رادیو فردا ، فهیمه خضر حیدری تمکین، در لغت به معنای اختیار دادن به دیگری است. در اسلام و در قوانین خانواده برآمده از اسلام از حقوق واجب شوهر بر زن. به شکلهای مختلفی میتوان تمکین را در عقد نکاح توضیح داد. تمکین عام، به معنای این است که زن ریاست مرد بر خانواده را بپذیرد و تمکین خاص به معنای این است که زن همواره خود را جهت استمتاع شوهر در اختیار او قرار دهد و استمتاع شوهر از خود را محدود به هیچ زمان و مکان و کیفیت خاصى نکند. به بیان دیگر همیشه برای رابطه جنسی با او آماده و پذیرا باشد، چه خودش حقیقتاً این رابطه را بخواهد چه نه.
فعالان حقوق زنان و برابریخواهان، وجود چنین حقی برای مرد را مغایر با حقوق زن و امکان تشکیل خانواده برابر میدانند. کسانی حتی تمکین را بیشباهت به تجاوز قانونی در چارچوب زناشویی ندانستهاند. این هفته در تابو درباره تمکین بحث میکنیم. محبوبه عباسقلیزاده فعال حقوق زنان، و حجتالاسلام محمدحسین طبرسی امام جمعه در کانتیکت، مهمانان تابوی این هفته هستند.
تمکین؛ حق مردانه یا تجاوز قانونی در چارچوب زناشویی؟
آقای طبرسی بد نیست همین اول برنامه برای مخاطبان تابو توضیح بدهید که چیزی که در اسلام با عنوان تمکین آمده و زنی که حاضر به انجام آن نباشد، ناشزه خوانده میشود به چه معناست؟
محمدحسین طبرسی: بسماللهالرحمنالرحیم. تمکین یک اصطلاح فقهی-حقوقی است که بیشتر در زبان فارسی به کار میرود و در زبان عربی و در قوانین احوال شخصیه کشورهای عربی به جای تمکین از کلمه طاعت استفاده میکنند. در عقد ازدواج زوجین میبایست که امکان برخورداری از حقوق زندگی زناشویی را برای یکدیگر فراهم کنند، بخصوص نیازهای جنسی هر دو طرف را برآورده کنند.
متأسفانه یک فکر کلیشهای که وجود دارد این است که تمکین فقط وظیفه زن است که میبایست به نیازهای جنسی شوهر خودش پاسخ دهد ولیکن از لحاظ قرآنی، این تمکین دوطرفه است. به خاطر این که نیاز جنسی دوطرفه است. در یک تحقیقاتی که از مردم خواسته شده که پاسخ دهند که هدف از ازدواج برای آنها چیست بسیاری از آنها پاسخ دادهاند که هدف ازدواج این است که سهولت در امر برآوردن نیاز جنسی را بین زن و شوهر فراهم میکند یعنی که سهولت رسیدن به مسئله جنسی یکی از اهداف مسئله ازدواج است که هر وقت که زن یا شوهر اراده کند که به این خواسته برسد و اگر موانعی نباشد، دو طرف میتوانند به این خواسته برسند.
قرآن میفرماید که برای شما نزدیکی با زنهایتان خلال شده است و آنگاه میفرماید زنان لباسی برای شما و مردها هم لباسی برای زنان هستند. در تفسیر این آیه گفته میشود که مسئله تمکین دوطرفه است و این گونه نیست که فقط برای زن وظیفه باشد که مرد را تمکین کند. بلکه این مسئله برای مرد هم هست که زن را تمکین کند چون لباس در استعاره قرآنی برای محافظت مرد و زن است که [به دنبال] آن نیازهای جنسیشان خارج از ازدواج نروند.
من عذرخواهی میکنم که بین صحبتهاتان آمدم آقای طبرسی. اما نکتهای که دارید مطرح میکنید که تمکین امری است دوجانبه بین زن و مرد و برای تأمین نیازهای هر دو دیده شده، این سؤال را به وجود میآورد که پس چطور مجازاتها یا محدودیتهای مربوط به عدم تمکین همه مربوط به زنان است؟ خانم عباسقلیزاده شاید شما بخواهید به این سؤال پاسخ بدهید. زنان اگر تمکین نکنند در قوانین اسلامی، نفقه به آنها تعلق نمیگیرد و و و. موارد متعددی است. در مورد مردان چنین چیزی وجود ندارد.
محبوبه عباسقلیزاده: البته در مواردی این مسئله در مورد زن هست که میتواند برود پیش قاضی و بگوید این مرد به حق و حساب من نمیرسد، به من خرجی نمیدهد و از نظر جنسی به من نمیرسد. اینها هست ولی مرجع این دو فرق دارد. مثلاً اگر مرد از تمکین تخطی کند و به او خرجی ندهد و به او نرسد، زن باید برود پیش قاضی. ولی اگر که زن به مرد نرسد از نظر جنسی و بدون اجازه او بیرون برود یا اصلاً برود یک شهر دیگر، یعنی مکانش را تغییر دهد، آن موقع مرد میتواند از زن دوری کند، اخم کند و اگر زن محل نگذاشت -حالا با هر چه- او را بزند، حالا با پر یا شلاق! که من دربارهش بحث نمیکنم. مسئلهای که شما میبینید این است که مسئله تمکین بین زن و مرد نه تنها برابر نیست بلکه مرجع رسیدگی به آن هم برابر نیست.
خب خانم عباسقلیزاده، اجازه میخواهم که اینجا برگردیم با همین نکاتی که شما گفتید به آقای طبرسی. آقای طبرسی اساساً در مورد زن بحث فرمانبرداری مطرح است. این که نافرمانی نکند از مرد،بیرون از خانه خواست برود -حالا حتی کسانی مثل آیتالله خمینی میگویند حتی بدون اجازه همسرش به مراسم ختم پدر و مادرش هم نرود- تمکین شامل این است که در هر شرایطی و بهگفته پیامبر مسلمانان در پشت شتر آماده رابطه جنسی با شوهرش باشد... در مورد مردان چنین وضعیتی وجود ندارد. این که شما میفرمایید یک رابطه دوجانبه است؛ باید دقیقتر بدانیم که از چه نظر دوجانبه است؟
طبرسی: بله. عرضم به حضورتان که برمیگردم به این موضوع که احکام اسلامی همیشه باید مبتنی بر عدالت باشد. هر حکمی که عدالت را تحقق ندهد اسلامی نیست. از آنجا که نیاز جنسی هم برای زن و هم برای مرد در خلقت در نظر گرفته شده است، عدالت اقتصا میکند که تمکین هم از طرف مرد باشد و هم از طرف زن. همچنین ازدواج در قرآن باید موجب آرامش روحی هم برای زن و هم برای مرد باشد.
قرآن کریم میفرماید که از آیات او این است که برای شما همسرانی از میان خودتان قرار داد که در آنها آرامش خواهید یافت. این آرامش هم مربوط به زنان است و هم مربوط به مردان. آنگاه خدا میفرماید در قرآن که «و جعل بینَکم مودتَ و رحمة». بین شما مودت و رحمت قرار دادیم. آن وقت ما اگر به آیات دیگری که در قرآن هست [توجه کنیم] میبینیم که میفرماید باید زنان حسن معاشرت داشته باشید. «و عاشروهُنَ بالمعروف». یا در جای دیگر میگوید که «وَ لا تُمسِکُوهُنَ ضِراراً لِتَعتَدُوا» یعنی به زنها ضرر نرسانید و به آنها تجاوز نکنید.
این آیات را که ما پیش هم میگذاریم به این معنا میرسیم که مسئله تمکین دوطرفه است. ضامن عدم تمکین از طرف مرد این است که نفقه زن ساقط میشود. ولیکن اگر مرد از آن طرف به وظیفه تمکین عمل نکند زن هم میتواند به دادگاه شکایت کند و در قانون اسلامی به این مسئله توجه شده که اگر زن از لحاظ تمکین با مشکلی مواجه شده میتواند طلب طلاق خلعی بکند. ما در اسلام دو نوع طلاق داریم. طلاق رجعی و طلاق خلعی. طلاق خلعی در حقیقت به رسمیت شناختن مسئله عدم تمکین مرد است. یعنی که زن دیگر به این مرد علاقهای ندارد و نمیخواهد با او ادامه زندگی بدهد و میتواند طلاق خلعی بگیرد. به خاطر اینکه نمیخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد. دیگر رغبت جنسی به او ندارد.
برگردیم به خانم عباسقلیزاده. آیا واقعاً این یک راهکار است؟ آیا زنان بهراحتی میتوانند چنین طلاقی بگیرند؟ با عنوان اینکه من نمیخواهم با این مرد رابطه جنسی داشته باشم؟ آنچه که در اسلام از آن با عنوان تمکین یاد شده؟ آیا اساساً این در دادگاههای شرع پذیرفته است؟
عباسقلیزاده: ببینید من فکر میکنم این درگیری که ما الآن پیدا کردهایم مال این است که تمام حقوق زنان در قوانین شریعت اسلام به همدیگر مثل یک زنجیر در هم تنیده به طور سیستماتیک گره خورده. مثلاً اینکه ما از یک طرف تمکین را داریم. پس میرسیم به اینکه باید بروند طلاق بگیرند. حق طلاق که ندارند. حالا شاید مثلاً یک طلاق خلعی آن وسط پیدا کنند. حق حضانت بچههاشان را ندارند. ارثشان محدود است و و و.
از هر جایی که شروع میکنید به یک جای دیگر میرسید. اصل مسئله این است که زن وارد ازدواج شده برای این که وارد آرامش زندگی شود و مرد میآید میگوید خب شما به من تمکین نکردی، بدون اجازه من بیرون رفتی، من سکس خواستم تمکین نکردی، در اتاق خوابت را بستی، شب نیامدی سراغم، پریود و مریض هم نبودی. پس بنابراین من تو را از حق نفقه محروم میکنم. به همین سادگی. اینها در زندگی جامعه الان هست. خیال نکنید که ما داریم درباره ۱۴ قرن پیش صحبت میکنیم.
رابطه جنسی بدون اینکه زن اشتیاقی به آن داشته باشد یا آن را بپذیرد، در فرهنگ غرب، در فرهنگ مدرن، تجاوز محسوب میشود. آیا تمکین نمیتواند به این سمت برود؟ اینکه در هر شرایطی شما ناگزیر باشید رابطه جنسی را بپذیرید و این جزو وظایف شما و حقوق شریک زندگیتان محسوبشود؛ آیا این نوعی تجاوز محسوب نمیشود؟
عباسقلیزاده: اتفاقاً یکی از دعواهای خانوادگی در خانوادههای ایرانی الان همین است یعنی اینکه زنان به هر دلیلی بعضی موقعها اشتیاق چندانی به رابطه جنسی ندارند و مردان از قدرت خودشان برای تمکین استفاده میکنند که این را یک ضعف جلوه بدهند. یعنی مسئله تمکین به اینها یک قدرتی میدهد که اینها بتوانند از این موضع استفاده کنند و [بگویند که] حق من است که تو به من تمکین کنی و من اگر در بستر تو میآیم تو هیچ دلیلی ندارد که بخواهی از من امتناع کنی و اگر این طور است من میروم زن دیگری میگیرم.
من نمیگویم که میرسد به تجاوز جنسی برای اینکه به هر حال این اتفاق در خیلی از موارد نمیافتد شاید استثنائاتی هم برایش وجود داشته باشد ولی بیش از آن لطمات بزرگتری میزند که آن لطمات بزرگتر موجه کردن آزادی جنسی برای مرد است.
اینکه زن هیچ دلیلی برای امتناع از رابطه جنسی با مرد نداشته باشد و مرد به او نزدیک شود؛ آیا این تجاوز محسوب میشود یا نه؟ قطعاً هست. قطعاً مرد وقتی بدون تمایل زن به او نزدیک شود، زن احساس دلزدگی خواهد کرد و احساس خواهد کرد که یک قدرت مقهور بالای سر اوست و بهزور از او سکس میخواهد.
بسیار خوب. آقای طبرسی، خانم عباسقلیزاده گفتند که مرد میتواند همسر دیگری اختیار کند. این هم یکی از اختیاراتی است که به مرد داده شده در صورت عدم تمکین زن. شما از عدم تمکین مرد صحبت کردید. چنین اختیار و راهکاری در اختیار زنان نیست!
طبرسی: تمکین به صورت مطلق نیست از نظر اسلام که هر وقت مرد تقاضا کرد زن باید اجرا کند. میبایستی که آن شرایط روانی، روحی و جسمانی دو طرف مورد نظر قرار بگیرد. اینگونه نیست که در هر موردی مرد مطالبه کرد زن باید آن را اجرا کند. خانمی پدرش وفات پیدا کرده و در همان شب وفات پدرش مرد از او میخواهد که به او تمکین کند. خب این طلب تمکین منطقی نیست. یعنی این طور نیست که گفته میشود این تمکین مطلق است.
یک مرتبه هم هست که نه، زن میخواهد از مسئله عدم تمکین به عنوان وسیله فشار بر مرد استفاده کند. فرض کنید ایشان چیزی میخواهد که شوهرش برایش بخرد و برای اینکه این کار تحقق پیدا کند مرد را از این حق خودش مانع میشود. در اینجا توجیه دینی و حقوقی ندارد. از آن طرف نتیجه قانونی ازدواج این است که زن و مرد میبایستی که نیازهای جنسی هم را تأمین کنند. یعنی تمکین از آثار قانونی ازدواج است.
این در خود کشورهای غربی هم هست. اتفاقاً یکی از استادان حقوق و قضات انگلیس میگفت که وقتی که مرد با زن خودش بدون اجازه زن حتی -یعنی با اجبار- این کار را انجام میدهد این تجاوز محسوب نمیشود به خاطر این که زن در وقت ازدواج اجازه این تمکین را به او داده است.
مسئله اجبار به رابطه جنسی با همسر قانونی را از سال ۱۹۸۱، دیوان عالی آمریکا غیرقانونی کرده و سال ۱۹۹۳ بوده که تمام ایالات آمریکا رابطه جنسی [در خانواده] به خلاف خواسته زن را ممنوع کردهاند. یعنی چیز تازهای است. اما اینکه مرد میرود در صورت عدم تمکین ازدواج میکند، به هر حال مسئله تعدد زوجات موضوعی است که تنها در صورت عدم تمکین نیست. حتی در صورت تمکین هم از لحاظ قانونی این حق را به مرد دادهاند اما این که این به عنوان یک اهرم فشار استفاده شود، خودبهخود مسئلهای نیست که بشود آن را مانع قرار داد.
آقای طبرسی قبل از این که به خانم عباسقلیزاده بازگردیم میخواهم که شما لطف کنید و خیلی کوتاه در مورد چیزی که به هر حال هر وقت صحبت از تمکین میشود به آن اشاره میشود صحبت کنید. سخن پیامبر مسلمانان در مورد اینکه وظیفه زن است که خواسته شوهرش را حتی بر پشت شتر اجابت کند و شبی را به صبح نرساند مگر آنکه مطمئن باشد از خواسته شوهرش اجابت کرده و حتی اموالش را بدون اجازه او خرج نکند... پس اینها چیست اگر میفرمایید که حدودی داد؟
طبرسی: نه اتفاقاً این احادیثی که شما فرمودید از لحاظ سندی باید مورد توجه قرار گیرد یعنی اینکه هر حدیثی با قرآن حالت مطابقت نداشته باشد اهمیت خودش را از میدهد. چون در مطابقت بین قرآن و حدیث این قرآن است که باید مورد توجه قرار بگیرد و همان طور که خدمتتان عرض کردم قرآن میگوید که معاشرت و رابطه بین زن و مرد باید به شایستگی و نیکی باشد.
خانم عباسقلیزاده آقای طبرسی با اشاره به مسئله حسن معاشرت که در قرآن آمده پاسخ من را دادند. میخواهم بدانم شما چه پاسخی خواهید داد؟ به هر حال احادیثی مطرح است که آقای طبرسی میگویند نمیشود آنها را معتبر دانست. از طرفی در همان قرآن هم شما اشاره کردید که دستور مواجهه با عدم تمکین زنان داده شده که میتواند کتک زدن باشد! و بحث خیلی مهم تجاوز در رابطه زناشویی اینجا مطرح شد که بله در اواخر قرن بیستم به قوانین اضافه شده و بسیاری از کشورها آن را به قوانین خود اضافه کردهاند. من سؤالم این است که اگر از دیدگاه فمینیستی بخواهیم به حق زن بر بدن خود نگاه کنیم چه پاسخی به مسئله تمکین میتوانیم بدهیم؟
عباسقلیزاده: ببینید من میتوانم بگویم تمکین به طور کلی متعلق به خانواده برابر نیست. سبک آن موقع این طور بود که تمکین در خانواده روا بود. مردها هم تعدد زوجات داشتند و زنان صداشان درنمیآمد. الان این شرایط را آگاهی زنان سبب شده که زنان زیر بارش نروند. یعنی اگر شما دارید میگویید به عنوان فمینیست، من میگویم هیچ کدام از قوانینی که در مجموعه تمکین هست اصلاً الان قابلیت اجرایی ندارد. اصلاً نهاد خانواده برابر با آن مخالف است.
من الآن سؤالم این است که اصلاً خانواده برابر با قوانین تمکین چگونه میتواند سازگار باشد؟ آیا قانون تمکین مال این نیست که یک مرد رئیس خانواده و زن، تحت نظر اوست و حالا با مهربانی و زبان سازگار با او رفتار میکند؟ ازدواج هم خیلی هم خوب است. بچه آوردن هم خیلی خوب است. ولی برابر نیست. تمکین دارد آن را حمایت میکند ولی خانواده برابر اصلاً نمیتواند طبق قوانین تمکین اداره شود.
طبرسی: از لحاظ قانونی مثل این میماند که شما بگویید که کسی ماشینی میخرد ولیکن به او میگویند شما نمیتوانی با این ماشین رانندگی کنی. این در حقیقت با عقد در تناقض است. البته من مثالی که میزنم نه به خاطر اینکه همه وجوهاش بر مسئلهای که ما داریم صحبت میکنیم تطبیق میکند. ولی برای تقریب به ذهن میگویم که میبایستی به آثار این عقد عمل کرد و تمکین یکی از اینهاست. این هم مربوط به زن است و هم به مرد…
ولی اینجا اتفاقی که میافتد این است که رابطه خانوادگی، عاشقانه، ازدواج و مهر بین دو فرد را تنزل میدهد به یک رابطه جنسی. این طور فکر نمیکنید؟
طبرسی: نه. خداوند بین زن و مرد مودت و رحمت را قرار میدهد. توجه کردید؟ ولیکن از آن طرف هم از لحاظ حقوقی این ازدواج یک نتایجی دارد و اسلام هم به خاطر این مسئله به آن اهمیت میدهد که میخواهد نهاد ازدواج مورد احترام قرار گیرد و باقی باشد. کامیابی جنسی محدود به زندگی خانوادگی و ازدواج باشد و به خارج از ازدواج منتقل نشود.
بسیار خوب. خانم عباسقلیزاده من برمیگردم به شما. در دقیقه پایانی برنامه هستیم با این پرسش که کل بحثی که کردیم این سؤال را به وجود میآورد که آیا بحث تمکین به نوعی تنزل رابطه عاشقانه دو فرد به وظیفهای به نام رابطه جنسی نمیتواند باشد؟ و حتی روی کیفیت رابطه جنسی میتواند اثر بگذارد؟ ای بسا کمیت را بحث تمکین تأمین کند ولی روی کیفیت این رابطه اثر منفی نمیتواند داشته باشد؟ و اتفاقاً برعکس در نهایت منجر به دلسردی دو طرف از رابطه جنسی بشود؟
عباسقلیزاده: ببینید تمکین ذاتاً متعلق به خانواده مردسالار است. یعنی هر کاری بکنیم و بخواهیم هر جای آن را دست بزنیم یا اصلاح کنیم، با شرایط امروز ما نمیخواند، زنان را از نظر جنسی فرودست میکند و به مردها این حق را میدهد که به عنوان تمتع و بهره جنسی از زن هر موقع که بخواهند جز در مواردی که صریحاً گفته شده مریض یا پریود نیست با زن همبستر بشوند.
کلاً قوانین خانواده در اسلام بر اساس عشق نیست بر اساس وظایف و تکالیف است و به طور طبیعی این در رابطه عاشقانه تأثیر میگذارد. به دلیل این که دیگر آن حالت امنیت و این حس که بدن زن مال خود اوست و میتواند آن را طوری که دوست دارد در اختیار مردش قرار دهد و آن طور که میخواهد لحظاتی را برای خودش داشته باشد، در کار نیست و این احساس اسارت بدن به او میدهد و در این صورت به طور طبیعی حتی اگر عشقی هم وجود داشته باشد نهتنها عشق را از بین میبرد بلکه باعث نارساییهای روحی خواهد شد.
خیلی سپاسگزارم از بحث امروز. محبوبه عباسقلیزاده و حجتالاسلام طبرسی.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان