عصر ایران؛ مهرداد خدیر: شبکه کودک صدا و سیما درباره آیت الله محمد تقی مصباح یزدی انیمیشن (کارتون)ی ساخته تا این شخصیت روحانی را از این طریق به کودکان و نوجوانان معرفی کند.
استفاده از ابزارهای مدرن برای انتقال مفاهیم فرهنگی و سیاسی کار ناپسندی نیست. با این حال پخش این انیمیشن یا کارتون اسباب شگفتی شده و به بهانه آن می توان نکاتی را مطرح کرد:
1. مناسبت این برنامه سالروز تولد آقای مصباح است. این در حالی است که در خانواده های مذهبی و سنتی جشن تولد و یادآوری تولد چندان مرسوم نبوده و گمان نمی کنیم خود آقای مصباح چندان به یاد داشته باشد که برای او تولد گرفته باشند.
به همین سبب اغلب روحانیون ولو چهره های سیاسی از چنین برنامه هایی پرهیز می کنند و وقتی قرار می شود کیکی ببُرند یا مراسم مربوطه را انجام دهند با نوعی فاصله صورت می پذیرد. ضمن این که کارتون و تولد پدیده هایی مدرن به حساب می آید و آقای مصباح در گفتارهای خود دیگر مظاهر مدرن را نفی می کند. از این رو این انیمیشن یک گزاره متناقض نما یا پارادوکس جلوه می کند.
2. در این کارتون سازندگان اصرار دارند از آقای مصباح یزدی یک چهره انقلابی و مبارز و نزدیک به امام خمینی ترسیم کنند که سخنان ایشان را منتقل می کرده است.
شوربختانه اما این نکته با واقعیت های تاریخی نمی خواند. زیرا به جز امضای اعلامیه ای در اوایل دهه 40 و در کنار فضلای قم حرکت مشهور و مؤثری از ایشان دیده نشده است و این پرسش پدید می آید که اگر تا این حد به امام نزدیک بوده چرا عضو شورای انقلاب نشده است؟
این در حالی است که شهید مطهری و شهید بهشتی هم چندان زندان رفته نبودند و کار چریکی انجام نمی دادند. شورای انقلاب سهل است. امام چرا او را به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی اولیه منصوب نکرد؟ در حالی که در مناظره مشهور همراه دکتر سروش با دو چهره مارکسیست حضور داشتند.
3.در تمام صحیفه نور ( مجموعه سخنان و مکتوبات و نامه ها و پیام های امام) تنها دو بار نام آقای مصباح یزدی آمده و یک نوبت در میان اسامی حاضران در یک جلسه است و در دیدار اعضای شورای مرکزی نهضت سواد آموزی که آقای مصباح هم حضور داشته است.
کافی است به یاد آوریم که امام چند حکم به آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و روحانیون دیگر مانند موسوی اردبیلی، موسوی خویینی، عبدالله نوری، محمد یزدی و دیگر اعضای شورای نگهبان و مهدی کروبی و چهره های متعدد دیگر داده ولی هیچ حکمی برای مصباح یزدی صادر نکرده است؟ مگر می شود او 15 سال در سال های مبارزه در نهضت بوده باشد و به مسؤولیتی گماشته نشود؟
4. تمرکز این نوشته بر وجه سیاسی و اجتماعی آقای مصباح و اصرار بر انتساب به امام خمینی است. وگرنه با مضمونی دیگر و با اشاره به فعالیت های فکری و فرهنگی کارتون خوبی از کار درمی آمد.
صفاتی چون متفکر، سخنران، خطیب و فقیه بر آیت الله می برازد اما توصیف آقای مصباح به عنوان «مبارز» این پرسش را پدید می آورد که اگر او مبارز بوده روحانیونی چون آیت الله طالقانی و منتظری و سعیدی و غفاری و لاهوتی چه بودند؟
5. در همان روزی که شبکه کودک انیمیشن آقای مصباح را پخش می کرد شبکه تلویزیونی «من و تو» فیلم های منتشر نشده یا کمتر دیده شده ای از امام خمینی در نوفل لوشاتو را پخش می کرد.
نوشابه امیری به عنوان خبرنگار و لابد بی حجاب با امام خمینی مصاحبه می کند و می گوید « همین که شما مرا پذیرفتید نشان می دهد نهضت انقلابی ما چقدر مترقی است» و امام بی درنگ پاسخ می دهد: « من شما را نپذیرفته ام و علامت ترقی هم اینها نیست.»
می دانیم تلویزیون «امام نوفل لوشاتو» را خیلی دوست ندارد چون صحبت ها بیشتر درباره جمهوریت و دموکراسی و آزادی است و بیشتر به امام بهار و تابستان 1360 علاقه دارد که کلام رهبر فقید پرعتاب و خطاب است. اما این که در روزهای دهه فجر تلویزیون های ماهواره یا فیلم مستند پخش کنند و تلویزیون داخلی کارتون بسازد جای تأمل دارد.
حلقه اصلی یاران امام در سال 1357 همان 15 تا 17 نفری هستند که به عضویت شورای انقلاب درآمدند یا چهل پنجاه نفری که از پاریس با امام به ایران برگشتند و مبارزین دیگر نیز مشخص اند و آقای مصباح در زمره هیچ یک از اینها نبوده است و با کارتون سازی نمی توان تاریخ ساخت و تنها این نتیجه را دارد که مردم را به رسانه ماهواره ای سوق می دهد.
کارشناس من و تو (ناصر اعتمادی عموی رها اعتمادی) کنار باغچه محل اقامت امام در نوفل لو شاتو می ایستد و با اتکا به فیلم های ناب آرشیوی تحلیل خود را ارایه می دهد و تلویزیون ایران چون نمی تواند صادق قطب زاده و ابراهیم یزدی را از این فیلم ها سانسور کند کارتون می سازد که نسل متولدین دهه سوم جمهوری اسلامی به بعد باور کنند آقای مصباح یزدی خیلی مبارز بوده است.
6. موتور انقلاب 57 را دکتر شریعتی روشن کرد. نتیجه بررسی فرم های ثبت نام در حزب جمهوری اسلامی در کانون توحید که بسیاری با تصور ثبت نام برای خود نظام و نه حزب جمهوری اسلامی درسال 1358 نشان می دهد 90 درصد مردم گفته اند از طریق آثار و سخنرانی های دکتر شریعتی به انقلاب پیوسته اند. حال چگونه ممکن است یک مخالف جدی دکتر شریعتی تا این اندازه همراه انقلاب بوده باشد؟
روایت انقلاب از زبان چهره های مؤثر در آن با واقعیت سازگارتر است تا این که بخواهیم به یاری کارتون و انیمیشن نسل جدید را در معرض تبلیغاتی قرار دهیم که اصرار دارد از یک انقلاب چند وجهی که در آن آرمان هایی چون معنویت و آزادی و عدالت و نفی سلطنت نحله های مختلف فکری را کنار هم قرار داده بود، یک گرایش محدود را که در هر انتخابات رقابتی اقبالی نمی یابد به عنوان نظر غالب، قالب کنیم.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان