحدانش رو ترسونده! آمریکا همیشه تسلیحات نظامى دسته دو و سه خودش رو در اختیار کشور هاى دیگه مخصوصا کشورهاى خاور میانه میذاره، یا این تسلیحات رو بطور ناقص تحویل میده که اولا ارتش اون کشور همیشه محتاج کمک مشاورین و مستشاران نظامى آمریکایى باشن و دوما، این سلاح ها هرگز نتونه در مقابل ارتش خودش مورد استفاده قرار بگیره. حالا ارتش ایران این معادله رو بر هم زده، موشک کروز و زیر دریایى میسازه، هر چند با کارآیى و کیفیت پایین تَر ولى با گذشت زمان کارآیى و کیفیت این صنعت بهتر و بهتر هم میشه. خودکفایى صنعت، چرا که نه؟
4
3
پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.